طرح مخفیانه جمهوری اسلامی برای نابودی یک جامعه مذهبی
۶
بهاییها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی میکند. اینها هم جاسوس هستند… آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران(۱)
قرآن تنها اهل کتاب را به عنوان جوامع مذهبی میشناسد. بقیه کافرند. کافران باید از بین بروند. دادستان کل، سید حسین موسوی تبریزی(۲)
…مرتد بر دو قسم است. مرتد فطری و مرتد ملی. مرتد فطری کسی است که تولدش همراه با اسلام بوده باین معنی که ابوینش یا یکی از آندو در هنگام ولادتش مسلمان بودهاند، و مرتد ملی کسی است که ولادتش این چنین نباشد. کیفر مرتد فطری، قتل است و توبه وی پذیرفته نمیشود. آیت الله محمدی گیلانی حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی مرکز(۳)
جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با بیش از حدود سیصد هزار عضو، یکی از پرشمارترین اقلیتهای مذهبی کشور است)، مدام تحت آزار و سرکوب قرار داده و از اساسیترین حقوق بشری محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمیشناسد و مقامات کشور این دین را الحادی تلقی می کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمیتوانند مذهبشان را آشکار کنند، مراسم خود را به جا آورند. آنها ازهرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده اند و از حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محروم ا ند.*
خانم اختر ثابت، یک پرستار و معلم درس اخلاق کودکان بهائی در شیراز، یکی از ٢٠۶ نفری است که نامش در گزارش سال ١٩٩٩ جامعه جهانی بهائی منتشر شد. این گزارش تحت عنوان طرح مخفیانه ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی که در مورد آزار اعضای جامعه بهائیان ایران در جمهوری اسلامی است، لیستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ کشته شده اند را در بر دارد. اطلاعات تکمیلی از روزنامه خبر جنوب (۳ اسفند ۱۳۶۱) و از سالنامه عالم بهائی، جلد ۱٨ که تاریخ سالهای ١٩٧٩ تا ١٩۸۳ را در بر دارد (حیفا ١٩۸۶)، شرح حوادث در پروازها و یادگارها به قلم ماه مهر گلستانه، کتاب داستان علیا نوشته علیا روحی زادگان و همچنین گزارش دادرسی کنگره امریکا در مجله نظم جهانی فصل زمستان ١٩۸۳ تا ١٩۸۴ تهیه شده است.
خانم ثابت از اهالی سروستان بود و خانواده وی کمی پیش از انقلاب در شیراز مستقر شده بود. در آذر ماه ۱۳۵۷، بهائیان سروستان مورد حمله گروهی از اهالی سروستان قرار گرفتند که با تشویق رهبران مذهبی انقلابی بهائیان را برای انکار دینشان مورد فشار گذاشتند. در این حمله، خانه و مغازه خانواده ثابت سوخت و اموال آنان به سرقت رفت. این حمله باعث کوچ خانواده های بهائی سروستان به شیراز شد.
دستگیری و بازداشت
خانم ثابت در غروب روز۳۰ مهر ١۳۶١ در منزل خانواده خویش دستگیر و در مرکزسپاه پاسداران زندانی شد. بعد از یک ماه به زندان عادل آباد شیراز منتقل گردید و با دو زن بهائی تا زمان اعدام هم سلولی ماند. به گفته بازماندگان در طول زمان حبس وی به دلیل عضویت در تشکیلات بهائی بیشتر از دیگران بازجوئی می شد و با شکنجه شدید روحی مواجه بود.
دادگاه
مسئولان دولتی درباره جلسه یا جلسات دادگاه این متهم اطلاعی در اختیارخانواده او قرار ندادند. تنها جزئیاتی در کتاب” داستان علیا” به نقل ازهم سلولیان او چاپ شده است من جمله اینکه وی یا به وسیله خود شخص و یا در حضور حاکم شرع محاکمه شد.
اتهامات
بنا بر اظهارات رئیس دادگاه انقلاب شیراز، اتهامات اختر ثابت مربوط به اعتقادات مذهبی و فعالیتهای او بوده من جمله: “بهائی بودن” و “عضویت در تشکیلات بهائی” و “مجرد بودن” (داستان علیا ص ١۵٨)، که در قوانین ایران جرم محسوب نمی شود. وقتی رئیس بیمارستانی که خانم ثابت درآنجا استخدام بود با حاکم شرع در مورد او تماس گرفت در پاسخ به وی گفته شد که جرم خانم ثابت یعنی عضویت در بهائیت ثابت شده است.
در زمان بازداشت، متهم مورد بازجویی و تحت فشار قرار گرفته بود تا مذهب خویش را انکار کند. علاوه براین، در مصاحبه ای که در روزنامه “خبرجنوب” منتشر شد، حاکم شرع مسئول پرونده و رئیس دادگاه انقلاب اسلامی شیراز بود به بهائیان هشدار داد که ” بدامن اسلام عزیز بیایند و … تا دیر نشده از بهائیت که عقلاً و منطقاً محکوم است تبری جویند.”
حاکم شرع به تفصیل درباره اتهامات و جنایات منتسب به متهمان گفتگو کرده و استدلال میکند که آنها به این خاطر دستگیر شده اند که اعضای فعال تشکیلات بهایی بوده اند و همچنین بخاطر رابطه “مستقیم یا غیرمستقیم” شان با “بیت العدل” مستقر در اسرائیل که از دولت اسرائیل پیروی میکند. بیانات حاکم شرع درباره کسانی که دستگیر شده اند تاکید میکند که فعالیتهای مذهبی متهمان فعالیتهایی جنایتکارانه میباشد و “طبق اصل سیزدهم قانون اساسی هر گونه فعالیت برای بهائیان خلاف قانون اساسی است و تشکیل محفل و لجنه و ضیافت و امثال اینها همه جرم است.”
حاکم شرع ادعای اینکه بهائیان در سیاست دخالت نمیکنند و از دولت تبعیت میکنند را رد کرده و یادآور میشود که آنها از جمهوری اسلامی حمایت نکردهاند و تشکیلات خود را دارند:
“… اینان می گویند ما در هیچکدام از راهپیمائیها علیه طاغوت شرکت نکردیم. … در هیچکدام از رأی گیریهای جمهوری اسلامی … که تا بحال صورت گرفته … شرکت نکردیم چرا که اینها همه سیاست است و ما از نظر مذهبی دخالت در سیاست را محکوم می کنیم. و ما برای خودمان رأی گیریهای مختلف داریم و تشکیلات بهائیت مستقل است…بنا بر این کاملاً شاهدیم که این جرثومه های فساد و فرزندان شیطان و ایادی مزدور بیت العدل اسرائیل تشکیلات و حکومتی هر چند مسخره در برابر حکومت و تشکیلات اسلام بوجود آورده اند. خنده آور اینکه می گویند ما تابع حکومتیم و هرآنچه حکومت بگوید ما تابع حکومتیم و هر آنچه حکومت بگوید ما مطیع هستیم. لاکن این محملی است که حرکات جدای از ملت را پرده پوشی کنند.”
در طول مصاحبه، حاکم شرع خطاب به تمامی بهائیان (و نه تنها به فعالین بهائی) میگوید که یا دین خویش را رد کنند و یا عواقب آنرا پذیرا شوند: “و الا روزی نه چندان دور خواهد رسید که ملت اسلام با بهائیان مانند منافقین* که … محملهای دینی شیطانی دارند بتکلیف شرعی خود عمل خواهد نمود و بهائیان بدانند که …امت حزب الله در ریشه کنی آنان عاجز نخواهد بود.”
در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.
مدارک و شواهد
در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.
دفاعیات
از دفاعیات این متهم اطلاعی در دست نیست، اما به گفته نمایندگان جامعه بهائی، معتقدات دینی دلیل اصلی بازداشت و دادگاهی شدن بهائی هاست. اطلاعاتی که این نمایندگان در مورد همکیشان خود کسب کرده اند حاکی از این است که معمولاً درخواست متهمان برای دسترسی به پرونده شان رد میشود و اگرچه قانوناً مجازند که از وکیل مدافع استفاده کنند اما از اواسط دهه هفتاد وکلای دادگستری تحت فشار قرار گرفته اند تا موکّل بهائی نپذیرند.
حکم
بنابر گزارشات اعضای خانواده اختر ثابت، حکم وی در دادگاه انقلاب اسلامی شیراز به آنان ابلاغ نشد. اما در ۲ اسفند ماه سال ١٣۶١ روزنامه خبر جنوب مصاحبه ای در مورد حکم اعدام زندانیان بهائی تحت عنوان “حاکم شرع شیراز: به بهائیان تذکر میدهم به دامن اسلام بیایند” را منتشر کرد که در آن حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب اسلامی سخنانی ایراد کرد و به بهائیان چنین اخطار داد: “کاملأ واضح است که در جمهوری اسلامی ایران هیچ جائی برای بهائیان و بهائیت نیست… و به زودی روزی خواهد آمد که امت اسلام بنابر وظائف مذهبی با آنان عمل خواهد کرد همانطوریکه با ریاکارانی که در گذشته در جامه خطرناکتری ظاهر شدند و محافل مسلکی و شیطانی داشتند.” (ترجمه از انگلیسی) پس از چاپ این مقاله اعضای خانواده زندانیان با امام جمعه و استاندار فارس و تعداد دیگری از مسئولان در تهران ملاقات کرده و جویای صحت این خبر شدند. به علاوه برای نجات جان زندانیان اقداماتی بین المللی انجام گرفت که با شکست مواجه شد. حکم اعدام این متهمان توسط دادگاه انقلاب شیراز صادر و به تأیید دیوان عالی رسید. روز ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ او را به همراه سایر زنان به پادگان عبدالله مسگر معروف به “میدان چوگان” بردند تا اجبارا شاهد حلق آویزی سایر زنان شود. زمانی که نوبت او فرارسید، برای آخرین بار به او مهلت دادند تا از دینش برگردد. وقتی که از انجام این کار اجتناب ورزید، او را نیز حلق آویز کردند.
مقامات خبر اعدام خانم ثابت را به خانواده اش ندادند. خانواده وی اتفاقاً از اعدام او مطلع شدند و نتوانستند جسدش را خود بخاک بسپارند. مسئولان وی و سایر بهائیان اعدام شده را به قبرستان بهائیان شیراز برده و بدون شستن و رعایت هرگونه مراسم خاکسپاری، دفن کردند.
————————————–
* در قوانین کیفری مملکت برای بهائیان هیچ حقی پیشبینی نشده است. و آن ها همواره در معرض سوء استفاده و اعمال خشونت قرار دارند. و اگر چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرارگیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوای بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می شوند، بهائیان را در زمرهی مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار میدهند. یکی از این مراجع، آیت الله روح الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.
قوانینی که بهائیان را از شرکت در هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع می کند به زندگی حرفه ای، اجتماعی و اقتصادی آنها صدمات سنگینی زده است. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، وزارت کار جمهوری اسلامی دستور داد که افراد وابسته به ” فرق منحرف” و یا اعضاء سازمانهایی که به زعم مسلمین پیرو “مکاتب الحادی” اند و یا در اساسنامه خود وحی و ادیان توحیدی را نفی می کنند باید از همه مشاغل دولتی برکنار شوند. از طرف دیگر ضرورت اعلام مذهب، در درخواستنامهها، فرم ها و مدارک رسمی (که اخیراً در بعضی موارد، تحت فشار بین المللی، حذف شده است)، آزادی بهائیان را جداً محدود کرده وآنها را از فرصتهای موجود در همه ی ابعاد زندگی خصوصی از جمله ازدواج، طلاق، ارث، راهیابی به دانشگاه وانجام سفر محروم می نماید.
در عمل از سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت تاکنون هزاران بهائی شغل، مقرری و حقوق بازنشستگی، اموال، کسب و کار و بالاخره امکان تحصیل را از دست داده اند. مقامات جمهوری اسلامی با انحلال تشکیلات بهائیان، آنها را از حق گردهمآیی، انتخاب و اداره مؤسسات دینی خود در سطح منطقه ای و ملی محروم کرده اند. پس از وقوع انقلاب اسلامی حد اقل دویست بهائی اعدام شده و تعداد زیادی از آنها زندانی و تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند تا شاید از دین خود بازگشته به اجبار به اسلام بگروند.
به سبب اعتراضهای شدید بینالمللی به آزار و سرکوب این اقلیت مذهبی غیر سیاسی و آرام ، مقامات دولت ایران در بیشتر اوقات علت اصلی فشار و اعدام بهائیان را پنهان کرده و ادعا می کنند که اینان به اتهاماتی نظیر “فعالیت های ضد انقلابی”، “حمایت از رژیم سابق”، “جاسوسی برای صهیونیسم” و “فحشا، زنا و فساد اخلاقی” محکوم و مجازات می شوند.
**منافقین واژهای است که مقامات ایرانی برای اعضای سازمان مجاهدین خلق که گروهی مسلمان و مخالف است، بکار میبرند. این سازمان در سال ۱۳۶۰ مورد سرکوب شدید قرار گرفت و هزاران تن از اعضا و هوادارانش طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ از میان رفتند.
_______________________
(۱) از سخنرانی ٧ خرداد ١٣۶١ در صحیفه نور، جلد ١٧
(۲) بیانیه “ایران: طرح مخفیانه ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی” ص ٢٧؛ و روزنامه ساندی تایمز،۲۰ سپتامبر ۱۹۸۱ در “تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴”، نوشته داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۵۴
(۳) روزنامه کیهان، ۲۷ مهر ماه ١٣۶٠