شهروند ۱۱۷۱ ـ ۳ اپریل ۲۰۰۸

خود را به ثبت رساندیم!

از کناره های سرسبز دریای خزر تا قله سرفراز دماوند، از آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس تا رودخانه ارس در آذربایجان و رود هیرمند در سیستان و بلوچستان، از اترک در ترکمن صحرا تا زاینده رود اصفهان و جاجرود تهران؛ چهارشنبه سوری طلایه دار پیک نوروزی است که نوید آمدن بهار و زندگی از درون مردگی زمستان را می دهد و سرسبزی و طراوت و شادی است که توسط ایرانیان جشن گرفته می شود.

ایرانیان نسل اندر نسل این سنت زیبا را که پیام زندگی دارد حفظ و اکنون به ما منتقل کرده اند.

با موج مهاجرت ناخواسته ایرانیان در دهه ۹۰ و ادامه موج انتخابی آن در دهه ۲۰۰۰ ، میلیونها ایرانی که به سراسر دنیا کوچ داده شده اند، چهارشنبه سوری را برگزار می کنند و از منظری باعث گسترش جهانی آن شده اند. در کانادا نیز چهارشنبه سوری به جامعه مهاجرپذیر آن معرفی شده است.


چهارشنبه سوری در مهاجرت مسلما با چهارشنبه سوری در ایران تفاوت های نگاهی دارد. در ایران، در حاکمیت غیر دموکراتیک روحانیون، چهارشنبه سوری جنبه ی سیاسی پیدا کرده و به محلی برای بیان اعتراض و مخالفت تبدیل شده است در حالی که در مهاجرت جنبه ی فرهنگی آن مد نظر است و احساس تعلق، همبستگی اجتماعی و هویت مشترک را در بین ایرانیان تقویت کرده و انسجام اجتماعی را به عنوان یک ملت افزایش می دهد.


نگاهی به فراز و نشیب های چهارشنبه سوری در تورنتو (جی . تی . ای)

ژانویه۲۰۰۵ بود که مطلع شدیم شهرداری تورنتو قصد تعطیل کردن چهارشنبه سوری را ـ که هر ساله بدون برنامه ریزی و سازماندهی در پارک لزلی که معروف به پارک ملت شده بود برگزار میشد ـ دارد. در آن سالها ایرانیها کمتر در مناطق شمالی مانند ریچموند هیل سکونت کرده بودند، تمرکز ایرانیها در مناطق(اسکاربورو) و (فرویو مال) در منطقه دان میلز و شپرد زیاد بود. گروه های مهاجر اولیه بدون امکانات و آشنائی کم با سیستم اداری شهر، چهارشنبه سوری را در پارکها برگزار می کردند و با مخالفت آتش نشانی، در حیاط خانه های خود آتش روشن می کردند که سالهای اولیه به گفته یک مسئول آتش نشانی دهها مورد اعزام ماشین آتش نشانی به محل آتش بود که بالطبع هزینه و انرژی از این سازمان می گرفت.

با رشد جمعیت ایرانیها جمعیت مشتاقان چهارشنبه سوری در پارک ملت (لزلی) به چندین هزار نفر می رسید. مشکل عمده ی این پارک داشتن تنها یک در ورودی و پارکینگ محدود آن است که مشکلات زیادی را برای مسئولان پارک و مراجعه کنندگان با ایجاد ترافیک و راه بندان های طولانی به وجود می آورد. ضمن این که بعضی از جوانان اقدام به شکستن درختان و آتش زدن آنان می کردند. تصور کنید در استانی که آتش روشن کردن تنها به منظور کباب درست کردن مجاز است، آتشهای بلند و پریدن از روی آنها بویژه از جانب کودکان خردسال چه تاثیر بدی روی مخاطب مسئول ناآشنا با سنت چهارشنبه سوری دارد.


شلی کارول عضو انجمن شهر از منطقه فرویو به جمشید باقرزاده خبر داده بود که قرار است این مراسم را ممنوع کنند، به جامعه ایرانی خبر بده تا اقدام کنند.

عازم سفر و در راه فرودگاه بودم که این خبر را به من داد. با نسرین الماسی تماس گرفتم و از وی خواستم که صفحه ای را باز بگذارد که من مطلب را بفرستم. مانند همیشه در مورد کارهای فرهنگی و اجتماعی پشتیبان بود. مطلبی با عنوان مشکل چهارشنبه سوری در تورنتو کانادا در ۵ ژانویه ۲۰۰۵چاپ شد. جمشید به چند نفر از کسانی که در عکس گرفتن ها با مقامات شهری مسابقه دارند تماس می گیرد که در جلسه شهرداری حضور بهم رسانید و با استفاده از آشنائی تان با شهردار و شهرداری مانع تصمیم گیری شوید که دوستان در جلسه مذکور حضور بهم نمی رسانند. به نظر می رسد این عده از اینکه برای جامعه ایرانی درخواست کنند باعث شرمندگی شان می شود. در جلسه شهرداری جمشید باقرزاده و کمال گیلانی از فعالان ایرانی شرکت کرده و با ارائه یک تقاضای قانونی و با حمایت شلی کارول، مبنی بر تعویق موضوع به دو هفته دیگر تا مطلع شدن جامعه ایرانی، این تصمیم گیری را به عقب می اندازند.

با انتشار مطلب عده ای از ایرانیان در حدود ۱۸ نفر از انجمنهای دانشجویی ایرانی و فعالان اجتماعی و یک گروه سیاسی در جلسه ای گردهم آمدند و برای اولین بار به صورت منظم و هدفمند به مذاکره طولانی با شهرداری پرداخته و طی دو ماه توانستیم موافقت کامل شهرداری و پلیس و آتش نشانی را در برگزاری چهارشنبه سوری در پارک ملت ( سانی بروک ـ لزلی) بگیریم.

شهرداری معتقد بود باید مبلغ ۶۰ هزار دلار هزینه ماموران شهر را ما بدهیم. ما هم بر این نکته تاکید داشتیم که ما نماینده بخشی از جامعه ایرانی و گروه های آن هستیم و نه همه آنان و از همه مهمتر ما در انتخابات برگزیده نشده ایم که به جای آنان امضا کنیم و قول بدهیم. ما تنها رابط بین جامعه و شهرداری برای بهتر برگزار شدن این مراسم هستیم. و از همه مهمتر ما چیزی غیرقانونی نمی خواهیم و خودمان را جزیی از شهر می دانیم و این مراسم غنی شدن فرهنگ چند ملیتی تورنتو است.


چهارشنبه سوری ۲۰۰۵ با شادی و حضور بیش از ۸ هزار نفر (به گفته مقامات پارک) با آتش روشن کردن برگزار شد ولی پس از آن مقامات شهرداری عنوان کردند اعتراضاتی از سوی برخی افراد به آنها رسیده مبنی بر اینکه مراسم چهارشنبه سوری سیاسی بوده و گله کردند که شما گفته بودید این مراسم فرهنگی است و بدین دلیل ما هزینه آن را تقبل کردیم.


در سال ۲۰۰۶ آن گروه سیاسی قدرت طلب مدعی شد که مردم به خاطر آنان به پارک می آیند و متاسفانه با حرکت های تک روانه ی این جریان در آخرین جلسه ۳ نفر از نمایندگان آنها مسئولیت مراسم را به عهده گرفتند و به دلیل آبروی جامعه ایرانی در میان بهت مسئولان شهرداری، دیگر اعضای گروه سکوت کردند، در حالی که از سوی جریان سیاسی مذکور در توجیه این حرکت غیراخلاقی نوشتند که “گروه دیگر (یعنی بقیه افراد گروه) می خواستند پرچم جمهوری اسلامی را بیاورند”، در حالی که ما می گفتیم شما پرچمتان را جلوی قسمت خودتان بزنید تا هر کس مایل است در مراسم شما شرکت کند.


با پیشنهاد شلی کارول، در مدت یک هفته مانده به چهارشنبه سوری، دیگر نمایندگان گروه چهارشنبه سوری مراسم را در میدان مل لستمن(بدون آتش زمینی که کلا غیر قانونی است) و با آتش بازی هوائی برگزار کردند.

در سال ۲۰۰۷ پلیس و شهرداری رسما پارک ملت (لزلی) را به روی مراسم چهارشنبه سوری بست. پلیس و نمایندگان مجلس اعلام کردند که در پارک لزلی ۲۰۰ نفر شرکت کننده وجود داشت و تعداد پلیس و آتش نشانی بیش از شرکت کنندگان بود، در حالی که میدان مل لستمن بیش از ۵ هزار تن را جذب کرده بود.


خوشبختانه مراسم چهارشنبه سوری در مل لستمن با برنامه تر و متنوع تر هر ساله پیش میرود و به طور رسمی در تقویم شهرداری تورنتو تثبیت شده است.


چهارشنبه سوری در ریچموند هیل

در سال ۲۰۰۶ نامه ای به شهردار و اعضای انجمن شهر ریچموند هیل و پلیس یورک نوشتم و از آنان خواستم که در چهارشنبه سوری شرکت کنند تا از نزدیک با آن آشنا شوند تا مشکلات و موانع احتمالی سیاسی در راه برگزاری این مراسم مرتفع شود. برای سال ۲۰۰۷ هم ریچموند گرین را رزروکردیم.

نماینده رئیس پلیس یورک “پل چانگ” و دیوید کوهن عضو انجمن شهر ریچموند هیل هم در سال ۲۰۰۶ و هم در سال ۲۰۰۷ در این مراسم شرکت کردند.

تعدادی از ایرانیان ساکن ریچموند هیل خواستار آن بودند که با توجه به سرمای هوا و قرار گرفتن چهارشنبه سوری در روز کاری و مدرسه بهتر است چهارشنبه سوری در ریچموند هیل هم برگزار شود. دیوید کوهن، عضو شورای شهر هم معتقد بود حضور چهارشنبه سوری به شهر چهره بهتری خواهد داد. با دوستان دیگر جمع بندی کردیم که برگزاری مراسم چهارشنبه سوری با پریدن از روی آتش در ریچموند هیل که بنابر آمار بازاریابی (یک فروشگاه بزرگ) ۳۰ هزار نفر است و نیز با تثبیت موقعیت آن در تورنتو، تمامی ایرانیان را در شهرهای مختلف انتاریو قادر خواهد کرد که با استفاده از تجربه ما بتوانند این مراسم را در شهرهای خودشان برگزار کنند و درعین حالی که این سنت را به نسلی که در کانادا متولد شده است معرفی می کنند، به غنی شدن فرهنگ چند ملیتی کانادا هم کمک می کنند.


خوشبختانه کانادا کشوری است که آزادی بیان و ملیت ها به رسمیت شناخته شده است و این فرصت تاریخی را به ما می دهد که این ارزشهای مثبت را در معرض دید دیگر ملیتها قرار بدهیم. یاد بدهیم و یاد بگیریم. نسیم اصول آزادی و احترام به باورهای دیگران از روی اقیانوسها به ایران خواهد رسید که ما به عنوان ایرانی اجازه داریم که این مراسم را جشن بگیریم و با ما همکاری های لازم هم می شود پس چگونه است که جوانان ما در داخل کشور برای برگزاری چنین مراسمی مشکل دارند؟


با اطلاع رسانی در شهروند (ژانویه ۲۰۰۸) تعدادی از علاقه مندان به فرهنگ و منافع جامعه ایرانی جمع شدند و با کمک هم بنیاد فرهنگی فروردین را بنا نهادیم.

خوشبختانه با تجربه تورنتو و همکاری مقامات شهرداری تورنتو مشکل جدی در بین نبود تنها اجازه آتش نیاز به رعایت قوانین داشت که با طراحی دوستان ایرانی؛ اداره آتش نشانی این مجوز را با کمی تاخیر صادر کرد.

علیرغم نامساعد بودن هوا تمامی زمین و سکوهای آمفی تئاتر “ریچموند گرین” از برف پاک شد و شهردار ریچموند هیل به طور رسمی اولین آتش را در چهارشنبه سوری روشن کرد.

در این مراسم ۳ تن دیگر از اعضای انجمن شهر ریچموند هیل حضور داشتند.

اسکات مسئول پارک بعد از اتمام مراسم گفت ما فکر نمی کردیم کسی سرو کله اش پیدا شود، ما واقعا تحت تاثیر قرار گرفتیم. وی گفت همسر من حاضر نیست در این هوا بیرون برود، ولی من دیدم خانمهای بسیاری در این مراسم شرکت کرده اند.


کریستوفر ۱۰ ساله که از پدر ایرانی و مادر خارجی است و اولین باری بود که از آتش می پرید می گفت “خیلی خوب بود”.

بیش از ۳۰۰ تن از کودک در کالسکه گرفته تا پدر بزرگ با عصا و مادر بزرگ به پارک آمدند و از روی آتش پریدند و رفتند. لبخند بر چهره کودکانی که برای اولین بار از روی آتش می پریدند خستگی ساعتها کار در زیر باران و سرما را از تن برگزار کنندگان به دور می کرد.


گزارش مراسم

در این مراسم که با تاخیر نیم ساعته به دلیل اشکالات فنی از طرف پارک با سرود کانادا و ای ایران شروع شد، من در گفتارکوتاهی اهمیت چهارشنبه سوری در وحدت ایرانیان و پیام شادی و زندگی آن را یادآور شدم. گفتم جامعه ی ما هرچند جوان است ولی اگر الان در این محل با حضور سیاستمداران شهر هستیم، این اعتبار را یک شبه به دست نیاورده ایم . این تاییدی بر اعتبار جامعه ما است. این اعتبار را مدیون فعالیت تک تک ایرانی هایی هستیم که با حداقل حقوق کار می کنند تا زندگی شرافتمندانه ای را اداره کنند، تا صاحبان مشاغل موفق، دانشجویان و استادان و دانش آموزان تا معلمان و خلاصه همه کسانی که با نام و یا بی نام با کار خوب و نام خوب برای بهبود وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ما در این سالها تلاش کرده اند، است.

اضافه کردم که من به سه چیز افتخار می کنم. اول ایرانی هستم؛ دوم در کانادا هستم و سوم بچه محل ریچموند هیل هستم، زیرا ریچموندهیل اولین شهری است در کانادا که هم به طور رسمی نوروز را جشن می گیرد و هم نقطه عطفی در تاریخ مردم ایران است که توانستند نماینده ای را برای اولین بار به مجلسی در آمریکای شمالی بفرستند.

برنامه با سخنان کوتاهی از شهردار ریچموندهیل در مورد شهر و نوروز ایرانیان ادامه یافت و با تبریک فارسی نوروز مبارک پایان یافت که با کف زدن حاضران همراه شد.


جمشید باقرزاده سال نو را به تمامی ملیتها و کسانی که نوروز را جشن می گیرند تبریک گفت.

سعید فتوت از بنیاد فروردین، آزاده رشوند تنها ایرانی همکار در شهرداری ریچموند هیل را معرفی کرد.

آزاده رشوند از محیط زیست شهرداری در قسمت پارکها به فارسی و همکارش به انگلیسی به حاضران گفتند که انداختن سبزه ها در روز سیزده بدر در آبهای دریاچه سان ست بیچ که به جائی راه ندارد مشکلات زیادی برای محیط زیست به وجود می آورد، بخصوص روبان های دور آن که قابل جذب در آب نیستند و از مردم خواستند که از این کار خودداری کنند.

یکی از ویژگیهای برنامه حضور نسل جوان بود که بجز ۱۰ دقیقه ابتدای مراسم، در طول مراسم به طور داوطلبانه همکاری کردند. نسلی که در کانادا نیاز به حمایت و تجربه نسل ما دارد تا به عنوان ایرانی ـ کانادائی موفق سازان جامعه باشند. این نسل که به انگلیسی فکر می کند، به فارسی حرف می زند و ایرانی عمل می کند.

حمید رضا ( دی جی )، مرتضی محمدی ( دستگاه صوتی )، سهیل رفیع پور( مجری برنامه )، ساناز باغبانی مجری برنامه که با رقص در روی سن جلوه ای به این مراسم داد، آتنا بلبلیان دانشجوی جوان که بخشی از اجرای برنامه را به عهده داشت، همه دست به دست هم دادند تا شبی خوش را برای ایرانیان ریچموندهیل تدارک ببینند.

حضور اقشار مختلف مردم در هوای سرد نشان از این داشت که نسلهای ما به آن بخش مثبت و پویای فرهنگ کهن مان که باعث وحدت اقوام مختلف ایرانی و سرزمین ایران می شود، اهمیت می دهد.


دکتر مریدی که این روزها در مجلس تا دیروقت درگیر بحث های پارلمانی است، در ساعت ۸:۲۰ شب در مراسم حضور یافت. از وی درخواست شد که چند کلمه ای برای حاضران صحبت کند. دکتر مریدی با اشاره به اهمیت سنت ایرانی و قدردانی ایرانیان از برگزاری این مراسم بار دیگر از ایرانی ها که به وی کمک کردند که اولین ایرانی تبار پارلمان باشد، تشکر کرد. او در پایان از همه خواست که شعار زردی من از تو و سرخی تو از من را با وی تکرار کنند.

دکتر مریدی تا آخر مراسم در کنار آتش در میان ایرانیان ساکن ریچموند حضور داشت و به صحبتهای آنان گوش داد.

برگزاری چهارشنبه سوری با همکاری جمشید باقرزاده، سعید فتوت، دکتر ظهوری و همکاران وی، دکتر سالک، فرهمند ـ که بخشی از کمکهای مالی به این برنامه را خود و دوستانشان تقبل کردند ـ سعید چوبک، بهزاد(سوپر طلائی)، افشین نجبا، علیرضا انصاریان و هادی کفشداران کمکهای مهربانانه و داوطلبانه سعید دباغیان، شهاب محمدی و مصطفی محمدی، سحر فتوت، نیما صفدری و علی محمدی ازگروه ورزشی انجام شد که جای قدردانی دارد. همینطور حمایت شهروند و ایران استار که مهربانانه این کار فرهنگی را پوشش دادند قابل قدردانی است.

حمایت دیو بارو شهردار، دیوید کوهن وگادوین چان از چهارشنبه سوری نقش مهمی در تسریع کارها داشت.

همکاری لیتون بریج فورد، مسئول اداره پارکها،گوردن از پارک ریچموند گرین جای سپاس دارد.

آقای گلزار منبت کار شیرازی ساکن تورنتو برای اهدای هدیه به نماینده پلیس یورک برای نمایشگاه فرهنگ های مختلف حضور داشت. ریکی ویریایا در این مراسم با خوشحالی از دعوتش از روی آتش پرید و نوروز را به فارسی تبریک گفت.


این برنامه کمبودهائی داشت، ولی این مراسم دیگر ثبت شده است و چه ما حضور داشته باشیم و یا نباشیم با حضور نسل جوان و علاقه مندان به فرهنگ ایران در سالهای بعد ادامه خواهد داشت و به یک برنامه فرهنگی کامل تبدیل خواهد شد.