شماره ۱۲۰۶ ـ پنجشنبه ۴ دسامبر  ۲۰۰۸

ارزیابی تعدادی از ایرانیان شرکت کننده در سمینار «شغل خوب برای همه تورنتویی ها»

شنبه ۲۲ نوامبر در محل مترو کانونشن سنتر افزون بر ۹۰۰ تن گرد آمدند تا در شرایط بحرانی اقتصادی مسائل مربوط به اشتغال در بزرگشهر تورنتو را بررسی و خواست های خود را اظهار دارند.

بیش از ۳۷ سازمان کارگری و اتحادیه و گروه محلی در این گردهمایی شرکت داشتند و اکثریت شرکت کنندگان با مهاجران بود که امروزه به نیروی اصلی کار در تورنتو تبدیل شده اند.

ایرانیان در میان این افراد تعداد کمی را تشکیل میدادند، که برخی از آنان ارزیابی خود را از این سمینار به شهروند ارسال داشته اند که در زیر می خوانید:



جلال برخوردار :


 نفس برگزاری این سمینار در وضعیت کنونی اقتصاد کانادا و بخصوص شرایط اقتصادی شهر تورنتو البته مثبت است و حاکی از نگرانیها و دلهره های زیادی است. به طور تخمینی  ۹۰۰ نفر انسان حساس به  وضعیت شغلی خود و دیگران در رده های سنی متفاوت در این کنفرانس شرکت داشتند، اما آیا این جمع در این سمینار که سازمان دهندگان آن اتحادیه ها و نهادهای مدنی  بودند نمایندگان کل کارگران تورنتو بودند؟ البته که نه. اختلاف نظرات سخنرانان و همینطور روند سمینار و بحثهای داغ و اختلاف در دیدگاه ها در درون ورک شاپ ها نشان دهنده دیدگاه های متفاوت بود. 

جنبش اتحادیه ای البته ابزار مقابله با دوران بحرانی و تلاطم های اجتماعی نبوده و نیست. نه در طول تاریخ و نه امروز. جنبش اتحادیه ای  قادر نیست مصائب و فلاکتهای وحشتناک این بحران را برای طبقه کارگر کم کند به این دلیل که مشکل در دایره و حوزه قدرت سیاسی است. مشکل اساسی عدم وجود نمایندگان واقعی طبقه کارگر و اقشار آزادی خواه و برابری طلب در قدرت سیاسی است که بتواند این طبقه را بسیج کند.

همانگونه که اشاره کردم این سمینار انعکاسی بود از خواسته ها و نگرانیهای طبقه کارگر  و بر سر تیتر این نگرانیها ، هجوم سرمایه داران علیه دستمزدها، استانداردهای زندگی و هرآن چه نشانی از باقی مانده های دوران رفاه دهه های قبل است، اما با این وجود شوق و علاقه و تمایل به عمل مستقیم طبقه کارگر در کنفرانس موج می زد. حداقل دست آورد کنفرانس از نظر من حس هم دلی و عمل مشترک و آرزو برای روزها و آینده بهتر بود که اگر این طبقه نماینده سیاسی واقعی خود را پیدا کند حاضر به عمل مستقیم جهت پاسخ کارگری به این بحران خواهد بود .


 

محمود احمدی:


 این کنفرانس از طرف بیش از ٣۶ سازمان و نهادهای مختلف کارگری و اجتماعی، سازمان داده شده بود تا در مورد مختصات و مشخصات شغل خوب، به بحث و تبادل نظر پرداخته و کنفرانس بر مبنای نظرات شرکت کنندگان به یک جمع بندی مشترک در مورد شغل خوب برای همه برسد. به نظرم شرکت این جمعیت وسیع نشان دهنده این بود که مردم از شرایطی که دنیای کنونی سرمایه داری برایشان به وجود آورده خسته هستند و به دنبال یک راه حل اجتماعی اند که بتواند یک زندگی انسانی را برایشان به ارمغان آورد، اما جدا از این جنبه مثبت شرکت کنندگان وسیع در این کنفرانس، موضوعات بحث شده در سمینار و راه حلهای ارائه شده، اشکالات جدی ای داشت و شدیدا تحت تاثیر پیروزی اوباما در امریکا و سیاستهای اتحادیه ای در کانادا قرار داشت. مثلا به جای تعریف کردن مختصات یک شغل خوب که تم اصلی کنفرانس بود باید مشخصات یک زندگی خوب را تعریف کرد. گویا فراموش شده بود که ما کار میکنیم تا زندگی کنیم و نه بر عکس! و یا اینکه در بحثها سعی میشد که راه حل به سیستم ارائه شود و در مقام مشاور دولت در این دوران کنونی ظاهر شد. فراموش میشد که سیستمی که زندگی مردم را به مرحله کنونی رسانده است و نمیتواند که زندگی مردم و رفاه اجتماعی را تامین کند به علت ناتوانی اش باید از بین رود و سیستمی جایگزین شود که رفاه اجتماعی مردم و فراهم کردن یک زندگی بهتر فلسفه وجودیش را تشکیل میدهد و آن به غیر از سوسیالسیم مارکس، نمیتواند باشد.


 


 

مینو همیلی:


ارزیابی من از کارگاه سیاست های مهاجرت و کار در زیر آمده است.

در کارگاه سیاست های ایمی گریشن و کار، ابتدا چند کارگر مهاجر از تجارب تلخ خود در محیط کار و زندگی سخن گفتند.

 این بخش از مهاجران با پرداخت مبلغ قابل توجهی به ایمی گریشن و معمولاً توسط employment agencyو به منظور تأمین نیروی کار ارزان برای بخش های مختلف از جمله کارهای خدماتی از کشورهای فقیر و پر جمعیت به کانادا مهاجرت (موقت) میکنند.

یک خانم فیلیپینی میگفت، با پرداخت ۵۰۰۰$ و با داشتن مدرک  پرستاری از فیلیپین، به عنوان نظافتچی و از طریق یک آژانس  به تورنتو مهاجرت کرده و مجبور شده است در ازای  ۲۶۰ دلار در ماه  شش روز در هفته از۷ صبح تا ۱۱ شب  کار کند و در حین کار هم از طریق دوربین مدام کنترل میشود.

این در حالی ست که حداقل دستمزد در ایالت انتاریو ساعتی ۸ دلار است. این کارگر به صورت قراردادی استخدام و تحت پوشش بیمه هم نیست.

لازم به ذکر است۵۰ درصد از کارگرانی که برای کار در بخش خانه داری و نگهداری از کودکان، معلولان و سالمندان به کانادا آورده میشوند از کشور فیلیپین هستند.

یک مرد جوان سیاهپوست که برای کار در مزرعه وی را به کانادا آورده اند از شرایط سخت کاری و زندگی  خود و دیگران در کمپ ها سخن  میگفت که فاقد هرگونه حقوق انسانی هستند و مجبورند با شرایط سخت و مانند بردگان، در اماکنی که به کارفرمایان متعلق است زندگی کنند و هرگونه اعتراض، منجر به اخراج آنها از کانادا میشود. وی به همراه ۲۰ نفر در مکانی کوچک زندگی میکند که فاقد ابتدایی ترین امکانات بهداشتی  است. برای این تعداد تنها ۲ دستشویی و یک حمام وجود دارد. آنها هم تحت پوشش بیمه نیستند و به هنگام بیماری به بیمارستان و نزد پزشک انتقال داده نمیشوند و تحت معالجه قرار نمیگیرند.

همچنین در این کارگاه افراد به دستجات ۷،۸ نفره تقسیم و هر گروه با بحث و تبادل نظر درباره ی سیاست های اداره مهاجرت، مشکلات مهاجران، معضلات شغلی، تبعیض ها و .. راهکارها پرداختند. در پایان هم هر گروه توسط یک سخنران جمع بندی بحث ها را به اطلاع بقیه میرساند. بخشی از نتایج گروه ما این بود که  تبعیض جنسی، نژادی، مالی و … بر سیاست های اداره مهاجرت سایه انداخته است. مردم از اقصا نقاط دنیا به امید داشتن زندگی بهتر و با یک تصویر رنگی از این کشور (مدینه فاضله) به کانادا می آیند، اما با بردگی مزدی و شرایط زندگی سخت روبرو میشوند. گاهی مهاجران تازه وارد به دلیل مشکل زبان و با وجود داشتن مدارک بالا تن به کارهای سخت و کم درآمد میدهند.


 


 

در حالی که فراریان از کشورهای اختناق زده با بی مهری اداره مهاجرت روبرو میشوند، صاحبان سرمایه با پرداخت میلیونها دلار ۶ ماهه و با عنوان مقیم (ایمیگرنت) به کانادا مهاجرت میکنند.

بخشی از سیاست وارد کردن نیروی کار به کانادا پایین آوردن سطح زندگی طبقه کارگر در این کشور بوده است، چرا که تازه واردان مجبورند به دستمزد پایین و شرایط سخت کاری تن بدهند و به این وسیله سطح دستمزدها و استانداردهای زندگی کنترل شده است . در این کارگاه ،کارگران مهاجر دل نگرانی شدید خود را از وضعیت پیش روی، ترس از پایین آمدن دستمزدها بیش از آنچه که هست، از دست دادن شغل ها و  اخراج از کانادا را نشان دادند.

سرنوشت مهاجران و شرایط شغلی کارگران مهاجر، به شرایط اقتصادی و بحران موجود  بستگی دارد و مانند بقیه هم طبقه ای های خود به وجود نمایندگان واقعی و سازمان دهی آنها و متحد شدنشان گره خورده است تا اجازه ندهند مسببین نابسامانیهای اقتصادی، آوار را بر سرآنان بریزند.

در حالی که دولت های امریکا و دیگر کشورهای سرمایه داری  محرک های اقتصادی را برای اقتصاد راکد و ورشکسته خود برنامه ریزی می کنند، وزیر دارایی دولت محافظه کار فدرال انتاریو، اخیراً لایحه ای را به مجلس برده است که با تصویب آن اقتصاد کانادا رو به نابودی کشیده میشود .

در این لایحه با خوش خیالی ادعا شده است که گویا وضعیت اقتصادی کانادا خوب است و  راکد نیست! همچنین در این لایحه به دو حزب نیو دموکرات و لیبرال حمله همه جانبه ای شده است و طرح قطع بودجه آنها مطرح شده است تا این دو حزب ورشکست شوند و نتوانند با آنها رقابت کنند. سومین نکته ی برجسته در این لایحه برداشتن حق اعتصاب کارکنان دولت به مدت ۲ سال است حتی اگر دستمزدشان نصف شود. دو حزب نیودموکرات و لیبرال هم علیه دولت محافظه کار ائتلاف  کرده اند تا خود را جایگزین کنند.


 

عزت ملکی:


من از طریق مینو همیلی در اواخر اکتبر مطلع شدم که گویا در سطح تورنتو برای مقابله با عواقب وخیم گسترش بیکاری به علت شروع بحران سرمایه و بستن کارخانجات زیادی در انتاریو، گروهی تشکیل شده است به نام ائتلاف شغل خوب.  من همراه تعدادی از اعضای احزاب و سازمانهای چپ ایرانی و عراقی در دو جلسه هم فکری برای شرکت و تاثیرگذاری در اجلاس عمومی ۲۲ نوامبر

 Good Jobs For All For A Greater Toronto، در دفتر LabourCommunityServices که   پروژه ای از Labour Council و United Way of York Region می باشد، در دو جلسه سی ام اکتبر و دوازدهم نوامبر شرکت کردم و همراه آن دوستان ایرانی پیشنهاداتی در هر دو جلسه برای طرح در جلسه عمومی ۲۲ نوامبر ارائه دادیم که متاسفانه به علت اینکه ائتلاف نامبرده که شامل بیش از سی سازمان غیرانتفاعی، اتحادیه کارگری، کامیونیتی های مختلف بوده در اوایل ژوئن امسال تشکیل جلسه داده و قطعنامه هایی کلی که بیشتر آنها، به قول یکی از دوستان شرکت کننده، جنبه اخلاقی داشته تا شکل زمینی و واقعی راه حل برای ایجاد مشاغل مناسب و دائمی در سطح جامعه، پیشنهاد و برای پیگیری در جلسه ۲۲ نوامبر تصویب میکنند و در نتیجه پیشنهادات ما جمع ایرانی در هر دو جلسه ره به جایی نبرد.  با وصف این همه دوستان که در هر دو جلسه ۳۰ اکتبر و ۱۲ نوامبر شرکت کرده بودند، خوشحال بودیم از اینکه به یک جمع فراگیر کارگری دعوت شده ایم که در ۲۲ نوامبر در کانونشن سنتر تورنتو با حضور هزار نفر از نمایندگان کارگران و فعالان و مبارزان سیاسی اجتماعی بر پا میشد. 


 

در جلسه ۲۲ نوامبر در ساعت ۹ صبح همراه دوستان حضور یافتیم. از بین شش نفر از سخنرانان، به نظر من تنها Deena Ladd به طور واقعی به مسائل و مشکلات کارگری پرداخت و چه باید کردهای خود را ارائه داد.  بعد از سخنرانیها، به شش ورک شاپ مختلف، مانند مهارت، کارآموزی و حرفه، کارخطرناک، کامیونیتی و توسعه، کارگر و سیاست مهاجرت، برابری در استخدام و بالاخره خدمات عمومی دعوت شدیم و من در ورک شاپ کارگر و سیاست مهاجرت شرکت کردم و داستانهای وحشتناکی از شرایط کار بردگی کارگران فصلی و موقت مهاجر که در بخش کشاورزی کار میکنند از زبان خود بردگان شنیدم که برای بیشتر شرکت کنندگان حیرت آور بود که چنین شرایط بردگی در کانادا رخ داده و دولت کانادا به تمام بی حقوقی این کارگران و سوءاستفاده کارفرمایان در مزارع کاملا آگاه بوده و این کارفرمایان را در ایجاد زمینه و شرایط بردگی آزاد گذاشته است.  در این ورک شاپ، بحث های جمعی مفیدی ارائه گردید و در پایان جمع بندی و قطعنامه ای برای حمایت از تمامی کارگران مهاجر و فشار به دولت برای پایان دادن شرایط بردگی این نوع کارگران خوانده شد.


 

صرف اینکه جمعی هزارنفره از نمایندگان اتحادیه های کارگری، فعالان و مبارزان کارگری و سیاسی در یک روز برای همفکری در مسائل و مشکلات کاری در این اوضاع بحرانی سرمایه جمع شدند، بسیار خوشایند و امیدوارکننده بود.  اما عدم وجود سازمان و یا حزبی مترقی و مبارز که راه حلهای ارائه شده و نحوه پیگری این راه حلها را به پیش ببرد، مرا دچار تردید میکند. همانطوری که طبقات دارا از طریق احزابشان، حزب لیبرال، نیو دموکرات و یا محافظه کار نمایندگی شده و در دولت و مجلس سرمایه داران منافع خود را تامین میکنند، طبقه کارگر نیز تنها با تشکیل و توسط حزب سیاسی خودش نمایندگی شده و میتواند هرگونه امتیاز شغلی و طبقاتی را به دولت و مجلس سرمایه داران تحمیل کند و بویژه  در این شرایط بحرانی، از تحمیل فلاکت و فقر بیشتر توسط دولت سرمایه به جامعه را پس بزند.