شماره ۱۱۹۳ ـ ۴ سپتامبر ۲۰۰۸

بیسان شیخ ـ خبرنگار روزنامه لبنانی “الحیات”

دختران حاضر نیستند ذره ای از آزادیهای “اصلاحی” عقب نشینی کنند
دختران با کشیدن دیوار میان خود و مردها نیز در پارکها مخالفند

متروی زیرزمینی تهران مملو از مسافر است، اما به سرعت خلوت می شود و مجددا آرامش خود را به دست می آورد و طولی نمی کشد که کاشیهای کف زمین براق می شود. رواقهای ورودی این مترو شبیه به هیچکدام از متروهای دنیا نیست؛ نه ازدحام فوق العاده و نه به این یا آن سو دویدن افراد، در گذرگاهها اشیا کثیف و آشغال دیده نمی شود و بر روی دیوارها عکس و نوشته به چشم نمی خورد، همه چیز نو و تازه به نظر می رسد و مثل اینکه چند لحظه پیش آن را صیقل داده اند. برعکس اتوبوسها که زنان و مردان جدا می نشینند در اتاقهای مترو این امر اجباری نیست و آنان می توانند به طور مختلط بنشینند، اما زنان ترجیح می دهند تا با همجنسان خود نشسته بویژه اینکه به هنگام بسته شدن درها، فضایی کاملا زنانه حکمفرما می شود. از طرفی در این اتاقها لباس و وسایل و آرایش زنانه نیز توسط زنان فروشنده عرضه می شود؛ گردنبند و گوشواره، وسایل آرایشی و غیره که بسیار زیبا و جذابند. دختران دانشجو و جوانترها برای خرید وسایل آرایشی حلقه زده و به خرید و چانه زنی و مقایسه برمی آیند در صورتی که زنان مسن تر به خرید حوله برای آشپزخانه و لباس خواب و چیزهای مشابه می پردازند و سرانجام هنگامی که مترو به مقصد می رسد و اینان خارج می شوند به آن می ماند که اینها از حراجی یک شنبه بازار برگشته اند. پیش از خروج از مترو خیلی سریع حجابها را مرتب کرده و به سوی بازار و دانشگاه و محل کار خود حرکت کرده و برای پایان بردن روز در کنار مردان قرار می گیرند. کافی است برای لحظه ای چشم خود را ببندید و زنان را بی حجاب مجسم کنید، اینان هیچ فرقی با هزاران زن دیگر در کشورهای پیشرفته که صبحگاهان به سوی کار حرکت می کنند، ندارند، آنان نیز با سرعت و نظم خاصی بر سر کارهای خود حاضر می شوند.

در نگاه اول اینچنین به نظر می رسد که باید وضعیت زنان ایران را در جمهوری اسلامی براساس حجاب تحمیلی بر آنان ارزیابی کرد، اما قطعا چنین نیست، حجاب نتوانسته شیوه زندگی کردن و سایر مسائل زنان را تحت الشعاع خود قرار دهد. آنان علیرغم وجود حجاب اما می کوشند زندگی خود را به شیوه سایر زنان در کشورهای پیشرفته به پیش ببرند. زن ایرانی می کوشد چه در درون حجاب و یا به هنگامی که موهای خود را از حجاب بیرون می ریزد و در هر جهت و فرصتی که پیش آید، برای فرصتهای مساوی با مردان مبارزه کند. آری زن ایرانی می کوشد چه در زمینه تحصیل علوم و کارهای حرفه ای گوناگون با مردان برابر باشد.

هر کس گذری به تهران داشته باشد، به طور حتم شاهد حضور قدرتمند زنان در همه جای شهر خواهد بود. امکان ندارد شما این حضور قدرتمند و گسترده را در گوشه و کنار شهر نبینید. اگر به ادارات دولتی بروید آنان را چه در شکل نظافتچی و یا رئیس اداره و یا نماینده پارلمان خواهید دید. اگر به سینما بروید آنان را هم در میان تماشاچیان و هم در صحنه نمایش فیلم خواهید یافت. در خیابان یا مشغول رانندگی ماشین کوچک خود هستند و یا اتوبوس بزرگ شهری را راه می برند. بر سر در ورودی بزرگترین مجتمع ورزشی شرق تهران عکس بزرگ زنان تمام صفحه را پوشانده است. عکس آنان در همه جا به چشم می خورد. اسب سواری، کاراته، انواع ورزش ها و حتی مسابقه اتومبیل رانی، همه جا شرکت دارند، اما آنچه که در مورد زن ایرانی شایع شده و بیشتر از همه غرورش را راضی می کند، زیبایی او و حاکمیتش در خانه است. در خانه همه چیز در دست اوست، “زهرا” با فخر فراوان به این امر اشاره می کند.

زهرا، مادری جوان و دارای دو فرزند است. او و همسرش، هر دو مهندس معماری داخلی هستند. وی چنین می گوید: “در اینجا و در میان خانواده ها دینامیسم خاصی وجود دارد و غالبا در مسائل اصلی خانواده حرف آخر را زنان می زنند.”

سپس با خنده اضافه می کند: “در خارج در مورد زن ایرانی اینگونه فکر می کنند که ما هر روز از دست شوهرانمان کتک می خوریم، برعکس باید بگویم که اینطور نیست، بلکه آنان در کار خانه، بچه داری و آشپزی به ما کمک می کنند.” وی در ادامه صحبت هایش به مسائلی اشاره می کند که تعجب برانگیز است: “اگر بچه گریه کند این پیداست که پیشقدم شده و بچه را بغل می کند و او را آرام می کند، ما این را می توانیم به وضوح در پارکها ببینیم که غیرایرانی ها بچه ها را به دوش مادران می اندازند.” وی شرح مبسوطی از وضعیت زن ایرانی به دست می دهد و البته انکار نمی کند که در ایران هم در مواردی خشونت وجود دارد، اما بیش از آنی نیست که در سایر کشورهاست. او در بخشی از صحبتهایش اضافه می کند که در ایران رسم بر این است که مردان به زنان کمک کنند. در این مورد باید بگویم که آن “رسم و تقلیدهایی که زهرا به آن اشاره می کند با مشابه آن در بسیاری کشورها فرق دارد. در بسیاری از این جوامع رسم و تقلید از مظاهر دنیای کهنه و مذموم است، اما آنچه که زهرا به آن اشاره می کند و در ایران وجود دارد تا حدی زیادی برخوردهای مدرن با زن است، این رسوم و تقلیدها در ایران از مظاهر دنیای مدرن است.

آموزش دختران در ایران از قرن نوزدهم آغاز شد و اولین مدرسه نظامی برای زنان نیز در اواخر همین قرن به وجود آمد. در سال ۱۸۹۵ بی بی خاتون استرآبادی کتابی را با عنوان “معایب الرجال” انتشار داد که به مثابه اولین کتاب اعلامیه حقوق زنان در ایران بود. بعضی از عناصر این کتاب در قانون اساسی ایران مورد استفاده قرار گرفت. زنان ایران در سال ۱۹۳۰ به دانشگاه راه یافتند و در ۱۹۶۳ حق شرکت در انتخابات را به دست آوردند. در جریان وقوع انقلاب ۱۳۵۷ که منجر به سقوط شاه گردید زنان نقش مهمی را به عهده داشتند و در جریان جنگ ایران و عراق، زنان ایرانی چه در جامعه و چه در خانه شرکت فعال داشته و توانستند حضور خود را به اثبات رسانند.

زنان در ایران امروز یک سوم دانشجویان دانشگاهها را تشکیل می دهند و شاید تعجب برانگیز باشد که حجاب که جمهوری اسلامی بر زنان تحمیل کرد موجب شد تا زنان بسیاری از فشارهای خانواده های محافظه کار رها شده و وارد فعالیتهای اجتماعی بخصوص دانشگاهی شوند. در زمان شاه اگر چه آزادیهای زیادی برای زنان وجود داشت، ولی خانواده های محافظه کار ایرانی اجازه خروج و تحصیل و کار کردن را به دختران خود نمی دادند پس از انقلاب تا حد زیادی این موانع برداشته شد و موجب شد که دختران بسیاری متعلق به خانواده های مذهبی و محافظه کار با استفاده از حجاب مراکز بسیار زیادی را در جامعه اشغال و به اجرای نقش بپردازند.

 

زهرا در اینجا توضیح می دهد: “همه اینها برای یک زن امروزی کافی نیست، زیرا چیزی که ۳۰ سال پیش درست بوده امروز دیگر اعتبار ندارد و فردا نیز چنین خواهد بود.” زهرا در دانشکده زبان انگلیسی در جزیره کیش درس می خواند و بنا دارد برای ادامه زندگی بهتر و بخصوص برای آینده فرزندانش به کانادا برود. او باور دارد که برای زندگی کردن کانادا بهتر از آمریکاست. جزیره کیش مرکز تجارت آزاد است و در آنجا آزادیهای عمومی نسبت به سایر شهرهای ایران بیشتر است.

علیرغم اینکه زنان ایرانی نسبت به زنان کشورهای همسایه خود امتیازات زیادی کسب کرده اند، اما آنان آرمانهای والاتری برای خود دارند و برای به دست آوردنش می کوشند. آخرین دست آورد زنان در ایران به دست آوردن حق نگهداری (حضانت) از بچه تا سن هفت سالگی در صورت وقوع طلاق و حق “دیه” برابر با مردان است. با وجود انتظارات و دست آوردها اما آنان حاضر نیستند یک ذره از آزادیهای به دست آمده در دوران اصلاحات عقب نشینی کنند.

دختران عصر انقلاب ایران، وظایف و خواسته هایی برای خود قائلند که هیچ شباهتی با خواسته های مادرانشان ندارد، آنان خواستار نقش مهمتری در اداره جامعه مدرن و امروزین هستند و این در کنار کوشش آنان برای زیبا و شیک بودنشان است. آنان می کوشند میان آنچه انقلاب از آنان توقع دارد و شخصیت ذاتی خود تعادلی برقرار کنند، بازارها را در می نوردند و به دنبال آخرین و مدرن ترین مارکهای بین المللی هستند، این مارکها شخصیت و سلیقه زیباپسندانه آنان را راضی میکند. بدون شک در بازار ایران کالاهای تقلبی چه از ترکیه و سایر کشورها زیاد است، ولی در تهران می توان بهترین مارکهای واقعی را پیدا کرد.

اما در تهران پرسودترین کارها سالن های آرایش و درمانگاههای وابسته به آن است. دختران ایرانی آخرین مدلهای لباس و زیبایی را با حجاب خود تنظیم می کنند، به طرز بسیار زیبا و جالبی قسمتی از موهای خود را به رنگهای جذابی درآورده و سپس آن را روی صورت رها می سازند. آنان می دانند که چه لباسی را در کجا بپوشند و چه نوع آرایشی را در کجا به کار ببرند. لباس و شیوه آرایش برای دانشگاه، محل کار، مرکز شهر، فروشگاهها، پارکها و در شمال تهران فرق می کند، هر کدام لباس و آرایش ویژه خود را دارد. از طرفی آنان قوانین را میدانند که چگونه باید مواظب باشند به دست پاسداران نیفتند. برای مثال وقتی یکی از این دختران از طرف پلیس زن مورد بازرسی قرار گرفته و در مورد آرایش غلیظ دچار دردسر می شود، وی فورا آرایش خود را تغییر داده و قول می دهد که این آخرین بار باشد و از این پس رعایت خواهد کرد و به راه خود ادامه می دهد، اما وعده این خانم نه پلیس را قانع می کند و نه او به عهد و قولش پایبند می ماند.

قدرت و شخصیت زن ایرانی بسیار بیشتر از وقایع روزمره زندگی است. وی در مورد رابطه خود با مردان، هیچگونه تردیدی به خود راه نمی دهد که از همان اول زمام امور را به دست بگیرد. در اولین حرکت که بدون شک حرکتی مبتذل و ساده انگارانه نیست، به گونه ای مسئله را پیش می برد و مسافتی را میان خود و طرف مقابل ایجاد می کند که فکر هر گونه تجاوز و تعدی را عقیم می گذارد.

در پارکها آزادی بیشتری برای ملاقات دختران و پسران وجود دارد، در جمع پسرانی که نشسته و مشغول کشیدن قلیان هستند، دو دختر به جمع آنان نزدیک شده و درخواست می کنند تا از قلیان آنان استفاده کنند و بدین شکل گفت و گو میان آنان آغاز می شود. در اینگونه موارد است که میان دختران و پسران قول و قرارهای بیشتری ایجاد می شود. امروز در ایران پارکها جای بسیار مناسبی برای رابطه سالم میان پسران و دختران است.

اکنون در تهران قرار است چهار پارک مخصوص زنان ایجاد شود، اما زنان تهرانی شدیدا با این فکر مخالفند. قبل از این پارکی در تهران به نام “بهشت مادران” درست شده بود که تنها زنان حق استفاده از آن را داشته و در اطراف آن دیوارهای بلندی ایجاد شده بود تا کسی نتواند برای زنان مزاحمت ایجاد کند. در این پارک زنان می توانستند بدون حجاب و با لباسهای کوتاه به گردش پرداخته و ورزش کنند. با وجود اینکه زنان در ایران تشنه آزادی هستند ولی این پارک نتوانسته خواست آنان را پاسخگو باشد و در نهایت قرار بر این شد که در روزهای پایان هفته مردان نیز بتوانند وارد پارک شوند.

زهرا می گوید:”دوست ندارم در جایی باشم که ویژه زنان باشد، احساس راحتی نمی کنم این درست نیست که من مجاز باشم در میان دوستان لباس راحت بپوشم.” زهرا در ادامه با عصبانیت اضافه می کند: “آنان کوشش کردند این برنامه را در دانشگاهها تحمیل کنند ولی نتوانستند، اکنون چگونه می توانند در هوای آزادی ما را جدا نگهدارند، جدایی میان زن و مرد جزو عادات ما نیست.” سپس در پایان اضافه می کند: “اگر ما حجاب داریم دلیل بر این نیست که ما مشابه سایر زنان درکشورهای اسلامی هستیم.”