شهروند ۱۱۷۱ ـ ۳ اپریل ۲۰۰۸
پیش درآمد:
درست از لحظه ای که دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم، در پیام نوروزیشان، به ایرانیان بشارت دادند، سال ۱۳۸۷، سالی است که دولت ایشان قصد دارد وارد عرصه ی مدیریت جهانی گردد، و از این پس، نوبت مردم جهان است که به جای ملت همیشه در صحنه ایران، طعم مدیریت ایشان و کابینه شان را چشیده و از نعمات بیکران آن لذت ببرند. هفتاد میلیون ایرانی، توانستند بعد از قریب به سه سال، یک سر راحت بر بالین بگذارند، و دمی بیاسایند، در عوض مردم آمریکا و اروپا و بقیه همسایه هایشان، به همراه روسها و چینی ها و هندی و سایر آشنایانشان، از همان فردای سخنرانی جناب احمدی نژاد، تا همین لحظه که شما دارید این سطور را میخوانید، نتوانسته اند یک ثانیه چشم برهم بگذارند و از ترس و نگرانی دارند دق میکنند. شوخی که نیست. رئیس دولتی که توانسته است با تکیه بر درآمدهای افسانه ای نفت، در کمتر از سه سال، هر نوع مرض و مصیبت و بدبختی که در دایره المعارف، سیاست، اقتصاد و مدیریت جهان وجود داشته، را به سه شماره در سیستم اداره امور مملکت تحت اختیارش، نهادینه نماید، و تازه در مقابل چشمان همان مردم، اعلام کند که کشورشان، تبدیل به تنها ابرقدرت جهان شده است، حالا ناغافل خواب نما شده و میخواهد همان مدیریت درخشان را، در حق همه مردم جهان، روا دارد.
در هرحال از قدیم گفته اند: چیزی که عوض دارد، گله ندارد، همیشه شعبان، یک بار هم رمضان.
خبر اول: حمایت سران عرب، از ادعای امارات بر جزایر ایرانی
خبرگزاریها گزارش کردند که رهبران عرب در بیانیه پایانی اجلاس سران اتحادیه عرب، ضمن حمایت از ادعای امارات، مبنی بر مالکیت بر سه جزیره ایرانی، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک و اعلام اشغالگر بودن ایران، از امارات خواستند که موضوع را به صورت شکایتی علیه ایران، به دادگاه بین المللی لاهه، ارجاع دهد. از ایران منوچهر متکی وزیر خارجه جمهوری اسلامی، به عنوان میهمان در این اجلاس حضور داشت.
نتیجه گیری دیپلماتیک: با اینکه ملت همیشه در صحنه ایران، در طی این سالها، با اوضاع آشفته و بهم ریخته ی دیپلماسی در جمهوری اسلامی، خو گرفته اند و کمتر خبط و خطایی از طرف این دستگاه عریض و طویل، میتواند آنها را متعجب کند، اما این بار، وقتی جناب منوچهر متکی، به عنوان وزیر امور خارجه ایران، ترجیح داد به جای رد بیانیه اتحادیه عرب، که صراحتاً تمامیت ارضی ایران را به چالش گرفته بود، طی سخنانی، به تقدیر از دیپلماسی سوریه بپردازد و برگزاری نشست سران اتحادیه عرب را بیانگر موفقیت درخشان دیپلماسی دمشق بداند، دیدن قیافه ذوق زده ی رهبر سوریه، همراه با رویت چهره های حق بجانب نمایندگان دولتهای عربی، بخصوص نمایندگان دولت امارات، نه فقط عامه ایرانیان، که بسیاری از نیروهای محافظه کار طرفدار رژیم را هم بهت زده کرد.
نتیجه گیری منطقی: از قدیم گفته اند که: با یک دست، دو هندوانه را نمیشود برداشت. در نتیجه ایرانیان عزیز حق ندارند جناب دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم را به خاطر افتضاح وزیر امورخارجه شان، سرسوزنی شماتت نمایند، چرا که ایشان در حال حاضر، به شدت گرفتار حمل هندوانه بسیار سنگین مسائل مربوط به مدیریت در عرصه جهانی هستند، در نتیجه نه زورش را دارند و نه دیگر نفسی برایشان باقی مانده است که بتوانند درگیر مبارزه برای استیفای حق تمامیت ارضی ایران، بشوند، البته از حق نباید گذشت جناب رئیس جمهور در دورانی که هنوز در مرزهای ملی ایران، در حال مدیریت بودند، در سه نوبت، با حضور در کنفرانس کشورهای حاشیه ی دریای خزر، شرکت در نشست شورای رهبران خلیج فارس، و در طی مسافرت به عراق، به ترتیب با بخشیدن ۳۹% از ۵۰% سهم ایران، به کشورهای روسیه، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان، و سکوت در مقابل بیانیه پایانی نشست شورای رهبران، که ایران را اشغالگر میخواند و خلیج فارس را خلیج عربی می نامید، به همراه موافقت ضمنی با درخواست رهبران عراق با تغییر قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، دین خود را به ایران و ایرانی به نحو احسن ادا فرموده بودند.
پند تاریخی: اگر همین فردا، روسیه، امارات متحده عربی، عراق و یا هرکدام از همسایگان ما، در یک بیانیه یک خطی، اعلام کنند که مدعی حق مالکیت، بر یکی از هشت هزار امام زاده ای هستند، که به گفته ی مقامات رسمی، تا کنون در مملکت امام زمان کشف شده است، به نظر شما عکس العمل رهبر معظم، دولت خدمتگزار، مجلس شورای اسلامی، آیات عظام و سپاهیان جان برکف، در مقابل این ادعا چگونه خواهد بود؟ به عنوان راهنمایی، برای جواب به این سئوال، فقط میتوان گفت که: از فردای این واقعه، نایاب ترین کالا، در سرتاسر، ایران اسلامی، همان پارچه سفید کرباس است که برای پوشش امت کفن پوش عزیز، مورد نیاز است.
خبر دوم: سایت تابناک متعلق به ژنرال محسن رضایی، درگزارشی نوشت: مقتدا صدر، روحانی عراقی و رهبر سپاه مهدی در آن کشور، در مصاحبه با خبرگزاری الجزیره، اظهار کرد: در دیداری که سال گذشته با رهبر جمهوری اسلامی داشتم، به ایشان گفتم، که به اقدامات سیاسی و نظامی در عراق پایان دهید. مقتدا صدر در توضیح بیشتر اضافه کرد: من در آن دیدار، آقای خامنه ای را نصیحت کردم، ببخشید، یادآور شدم که با اهداف سیاسی و نظامی ایران در عراق، موافق نیستم، و دولت ایران باید به این دخالتها، پایان دهد.
نتیجه گیری سیاسی: اصولاً وقتی که جمهوری اسلامی ابرقدرت جهان اسلام است و رهبر معظم هم رهبر مسلمانان جهان، این وسط یک آدمهایی پیدا میشوند که به دلیل ترس بسیار زیادی که از قدرت ایران اسلامی دارند، برای پرداخت خراج، میروند در تلویزیون الجزیره مینشینند و برای ما، خط و نشان میکشند. در عین حال همین آدمها، به دلیل اینکه مقلد حضرت آیت الله خامنه ای، هستند، به عنوان اقتدا به رهبر جهان اسلام، یکراست میروند درتلویزیون الجزیره، و به ایشان نصیحت، ببخشید، یادآور میشوند که حواسشان را جمع کنند و در عراق دخالت بیجا نفرمایند.
نتیجه گیری فلسفی: حکما گفته اند که: اساساً، ارادت و محبت، باید قلبی باشد و نه زبانی، همانطور که اطاعت و فرمانبرداری هم، باید آسمانی باشد و نه زمینی. بنابراین امت شهیدپرور، خیالشان راحت، راحت باشد، این خیل نیروهای گوش به فرمان و نان خور نظام مقدس ولایی، در هلال شیعی، اگر در این دنیا در نهایت دارند سنگ منافع خودشان را به سینه میزنند، در عوض در آن دنیا، حتماً در رکاب آقا امام خامنه ای، خواهند بود.