شماره ۱۱۹۰ ـ ۱۴ آگوست ۲۰۰۸
هارون صدیقی ـ تورنتواستار
هارون صدیقی ـ تورنتواستار
در حالی که دولت کانادا به پشتیبانی از سیاست های شرم آور جورج دبلیو بوش در زمینه شکنجه، بازداشت های نامحدود، استراق شنوداری و دیداری و . . . همچنان ادامه می دهد، یک جوان کانادایی در نیویورک برای برپاداری قانون ـ قانون آمریکایی و بین المللی ـ به پا خاسته است.
جمیل جفر (Jameel Jaffar) بیش از شش سال است که اشتیاق شدید رئیس جمهور را به حکمرانی در سطحی فراتر از قانون، به نام مبارزه با تروریزم، به چالش کشیده است.
بنگرید به آزار زندانیان، از ابوغریب و گوانتانامو گرفته تا افغانستان؛ به بازگردانی های غیرعادی (ماهر ارار) و سیاه خانه های سی آی ای (سیا) (زندانهای پنهانی ایالات متحده در سرزمین های خارجی)؛ و برخی جلوه های اورولی قانون “Patriot“ (همچون یورش و جمع آوری کتاب از کتابخانه ها، کتابفروشی ها، دانشگاهها و جاهای دیگر توسط اف بی آی، برای به دست آوردن لیست مشتریان همراه با ابلاغ دستور دهان بند به آن نهادها در جهت منع آنها از کلمه ای سخن گفتن درباره تهاجم ایشان).
جفر ۳۶ ساله همیشه در کانون مبارزه هایی بود که توسط اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا (American Civil Liberties Union) قرار داشته که بزرگترین سازمان درگیر مبارزه برای آزادی های مدنی در جهان است (با ۶۰۰۰۰ عضو). از صدها دادخواستی که بر ضد نهاد ریاست جمهوری بوش مطرح گردیده، وی در مرکز مهمترین آنها بوده است.
جفر در کینگزتون به دنیا آمده در کالج Upper Canada ، تورنتو، درس خوانده و از کالج معتبر ویلیامز فارغ التحصیل شده، در منهتن در زمینه بانکداری سرمایه گذاری دانش آموخته ولی آن را رها کرده، به دریافت دیپلم کارشناس ارشد از دانشگاه کمبریج نایل گردیده، و به دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد رفته است. چندی منشی دادگاه تجدیدنظر ایالات متحده در نیویورک بوده و سپس در خدمت بورلی مک لاکلین، قاضی کل دادگاه عالی کانادا کار کرده است.
وی با طرح دعواهای قضایی و با بهره جویی از قانون آزادی اطلاعات موفق شده است بیش از صدهزار صفحه اسناد محرمانه مربوط به سیاست های بازجویی و بازداشت را بازگشایی کند.
این گزارشهای رنج آور کالبدشکافی، حکم های بازجویی، ایمیل ها و یادداشتهای رسمی، همه در یک کتاب جمع آوری و تالیف شده است به نام “مدیریت شکنجه: یک گزارش مستند از واشنگتن تا ابوغریب و فراتر” (چاپ دانشگاه کلمبیا، ۲۰۰۷).
هم قلم جفر، یک حقوقدان است در ACLU به نام امریت سینگ (دانش آموخته حقوق از دانشگاههای کمبریج، آکسفورد، ییل). این بانو، دختر نخست وزیر هند، من موهان سینگ، است، که از نزدیک با بوش کار می کند، در حالی که خودش یک منتقد سرسخت رئیس جمهور ]آمریکا[ ست. این مسئله سبب شایعه هایی شد که در پی دیدار بوش ـ سینگ در سال ۲۰۰۴ در نیویورک به دهان ها افتاد و می توانست سبب سقوط او گردد. اما امریت سینگ بیدرنگ با اظهار این مطلب که پدرش او را انسان آزاداندیشی بار آورده است ]با آن مقابله کرد[.
جفر را من در تورنتو ملاقات کردم و پس از دیدار نخست چندین گفت وگوی تلفنی با او داشته ام. وی با زبان دقیقی صحبت می کند همراه با اعتماد به نفسی که نشان از احاطه داشتن بر جزییات مطالبی دارد که می گوید.
به عنوان مثال، موضوع شکنجه، کم کم از سال ۲۰۰۴ با افشای آنچه که در ابوغریب می گذشت، آشکار گردید. این همان سالی بود که یادداشتی مربوط به سال ۲۰۰۲ نگاشته شده در وزارت دادگستری نیز از پرده بیرون افتاد، حاکی از آن که هرگاه عملی سبب دردهای ناشی از “نقص عضو، از کار افتادن کارکرد اندام، یا حتا مرگ شود” شکنجه به حساب می آید.
جفر و همکارانش چندی پیش توانستند دو یادداشت روشنگر دیگر را نیز رو کنند.
یکی از آنها که اخیرا به دستشان افتاده، به سیا می گوید که از کدام روش های بازجویی برای زندانیان سیاهچال ها (Black Sites) استفاده کنند. از جمله Water Boarding = فن شبیه سازی غرق شدن که در تفتیش عقاید قرون وسطا و نیز توسط ژاپنی ها در جنگ دوم جهانی به کار می رفت و بعدا توسط ایالات متحده نیز به اجرا درآمد.
یادداشت دوم در ۲۰۰۳ توسط حقوقدان بنام وزارت دادگستری جان یو (John Yoo) که به دکتر یس (Dr.Yes) شهرت دارد، نگاشته شده و به کار بستن شکنجه را تجویز کرده است.
مخاطب این یادداشت، سیا نیست بلکه پنتاگون ]ستاد ارتش ایالات متحده[ است که زندانهای گوانتامو را زیر کنترل دارد.
جفر می گوید: “وزارت دادگستری به بازجویان برای شکنجه چراغ سبز می دهد. آزار ]زندانیان[ در گوانتامو و جاهای دیگر نتیجه مستقیم سیاستهای تایید شده توسط بالاترین رده های نهاد ریاست جمهوری می باشد.”
این مطلب، ابوغریب را به گونه ای مناسب مطرح می سازد. در این زمان، بوش ادعا کرد که آزاررسانی ها نوعی انحراف بوده و توسط سربازان سرخ ]بی رحم[ که دستورها را نادیده گرفته اند، انجام یافته است. اما باید از تیم جفر قدردانی کنیم که با کار پیگیرانه ی خود، همگام با دیگر مدافعان آزادی های مدنی، روشن ساختند که شکنجه و آزار کاری بوده سیستماتیک و از پیش در گوانتامو اجرا می شده است. ماجرای ابوغریب پس از انتشار عکس های وحشت آور به بیرون درز کرد و در ردیف گوانتامو درآمد.
کنگره سرانجام با اعتبار بخشیدن دوباره به آئین نامه صحرایی ارتش، واکنش نشان داد ـ آیین نامه ای که نظامیان را به رعایت عهدنامه ژنو (Genève Convention) ملزم می سازد، در حالی که بوش آن را کنار گذاشته بود.
در سال گذشته بوش، سیا را از محدودیت های وضع شده توسط کنگره برای جلوگیری از شکنجه مستثنا کرد و در پی آن، کنگره نیز لایحه دیگری را تصویب کرد که به موجب آن سیا از به کار بردن شکنجه منع می شد. ولی بوش در ماه مارس گذشته آن لایحه را وتو کرد و در عین حال همچنان اعمال شکنجه توسط سیا را انکار می کند، و انکار او بر پایه این سخن دو پهلو قرار دارد که: “سیا از فنون بازجویی تقویت شده استفاده می کند” شامل “شبیه سازی غرق شدن” که شکنجه به شمار نمی آید.
سیا همچنین سیاه چال های خود را نگه می دارد.
جفر می گوید: “از سپتامبر ۲۰۰۶ که رئیس جمهور اعلام کرد زندان های پنهانی سیا را برخواهد چید، زندانیان بیشتری به گوانتامو انتقال داده شده اند… آشکار است که برخی از زندانهای مخفی همچنان به کار خود ادامه می دهند، ولی ما نمی دانیم چند زندان مخفی دارند و از چه روشهای بازجویی استفاده می شود.”
چنین است پرونده نهاد ریاست جمهوری بوش در ارتباط با بازداشت ها و رفتار با زندانیانی که در حبس آن هستند.
خوب است بدانیم که یک کانادایی دست به این افشاگری زده آن هم در زمانی که نخست وزیر استفن هارپر خطایی متوجه آن نهاد نمیداند.
kzayyani@yahoo.ca