جاده ابریشم زمانی شرق آسیا را به غرب وصل می کرد. از این مسیر نه تنها دادوستد، بل‌که علم و فرهنگ و دین نیز مبادله می شد. این راهِ مرده که قرن‌هاست نامی شده سپرده به تاریخ، این اواخر اما به شاهراه هروئین بدل شده است.

آنتونیه دیونگ و روبرت کنوت، دو عکاس هلندی، طی دو دهه کوشیده‌اند این ادعا را با دوربین ثبت کنند. حاصل کار آن‌ها عکس‌هایی‌ست که نخست، چند ماه پیش در روتردام هلند به نمایش گذاشته شد و اکنون به شکل کتابی در ۳۸۴ صفحه با ۱۸۰ عکس رنگی همزمان در چند کشور اروپایی انتشار یافته است.

آن‌چه در این عکس‌ها دیده می شود، گوشه‌هایی از “جهانی شدن” در عرصه مواد مخدر است. حضور غربی‌ها در افعانستان در پی حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ این روند را تسریع کرد؛ زندان، فحشا، قاچاق، پلیس، مرز،… از جمله واژه‌هایی‌ست که مُدام در پی نویس این عکس‌ها تکرار می شوند. دو عکاس هلندی این واژگان را در عکس‌ها مستند کرده‌اند تا تاریخ معاصر راه ابریشم را به نمایش بگذارند. سفر از افغانستان آغاز می شود، آسیای مرکزی را پشت‌سر می گذارد، از روسیه و کشورهای بالکان به شمال آفریقا می رسد، دوبی و غرب اروپا را در می نوردد و در خیابان‌های لندن گُم می شود.

روبرت کنوت و آنتونیه دیونگ در افتتاح نمایشگاه عکس هایشان در هلند

دانه‌های نهفته در “گُرز” توأمان نشان از زندگی و مرگ دارند. از شیره “گُرز” هروئین تولید می شود، از دانه‌ها حشیش و دیگر فرآورده‌های کیف‌زا. کشت خشخاش برای زارع افغانی زندگی‌ست، ده برابر کشت گندم درآمد دارد. یکی از آنان می گوید: “می دانیم که آن‌چه می کاریم در دیگر کشورها مرگ به همراه دارد، ولی اگر ما خشخاش نکاریم فرزندانمان می میرند.”

دو عکاس هلندی سفر خویش از مزارع زیبای خشخاش؛ دشت‌های مفروش با گل‌های سرخ و سفید، در افغانستان آغاز می کنند. آنان می خواهند دریابند که چگونه هروئین از افغانستان به غرب می رسد؛ به چه‌سان بار الاغ می شود، در ماشین‌های باری جاسازی می گردد، در هواپیما جا داده می شود، و سوار کشتی می گردد. آن‌ها سفر خویش از سال ۱۹۹۰ آغاز می کنند، بخشی بزرگ از جهان را زیر پا می گذارند. هرجا که جنگ و بحران باشد، هروئین در آن‌جا حضوری پُررنگ دارد و نقش آن را نمی توان در جنگ‌ها و درگیری‌ها نادیده گرفت.

وقتی ارتش شوروی به افغانستان لشگر کشید و جنگِ با مجاهدین را آغاز کرد، سربازان روسی با هروئین آشنا شدند. بسیاری از آنان هم‌آن‌جا معتاد شدند. هروئین مسکن ترس و التهاب‌های روحی آنان بود. در بازگشت به شوروی آن را نیز با خود آوردند. مصرف و خرید و فروش هروئین از همین راه رونق گرفت. در پی فروپاشی نظام شوروی هروئین بازاری گسترده یافت. اکنون از کوه‌های ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان به روسیه قاچاق می شود. این راه امروز رونق فراوان دارد. دو میلیون معتاد روسی از این راه تغذیه می شوند. از پارتی‌های “اُدسا” تا خیابان‌ها مسکو، همه‌جا می توان حضور آن را مشاهده کرد. این روند را می توان در عکس‌ها بازیافت.

وقتی در سال ۱۹۹۸ کوزوو- آلبانی علیه صرب‌ها شوریدند، نیاز به اسلحه احساس شد. در خرید اسلحه، هروئین‌های افغانی نقش بزرگی داشتند. دست قاچاقچیان مواد مخدر در فروش آن در همین رابطه باز گذاشته شد. کارتل‌های قاچاق آلبانی به افغانستان روی آوردند تا هروئین‌های آن‌جا را به بازارهای غرب برسانند. بخشی از هزینه‌های جنگ از درآمدهای قاچاق هروئین تأمین می شد. با پایان جنگ نیز به عنوان دارویی مُسکّن حضور خویش را در این منطقه حفظ کرد تا آرام‌بخش عواقب مخرّبِ جنگ، کابوس‌های شبانه، و فقر و بدبختی حاصل از آن باشد.

در جابه‌جایی میلیاردها دلار پول مواد مخدر، چون نمی توان وجه خرید و فروش‌های عمده را از طریق بانک پرداخت، میلیون‌ها دلار در چمدان‌ها جاسازی می شوند تا در هتل‌های دُبی نقداً معاوضه گردد. دُبی مرکز پرداخت و یا دریافت دلارهاست. هر روز افرادی را می بینیم که با چمدانی در دست سوار هواپیما به مقصد دُبی هستند، در مجلل‌ترین هتل‌ها اقامت می گُزینند تا در این میان چند لحظه‌ای چمدان‌ها را معاوضه کنند. دولت دبی از موضوع خبر دارد و می داند محتوای چمدان‌ها چیست، ولی سود خود می جوید و چشم بر این معاملات می بندد.

دو عکاس در پی بیست سال زحمت و به جان خریدنِ خطر، از کشت خشخاش در افغانستان، به جنگ، بی‌کاری، فقر و مرگ در دیگر نقاط جهان می رسند که حاصل و همراه هروئین است. و این پایان سفر آن‌هاست. آنان به این نتیجه می رسند که پُشتِ جبهه‌ی کشتِ هروئین در افغانستان بسیار قوی‌تر از کشت و کشتگران آن است. این پرسش را طرح می کنند که آیا نباید در چنین شرایطی جامعه جهانی به ممنوع بودن هروئین از کشت تا مصرف اقدام کند؟

برگرفته از شهرزاد نیوز

صفحاتی از این کتاب را در لینک زیر ببینید:

http://www.paradox.nl/paradox/cms/cms_module/index.php?obj_name=poppy#mediaframe