شهروند ۱۱۸۰ ـ ۵ جون ۱۳۸۷

چندی پیش آماری از طرف آموزش و پرورش بزرگشهر تورنتو در نشریه گلوب اند میل منتشر شد که عدم توجه به آن ممکن است منجر به از دست رفتن رویاهای ما برای فرزندانمان شود. آمار مربوطه به منظور بررسی موفقیت دانش آموزان دبیرستانی بر اساس زبان مادری و یا به عبارتی پشتوانه فرهنگی آنها گرفته شده است. این آمار درصد دانش آموزانی را که بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ قبل از اتمام دوره دبیرستان و بدون اخذ دیپلم ترک تحصیل کرده اند را نشان می دهد. به جدول زیر توجه کنید:



زبان مادری

تعداد دانش آموزان

%ترک تحصیل

رومانیایی

۱۰۲

٨/۱۰

چینی

۱۴٣٩

۱۲

گُجراتی

۱۰۵

٣/۱۴

بنگالی

۱٣٢

۷/١۶

تامیل

۵٩٩

٩/١۶

یونانی

١۲۴

۷/١۷

اردو

٣۶۵

۵/١٩

روسی

٣۶٨

۶/١٩

کره ای

۲۲۰

۲۰

انگلیسی

٩۶۶٨

٩/۲۲

ویتنامی

۲٣۶

۶/۲۴

عربی

١٢۶

٨/٢۷

فارسی

٢٩۴

۶/٣۰

پنجابی

١۵٨

۶/٣۴

سومالی

٢٣۷

۷/٣۶

اسپانیایی

۲۵۶

١/٣٩

پرتغالی

١٣۴

۴۲/۵


همانطور که می بینید رومانیایی زبانها بالاترین تعداد دانش آموزان موفق و پرتغالی ها پایین ترین تعداد فارغ التحصیلان دبیرستانی را دارند. در بررسی دیگری که مبنای نژادی داشت تعداد دانش آموزان مذکر سیاهپوست که تا سن ۱۶ سالگی ترک تحصیل می کنند بالای ۵۰ درصد گزارش شده است. تعداد دانش آموزان دبیرستانی فارسی زبان که تحصیلات دبیرستانی را به پایان نرسانده و ترک تحصیل می کنند تقریبن ۳۱ درصد است. به عبارتی از هر ۱۰۰ خانواده ایرانی که با تحمل مشقات فراوان و به امید آینده بهتر برای فرزندانشان به این دیار می آیند، بیش از ۳۰ خانواده فرزندی که در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرده خواهند داشت و این در حالی است که یکی از دلایل اصلی مهاجرت ما فراهم کردن امکانات تحصیلی بهتر برای فرزندانمان است. در واقع ما با آنها که در پایین ترین رده جدول قرار دارند فاصله زیادی نداریم. به نظر من این رقم بسیار بالا و نگران کننده است. از آن نگران کننده تر اما این واقعیت است که جامعه ما نمی داند چرا دولت انتاریو اقدام به جمع آوری آمار مربوط به موفقیت و یا عدم موفقیت دانش آموزانش می کند آنهم بر مبنای زبان، نژاد و یا پیشینه فرهنگی آنها. آیا این حرکت به منظور تشخیص مشکلات و نیازهای هر گروه مهاجر است و یا قرار است مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله ای برای اعمال تبعیض های نهانی منجر شود؟ آیا قرار است از این آمار و اعداد برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش استفاده شود و یا اینکه قرار است به وسیله ای برای سوء قضاوت های آنچنانی در مورد این یا آن نژاد، این یا آن فرهنگ تبدیل شود؟ با توجه به آمار نگران کننده فوق باید اقدامی کرد. به نظر من دو چیز باید در دستور کار ما قرار بگیرد: یک ـ رسیدگی به وضعیت تحصیلی جوانان و یافتن دلایل عدم موفقیت آنها بخصوص در مقطع دبیرستان. دو ـ شرکت فعال در گفتگوهای مربوط به مثبت یا منفی بودن جمع آوری آمار نژادی.

ولی سئوال در اینجاست که چه نهادی قرار است به این امور مهم بپردازد. در آینده ممکن است تعداد افراد بیکار و یا زندانی و ….. منتشر شود و باز هم تعداد ایرانیها عددی قابل توجه باشد. چرا ما هنوز نهادی برای بررسی وضعیت فعلی جامعه خود نداریم تا با بررسی نیازهای جامعه و گفتگو و مشورت با متخصصان امور مختلف و تماس با ارگانهای قانونگذاری و اجرایی کانادا بهترین امکانات را برای افراد این جامعه فراهم کند؟

در اینجاست که باز هم باید به اهمیت تشکیل کنگره ایرانیان کانادا اشاره کنم. واقعیت این است که دفاع از حقوق شهروندی و تلاش برای بهبود وضعیت زندگی اجتماعی برای همه آنها که کانادا را برای زندگی برگزیده اند وظیفه ای مدنی است اعم از سیاه و سفید و چینی و هندی و ایرانی. فرد فرد ما در قبال خود و دیگران مسئولیم. اما علاوه بر تلاش فردی در سطح جامعه بزرگتر، باید بتوانیم نهادی متشکل از افراد منتخب در سطح جامعه قومی خود نیز داشته باشیم تا در صورت لزوم با مشورت با صاحب نظران در زمینه های مختلف اجتماعی بتواند بازگوی نیازهای واقعی ما باشد و به دنبال آن یابنده بهترین راه حل ها برای رفع مشکلات مربوطه. به راستی چه کسی از مشکلات واقعی خانواده های ما خبر دارد؟ آیا عدم موفقیت دانش آموزان ما به خاطر بی توجهی خانواده های ایرانی به تحصیلات است؟ آیا به خاطر عدم تواناییهای کافی در میان جوانان ماست؟ آیا عوامل نژادی باعث عدم موفقیت فرزندان ماست؟ آیا سیستم آموزشی کانادا بدون عیب و نقص است؟ ما که به داشتن پشتوانه تاریخی غنی و داشتن تعداد بسیار قابل توجهی استاد دانشگاه در کانادا افتخار می کنیم چرا باید ۳۰ درصد از جوانانمان ترک تحصیل کنند؟ برای رفع این مشکل چه باید بکنیم؟ کنگره ایرانیان کانادا باید بتواند پس از مشورت با متخصصان امور خانواده، روانشناسان جامعه، متخصصان امور تحصیلی و با توجه به نقاط قوت و ضعف نهادهای آموزشی در کانادا به دلایل عدم موفقیت بچه های ما پی برده و با ارائه نتایج مربوطه به یافتن راه حلهای مناسب برای رفع این مشکل به وزارت آموزش و پرورش کمک کند. ما به نهادی قوی نیاز داریم تا صدای ما در نهادهای مختلف قانونگذاری و اجرایی این مملکت باشد. امروز آمار مربوط به تحصیلاتمان نگران کننده است و فردا شاید آمار تعداد زندانیانمان باشد یا بیکاران و معتادانمان. گرچه در این مطلب فقط به مطالب منفی اشاره شده ولی خود می توانید تصور کنید که برجسته کردن موفقیت افراد این جامعه نیز باید در دستور کار این کنگره باشد.

باید کنگره ایرانیان کانادا را تشکیل دهیم. باید صبورانه، پیگیرانه و فعالانه این نهاد را به وسیله ای برای استحکام پایه های این جامعه تبدیل کنیم تا آینده ای درخشان در این مملکت داشته باشیم چرا که به خاطر فرزندانمان بار سفر بسته ایم. مگر غیر از این است؟