شماره ۱۱۹۹ ـ پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸
یان اوبرگ، مسئول بنیاد بین المللی پژوهش های صلح نروژ در مورد جایزه ی صلح نوبل سال ۲۰۰۸ می گوید:”آهتیساری شوربختی صلح آفرینان بوده است و ابزاری در دست پنتاگون” و این در حالی است که استین تونِسون، یکی از پژوهشگران مؤسسه ی صلح در اسلو کاملا مخالف این عقیده است.
بعد از سال ها نامزدی برای دریافت جایزه صلح نوبل، اعلام نام “مارتی آهتیساری”، سیاستمدار کهنه کار سوسیال دموکرات و نخست وزیر پیشین فنلاند، به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل، خیلی هم دور از انتظار و یا حیرت انگیز نبود.
این سیاستمدار فنلاندی طی بیست سال گذشته نقش میانجی در درگیری های بین المللی یا منطقه ای را به عهده داشته و یا عضو تیم های حقیقت یاب بوده است. روز جمعه دهم اکتبر زمانی که نام او سرانجام بعد از سالها، در لیست برندگان جایزه صلح نوبل قرار گرفت، موجی از شادی و شعف از یک سو و یأس و ناامیدی در سوی دیگر برانگیخته شد. مثلا در جلسه ی وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو که در بوداپست برقرار بود، موجی از شادی برانگیخت و در مورد گزینش کمیته صلح نوبل چنین گفته شد: “آهتیساری طی سالیان متمادی یکی از مبارزان راه صلح جهانی بوده است و به عنوان میانجی، مأموریت های متعددی را بر عهده داشته که به موفقیت های خوبی هم دست یافته است. به گزارش خبرگزاری رسمی نروژ، این گفته های “جیمز آپاتورای” سخنگوی ناتو که با جمله ی: “این جایزه حق مسلم و شایسته ی آهتیساری است”، تمام شد، با تشویق و شور و هیجان شرکت کنندگان در جلسه روبرو شد.
در حالی که ناتو و سازمان های هم فکر آن در گفتگو با روزنامه نگاران از گزینش درست و به حق کمیته صلح نوبل صحبت می کردند، یان اوبرگ، مسئول بنیاد بین المللی پژوهش های صلح، در گفتگو با روزنامه ی مبارزه طبقاتی چاپ نروژ، می گوید: “این جایزه به هیچ وجه نباید به آهتیساری تعلق می گرفت. این اقدام کمیته صلح نوبل در واقع افتضاح کامل سیاسی و غیرقابل قبول است. در حقیقت او نقش یک تنظیم کننده روابط سیاسی به سود کشورهای قدرتمند غربی را به عهده داشته و ابزاری در اختیار ناتو و پنتاگون است”.
یکی از نکته های انتقادی که یان اوبرگ به آن اشاره دارد، شرکت و توجه آهتیساری در رابطه با جنگ ناتو در یوگسلاوی و روند جنگ داخلی در کوزوو از ابتدا تا اعلام استقلال آن در سال جاری است. یان اوبرگ در ادامه می گوید: در جریان بمباران های بی امان ناتو در یوگسلاوی، این آهتیساری بود که میلوسوویچ را مجبور به پذیرش بمباران های بی امان کرد. بمباران هایی که تنها قربانیانش مردم عادی بودند و کل عملیات ضدبشری بود. هفتاد و هشت روز بمباران با تلاش آهتیساری، از جمله توحش آمیزترین عملیات نظامی در تاریخ اروپا پس از جنگ جهانی دوم است.
او در ادامه می گوید: میانجی گیری آهتیساری نه به حشر و نشر و مصالحه بین مردم منتهی شد ـ که یکی از حوزه های اصلی اندیشه “آلفرد نوبل” در بنیاد نوبل بوده است ـ و نه به یک صلح پایدار و همه جانبه. در منطقه ی کوزوو، مردم از یکدیگر منتفر و بیزارند. علاوه براین، منطقه تبدیل به یک حوزه ی نظامی شده که هرگز چنین نبوده است. این دو مورد هم در مانیفست بنیاد نوبل توسط “آلفرد نوبل” گنجانده شده است.
یان اوبرگ به صراحت می گوید که روند حرکت کوزوو از ابتدا تا امروز انگار که سفارش آمریکائیها بوده است. او هم چنین می پرسد: “در شرایطی که دهها نفر دیگر در سراسر جهان برای صلح واقعی مبارزه می کنند، آیا این عجیب نیست که کسی برنده می شود که برای رسیدن به صلح از مدل های نظامی برای پیشبرد افکار و برنامه هایش استفاده می کند”؟ و در پاسخ خود نیز می گوید که کاربرد سیستم های نظامی و در پناه قدرت های بزرگ برای رسیدن به صلح، مبارزه برای صلح نیست. تئوری جنگ برای صلح را فقط دولت های قدرتمند غربی برای رسیدن به مقاصد سیاسی و اقتصادی خود مطرح کرده و به وسیله عُمال خود موسوم به میانجی صلح بین المللی اجرا می کنند.
یان اوبرگ هم چنین به انتقاد شدید فردریک هفلمنس اشاره می کند که در انتقاد به کمیته نوبل صلح، آنان را گروهی بی تجربه در امور صلح خوانده است که نمی دانند کار صلح آفرینی چیست. اقدام کمیته نوبل صلح در سالجاری مثل این است که تعدادی از اعضای پارلمان مسئول توزیع جایزه نوبل فیزیک یا پزشکی شوند. امسال کمیته صلح نوبل یکی از همکاران و دوستان خود را برای دریافت جایزه صلح نوبل انتخاب کرده است.
***
اما از سوی دیگر آقای استین تونسون پژوهشگر مؤسسه ی تحقیقات صلح در اسلو، با عقیده ی یان اوبرگ که آهتیساری سزاوار جایزه ی صلح نوبل نیست، کاملا مخالف است. او می گوید که آهتیساری سالها در لیست مورد علاقه من برای دریافت جایزه صلح نوبل بوده است و تقریبا نزدیک بود که این امید را از دست بدهم که او روزی برنده ی جایزه صلح نوبل شود تا این که امسال با گزینشی به حق و شایسته او برنده اعلام شد. بر خلاف یان من معتقدم او سالها است که به طور مستقیم و مستمر برای دستیابی به صلح پایدار و فراگیر جهانی تلاش می کند.
تونسون در ادامه می گوید؛ امیدوارم که با اعطای این جایزه به آهتیساری یکبار دیگر توجه جهان متوجه مناطقی مثل نامیبیا و اندونزی (آسه) شود. او معتقد است که آهتیساری نقش عمده ای در دستیابی نامیبیا به استقلال در سال ۱۹۹۰ و توافق نامه ی صلح در آسه اندونزی در سال ۲۰۰۵ داشته است.
تونسون می افزاید، طبیعی است که ما اروپائیها بیشتر دلمشغول مسائل اروپا که نزدیک به منطقه ی خودمان است باشیم تا سایر نقاط جهان. اما یادمان باشد که آهتیساری به عنوان میانجی صلح در خیلی از نقاط جهان به طور مثبت عمل کرده است. البته با آقای اوبرگ در مورد کوزوو کاملا موافق هستم که آهتیساری نتوانسته است چنانچه باید در ایجاد جو برادری و همدلی ملی گامی مؤثر بردارد، اما پرسش من این است که آیا به وجود نیامدن اتمسفر صلح و آشتی و برادری، علیرغم تلاش های آهتیساری، تقصیر او است؟
تونسون برای تأیید گفته های خویش، نمونه ی میانجی گری آهتیساری در آسه اندونزی را مطرح می کند که با پیگیری و تلاش بی وقفه آهتیساری سرانجام شورشیان جدایی طلب از خیلی از خواسته های خود دست برداشته و رضایت به خودمختاری در چارچوب ملی دادند.
تونسون در گفتگوی خود با روزنامه نگاران می افزاید: برخلاف خیلی از میانجی گرهای صلح، آهتیساری هرگز تحمل به تعویق افتادن مسایل اصلی صلح را نداشته است. علیرغم خودمختاری منطقه ی آسه، در ماه نوامبر، من و آهتیساری برای بررسی چگونگی اوضاع پس از قرارداد صلح به اندونزی سفر می کنیم. پس او نه تنها در ایجاد صلح و دوستی تلاش می کند که در پیگیری آن هم دست از تلاش بر نمی دارد.
تونسون در بخش پایانی صحبت های خود می گوید که آقای آهتیساری اخیراً برای دستیابی به صلح در عراق هم ابراز علاقه کرده است. عراق منطقه ای است که کم کم همه ی کشورهای اروپایی نیروهای نظامی خود را از آنجا فراخوانده اند، اما من بر این باورم که اگر اکنون و بعد از دریافت جایزه صلح نوبل آقای آهتیساری از این موقعیت برای دستیابی به صلح در عراق استفاده کند، احتمالا می تواند نقشی مثبت در حل مشکلات اجتماعی و نظامی عراق داشته باشد.
آهتیساری از طریق نهادی به نام مدیریت بحران علاقه ی خود برای میانجی گری در عراق را اعلام کرده است.
منبع:
روزنامه های: Klasse kampen, Aften Posten, Begen Tiden