شماره ۱۲۱۳ ـ پنجشنبه ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹
در مارچ ۲۰۰۶ در زمان پیترمک کی وزیر امورخارجه وقت، کانادا اولین کشوری بود که پیروزمندانه کمکهای دولت کانادا را که مبلغ ۲۶ میلیون دلار بود به حماس قطع کرد.(۱) سپس اتحادیه اروپا به محاصره اقتصادی حماس دست زدند، زیرا حماس حاضر نشده بود اسرائیل را به رسمیت بشناسد.این درحالی بود که حماس در انتحابات آزاد علیرغم پیش بینی های سازمان امنیت اسرائیل، اکثریت کرسی های مجلس را در دست گرفته بود. حماس بارها تاکیدکرده است که کشور اسرائیل را در مرزهای قبل از ۱۹۶۷ که شامل بیت المقدس می شود، به رسمیت می شناسد.
به موازات محدودیتهای غرب، حماس به ایران نزدیک شد و جمهوری اسلامی حمایت های مالی زیادی به این تشکیلات کرد و نفوذ خود را توسعه داد. جمهوری اسلامی هم این تحلیل را داشت که خط اول جبهه را در لبنان و مرز اسرائیل با اسرائیل بازکند نه در مرز عراق و ایران، و در این تحلیل هم با سرمایه گذاری مالی و سیاسی و معنوی برنده شد و اسرائیل را در مرزهای خود درگیر کرد. یعنی به عبارت ساده، آمریکا و کانادا و اسرائیل نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه را تقویت کردند. شکی نیست که بدون حضور جمهوری اسلامی و سوریه و حماس بر سر میز مذاکرات صلح، هیچ آتش بسی پایدار نخواهد بود. حضور جمهوری اسلامی و حماس یعنی کم رنگ شدن نقش اسرائیل در خاورمیانه .
نقش لابی اسرائیل در آمریکا و کانادا
اسرائیل چنان نفوذی در سیاست آمریکا و کانادا دارد که کمتر سیاست مداری ست که بتواند به خود جرأت بدهد که از آنها انتقاد کند. نمونه آخر آن که برای کاندولیزا رایس در آخرین روزهای وزارتش و برای بوش تحقیر به همراه داشت ماجرای اعتراض آمرانه اولمرت به بوش در چند دقیقه مانده به رای گیری قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در مورد غزه بود.
اولمرت به کاخ سفید تلفن می کند که می خواهم با بوش صحبت کنم که می گویند در سالن سخنرانی ست. اولمرت می گوید، به من ربطی نداره می آریدش پای تلفن. چند دقیقه بعد بوش می آید و با اولمرت گفتگو می کند که به بوش گفته بود ما این را نمی پذیریم رای نمی دهید. که رایس درکمال تعجب رای آمریکا را غایب اعلام کرد.
هرچند کاخ سفید فردای آن روز سعی کرد که قضیه را شکل آبرومندانه تری بدهد، ولی اولمرت بر حرفش تاکید کرد . این نشان از قدرت سیاسی اسرائیل در آمریکا دارد که از نفوذ اقتصادی میلیاردها دلار سرمایه های صهیونیست ها در مراکز کلیدی مالی آمریکا و جهان و کنترل کامل رسانه های جمعی و هالیوود، نشأت می گیرد. هزینه انتخاباتی بسیاری از سیاستمداران توسط لابی اسرائیل تامین می شود.
آیا اسرائیل قصد صلح دارد؟
حقیقت این است که عرفات و فتح مجبور شدند اسرائیل را به رسمیت بشناسند، ولی نه تنها صلح و کشور مستقل فلسطین عایدشان نشد، بلکه هنوز هم هزاران فلسطینی در زندان های اسرائیل هستند، کرانه غربی و غزه کاملا توسط اسرائیل کنترل می شود و چندین سال عرفات را در دفتر ویرانه اش محبوس کردند تا وی را اخراج کنند. آنها حماس را در برابر جنبش فتح تقویت کردند که عرفات سکولار را تضعیف کنند، ولی عملا دشمن قسم خورده مبتنی بر باورهای مذهبی و سرزمین را تقویت کردند که بلای جان آنها شده است. اسرائیل اگر قصد صلح داشت، حداقل دو سال زمان داشت که با محمود عباس که در کرانه غربی، هم اسرائیل را به رسمیت شناخته بود و هم با سازمانهای امنیتی اسرائیل برای سرنگونی حماس همکاری نزدیک داشت، و در ضمن موشکی هم به اسرائیل شلیک نمیکرد، قرارداد صلح امضا می کرد.
دولت اسرائیل به خوبی می دانست که دیر یا زود با حماس که علیرغم محاصره اقتصادی شهر در دو سال گذشته و کمکهای پنهانی آمریکا و اسرائیل به محمود عباس برای سرنگونی اسماعیل هنیه که در یک انتخابات آزاد به قدرت رسیده بود، همچنان سرپا مانده بود، درگیر خواهد شد.
اسرائیل منتظر آن لحظه بود که حماس را ریشه کن و سرنگون کند. حمله نظامی اسرائیل با نظرات مثبت سه کشور اصلی عرب (مصر، اردن و عربستان سعودی) روبرو بود که میانه خوشی با حماس به دلیل اینکه نفوذ جمهوری اسلامی را در منطقه خاورمیانه گسترش داده بود نداشتند.
اشتباه حماس در این بود که آتش بس راکه تمام شده بود تمدید نکرد و شهرک های جنوبی اسرائیل را موشک باران کرد تا برای رفع محاصره فشار سیاسی بیاورد، در حالی که بهانه را به دست اسرائیل که از سالها قبل منتظر این زمان بود، داد. در طول جنگ مشخص شد که ارتش اسرائیل از ۱۸ ماه قبل مانور نظامی با ماکت شهر غزه انجام داده اند و از ۶ ماه قبل یک ستاد تبلیغاتی برای توجیه افکار عمومی جهان درست کرده بودند.
اسرائیل با تجربه جنگ ۳۳ روزه با حزب الله، تا یک هفته تنها به بمباران غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی، به وسعت تورنتو، که از هر طرف در محاصره بود، پرداخت و بعدا اقدام به اعزام نیروی زمینی خود کرد.
ممنوعیت ورود خبرنگاران به غزه بازگوکننده اهداف واقعی اسرائیل
اسرائیل با ممنوع کردن ورود خبرنگاران و سازمانهای حقوق بشری به داخل غزه دست نیروهای نظامی خود را که از فلسطینی ها متنفر هستند، باز گذاشت. کشتار نیروهای غیرنظامی و پخش تصاویر آن در جهان، و سکوت کشورهای غربی که خواستار نابودی حماس بودند، بیشترین ضربه سیاسی را به اعتبار اسرائیل در جهان زد. برای اولین بار در آمریکا تعداد موافقان فلسطین افزایش یافت در حالی که تمامی رسانه های اصلی آمریکا با تاکید بر اینکه حماس اول موشک زده است عملا ۶۰ سال سابقه اشغال و نژادپرستی اسرائیلی ها را که ریشه اصلی اختلافات در خاورمیانه است، طرح نمی کردند.
آیا اسرائیل پیروز شد؟
اولمرت می گوید پیروز شده است که باید دید به چه قیمتی؟ در حالی که متحدان اصلی وی عباس، مصر و اردن زیر فشار شدید مردم خود برای دوری گزیدن از اسرائیل هستند. بین کشورهای عرب شکاف افتاده است. قطر، سوریه و یمن در یک سمت و مصر، عربستان و اردن در سوی دیگر قرار گرفته اند، هرچند کشورهای عرب تندرو و کندرو و میانه رو هیچگاه کاری برای حل مشکل فلسطین نکرده اند. انتخابات اسرائیل نزدیک است و کاندیداها بایستی قدرت خود را نشان می دادند که نشان دادند، ولی همچنان موشکها پرتاب می شود که بیشتر جنبه روانی و فلج کردن اقتصادی دارد تا تلفات جانی، زیرا در ۸ سال گذشته متاسفانه ۱۶ غیرنظامی اسرائیلی کشته شده و چند خانه نیز آسیب دیده است در حالی که در این حمله اخیر تنها ۲۰ هزار خانه آسیب دیده و صدها خانه کاملا ویران شده اند و حداقل ۴۱۱ کودک و ۲۱۰ زن فلسطینی کشته شدند.
حماس از نظر نظامی ضربه خورده است هرچند حماس اعلام کرد که تنها ۴۸ نیروی نظامی خود را از دست داده است. حماس نه تنها از بین نرفته است که مشروعیت سیاسی آنها بیشتر شده است و در انتخابات بعدی رای بیشتری خواهند آورد. حماس می گفت که باید به محاصره غزه از دریا و زمین توسط اسرائیل و مصر پایان داده شود و هنوز هم بر این خواستها تاکید دارد.
اسرائیل با حماقت سیاسی خود، وضعیت سیاسی خود و متحدان خود مانند کانادا را در موقعیت بدتری قرار داد.
افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل درهم شکسته است. روابط سیاسی ترکیه تنها کشور مسلمان و متحد امنیتی اسرائیل به دلیل بی اعتنائی اسرائیل به تلاشهای نخست وزیر برای برقراری آتش بس و ادامه حمله به مردم بی دفاع غزه، آسیب جدی دیده است. بزرگترین تظاهرات چند صد هزار نفری در استانبول و آنکارا علیه اسرائیل برگزار شد. قطر و موریتانی روابط خود را با اسرائیل به تعلیق درآوردند.
نباید فراموش کرد که آمریکا و شوروی و کانادا در جنگ ویتنام و افغانستان تقریبا تمامی عملیات نظامی خود را به دلیل برتری نظامی و تسلیحاتی برنده شده اند، ولی دو کشور آمریکا و شوروی در صحنه داخلی و جهانی به دلیل غیر مشروع بودن جنگ و تلفات غیرنظامیان و اثرات ویرانگر آن، حمایت های قلبی را باخته بودند. اسرائیل نیز در همین طبقه بندی می گنجد.
کانادا و اسرائیل
دولتهای کانادا عموما متحد اسرائیل هستند. کانادا جزو اولین کشورهایی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت.
دولتهای کانادا سعی می کردند از حمایت علنی اسرائیل خودداری کنند، ولی هارپر نخست وزیر محافظه کار و استاک ول دی وزیر امنیت قبلی، بی پروا حمایت علنی خود و دولت را از اسرائیل پنهان نمی کنند، به طوری که وزیر خارجه اسرائیل لیونی، کانادا را بهترین دوست اسرائیل خواند. در همین راستا، به حمایت اخیر کانادا از اسرائیل در شورای حقوق بشر سازمان ملل می توان اشاره کرد.
در این جنگ اخیر، پیتر کنت وزیر کابینه در امور آمریکا حماس را مقصر دانست بدون اینکه اشاره ای به آتش بس بکند.
ایگناتیف رهبر انتصابی لیبرال ها، در ۸ ژانویه ۲۰۰۹ در یک بیانیه یکطرفه حماس را مسئول شروع درگیری ها دانست و بدون اشاره به تلفات سنگین غیرنظامیان فلسطینی نه تنها حق را به اسرائیل داد، بلکه در یک موضع گیری غیر متعارف با لیبرال ها ارسال کمک های انساندوستانه را منوط به قطع موشکهای حماس کرد، در حالی که تا آن روز حداقل ۲۰۰ کودک فلسطینی بر اثر بمباران هوائی و تانک های اسرائیل کشته و دهها نفر نیز زخمی شده بودند و تنها ۴ اسرائیلی زخمی شده بودند که به روشنی نشان از جنگ نابرابر و تحمیلی دارد.
ایگناتیف در هالیفکس آگاهانه به تحریف تاریخ دست زد و گفت که اسرائیل از نوار غزه خارج شده است و بنابر این اشغالی وجود ندارد در حالیکه غزه دو سال است که در محاصره تمام عیار قرار دارد و مانند زندانی ست که کمتر کسی موفق به خارج شدن از آن می شود یعنی همه مردم باید اجبارا در این جنگ نابرابر درگیر باشند.
هر چند باب ری در ۱۲ ژانویه سعی کرد با ارسال ای میل توضیحی مواضع ایگناتیف و لیبرال ها را انسانی تر بکند، اما هیچ کدام از نمایندگان لیبرال به تنهائی در این مورد موضع گیری نکرده اند و به اعتراضات نیز پاسخی نداده اند.
نفوذ لابی اسرائیل در کانادا چنان زیاد است که ایگناتیف که در اکتبر ۲۰۰۶ در جریان انتخابات رهبری حزب تازه از دنیای دانشگاه به دنیای عملی سیاست آمده بود، اسرائیل را به خاطر کشتار مردم غیرنظامی در دهکده قانا به جنایات جنگی متهم کرده بود. هارپر در آن زمان با استفاده از این انتقاد، لیبرال ها را متهم کرده بود که ضد اسرائیل هستند. سوزان کدیس نماینده شکست خورده ی لیبرال ها از تورن هیل که در کمپین انتخاباتی ایگناتیف بود نیز استعفا کرد. (۲)
ایگناتیف در آن دوران هارپر را متهم کرد که نسبت به جدائی بین کامیونیتی لبنانی ها و یهودی ها کوتاهی کرده است.
چرخش ۱۸۰ درجه ای ایگناتیف از حمایت آشکار جنایات جنگی اسرائیل که این بار هم دوباره غیرنظامیان را در مقر سازمان ملل به قتل رساندند، نشان می دهد که انتخاب نشدن وی در ۸ دسامبر ۲۰۰۸ علیرغم اینکه از ۴۳% آرا برخوردار بود چندان هم بی حکمت نبوده است. عدم حمایت باب ری از ایگناتیف می تواند ریشه تأخیر دو ساله ی ایگناتیف در رهبری حزب را نشان دهد، زیرا همسر باب ری، آرلین پرلی ری(Arlene Perly Rae)، عضو موثر کنگره یهودیان کاناداست که لابی قدرتمند سیاسی اسرائیل در کانادا است. (۳)
نمونه دیگر قدرت سیاسی اسرائیل را می توان از خلع شدن بوریس ورژنسکی نماینده منطقه اتوبیکوک منتقد خارجی لیبرال ها در پارلمان دانست که به همراه یک هیئت پارلمانی ۳ نفره حقیقت یاب شامل پگی نش (ان دی پی) و حزب کبک به لبنان سفر کردند.در هنگام بازگشت در ۲۴ آگوست ۲۰۰۶ خانم پگی نش و ورژنسکی اعلام کردند که دولت کانادا با حزب الله لبنان مذاکره کند. ورژنسکی هنوز از فرودگاه به خانه نرسیده بود که زیر فشار حزب لیبرال قرار گرفت و افرادی نظیر اسکات بریسون کاندیدای رهبری حزب و کارولین بنت خواستار استعفای وی شدند. هر ده کاندیدای حزب لیبرال سخنان ورژنسکی را محکوم کردند.(۴) ورژنسکی یک روز هم مقاومت نکرد و از سمت خود استعفا کرد. بیل گراهام نیز سخنان ورژنسکی را با تاکید بر اینکه حزب الله تروریست است، رد کرد. وی در یک موضع خنده دار با انتقاد به هارپر و حزبش گفت که اقلا در حزب لیبرال، آزادی بیان وجود دارد. در یک کلام در کانادا شما می توانید بلندپایه ترین مقام دولتی را نقد کنید، ولی کمتر کسی شهامت نقد اسرائیل را دارد مخصوصا اگر شغل دولتی و یا خصوصی مهمی داشته باشد به احتمال زیاد فشار زیادی برای برکنار شدن و یا استعفا تحمل خواهد کرد.
ان دی پی
جک لیتون رهبر ان دی پی با تاخیر فراوان در ۱۶ ژانویه از دولت هارپر خواست که به آتش بس کمک کند. پس از استعفای رابینسون نماینده ان دی پی از ونکوور که صریحا علیه نقض حقوق بشر توسط اسرائیل در پارلمان و خارج از آن صحبت میکرد، پگی نش منتقد خارجی حزب هم منتقد اسرائیل بود. پگی نش در پارلمان قبلی در سفری که به اتفاق دو نماینده حزب لییرال و محافظه کار به لبنان کرده بود خواستار گفتگو با حزب الله به عنوان نیروی مردمی و مشروع شده بود. پگی نش در این دوره انتخاب نشد و به نظر می آید که لیتون نفس راحتی می کشد که زیر رادار بدون موضع گیری صریح بین دو حزب لیبرال و محافظه کار حرکت کند.
رسانه ها
نشنال پست رسما از مواضع اسرائیل دفاع می کند.
گلوب اند میل نیز دنباله روی اسرائیل است. تورنتو استار سعی میکند بین فلسطین و اسرائیل توازن داشته باشد. اگر مطلبی علیه اسرائیل نوشته شود سعی می شود آن نشریه و رسانه را از ادامه کار خود بازداشت و پشیمان کرد. هارون صدیقی به دلیل مقالات انتقادی خود از اسرائیل و بوش، به دلیل تهدید قطع آگهی های تجاری حامیان اسرائیل داوطلبانه از سمت سردبیری تورنتو استار کناره گیری کرد.
این در حالی است که طرف مقابل یعنی مسلمانان علیرغم اینکه برای اولین بار از نظر کمیت از یهودیان کانادائی تعدادشان بیشتر شده است که می توانند در رای گیری ها تاثیر مستقیم داشته باشند، ولی همچنان از استفاده از ابزارهای قانونی و صلح آمیز برای پیشبرد اهداف خود و فشار سیاسی بر روی نمایندگان و جریانات سیاسی استفاده نمی کنند.
بی طرفی سیاسی در کانادا هدیه به لابی اسرائیل
برخلاف آمریکا، تقریباً اکثر نمایندگان مجلس کانادا از موضع گیری علنی به نفع اسرائیل خودداری می کنند. این وظیفه شهروندان است در مواقعی که فکر می کنند نماینده سیاسی شان در جهت درستی موضع گیری نمی کند، حتما باید وی را در مورد نظرات خود و تصحیح مواضعش، مطلع کرد. تمرین دموکراسی از همین جا شروع می شود.
این راه طولانی است و سخت، زیرا طرفداران اسرائیل از قدرت اقتصادی و معافیت های مالیاتی زیادی که در حقیقت مالیات همه مردم کاناداست، برخوردار هستند که بسیاری از اقلیتها با آن آشنا نیستند. به طور مثال در جریان کمکهای ۱۵ میلیون دلاری دولت انتاریو به کامیونیتی های مختلف در سال ۲۰۰۷، به جامعه یهودیان ۱۲ میلیون دلار با تلاش جان توری رهبر حزب محافظه کار استان داده شده بود، در حالیکه تنها سه میلیون دلار به دیگر کامیونیتی ها داده شد که یک نقض آشکار برابری حقوق شهروندی کاناداست. متاسفانه کمترین کمک دولت به جامعه ایرانی به مبلغ ۲۵۰ هزار دلار بود که متاسفانه بعد از گذشت دو سال هنوز وضعیت آن روشن نیست.
لابی اسرائیل و ارتباط کانادائی
جاسوسان اسرائیل در جریان ترور خالد مشعل رهبر سیاسی حماس در اردن در سال ۲۰۰۱ از پاسپورت های کانادائی استفاده کردند که مورد اعتراض دولت کریتین قرار گرفتند. اسرائیل قول داد که دیگر چنین نکند که با توجه به شهرت کانادا و بدنامی اسرائیلی ها در جهان، و همکاری امنیتی بین موساد و سازمان امنیت کانادا، من بعید می دانم که از این پاسپورت ها بویژه در عراق و افغانستان استفاده نشود.
سال گذشته سازمانهای یهودیان کانادا مبلغ ۱۱ میلیون دلار برای بهبود افکار عمومی کانادا در مورد اسرائیل هزینه کرده است که با توجه به خشونت بیرحمانه و نقض قوانین بین المللی و حقوق بشر و در محاصره قرار دادن شهروندان غیر نظامی، عملا نتیجه معکوس گرفته است. نمونه کانادائی آن کشته شدن سه دختر و بستگان دکتر عزالدین ابوشریف در هنگام مصاحبه به زبان عبری با تلویزیون اسرائیل بود که خانه اش با گلوله تانک مورد اصابت قرار گرفت.
دکتر عزالدین ابوشریف قرار بود به اتفاق ۸ دخترش به کانادا مهاجرت کنند که سه تن از آنان در اثر گلوله تانک کشته شدند. دو دختر دیگر وی زخمی شدند. دکتر عزالدین ابوشریف در بیمارستان تورنتو کار پیدا کرده بود. (۵)
سکوت مراکز کانادائی ایرانی
در حوادث غزه هیچ کدام از مراکز سیاسی ایرانی در کانادا و نیز مراکز اسلامی کانادائی ایرانی موضعی نداشتند که بهترین هدیه به دولت هارپر و تقویت لابی اسرائیل در کاناداست.
سکوت این جریانات که اتفاقا زیر ذره بین سازمانهای امنیتی کانادا هستند، در حالی است که کوشندگان کانادائی در مقابله با حمایت دولت هارپر و علیه جنگ به جای این گروه ها فعال هستند.
تاثیرات حمایت علنی دولت کانادا از اسرائیل
تاثیرات منفی حمایت های کانادا از اسرائیل، تنها داخل مرزهای کانادا نمی ماند. هر چند درون کانادا، به ایجاد نفرت و جدائی بین مذاهب و ملیتها دامن می زند. از آنجا که مسلمانان به دلیل سابقه کشورهای غیر دموکراتیک، کمتر در میدان سیاست کانادا فعال بوده و نقش دارند، بالطبع این حس خود را درون خود حبس و در خانه های خود بروز می دهند، و در مواردی نیز در میان جوانانی که تندتر و احساساتی تر هستند، به نوعی خشونت بازتاب بیرونی هم می یابد که در نهایت ممکن است جامعه کانادا را به سمت مدل آمریکائی که همه از یکدیگر منزوی هستند، بکشاند.
در هر حال سیاست های یک جانبه محافظه کاران، به شهرت خوب کانادا که حاصل سالها پاسداری از صلح بوده، آسیب می رساند. از سوی دیگر کشته شدن سربازان جوان ما و هزینه ۱۷ میلیارد دلاری جنگ افغانستان از محل مالیات همه کانادائی ها، ما را وادار می کند که نسبت به یکسویه بودن احزاب سیاسی کانادا بی تفاوت نباشیم.
کانادا متعلق به همه شهروندان است و باید از راه های صلح آمیز و قانونی، به رانت خواری لابی اسرائیل در کانادا پایان داد.
حقوق انسان بالاترین اصل
می توان به ایدئولوژی و عملکرد حماس نقد جدی داشت، ولی به عنوان یک کانادائی از موضع انسانی نباید بی طرف بود. نقض حقوق انسانها از همه چیز بالاتر و یک اصل راهنما برای گم نکردن مسیر است. فلسطینی ها خود باید در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند همانگونه که مردم ایران و عراق باید در مورد سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود تصمیم بگیرند. برخی از سیاسیون ایران با تجربه تلخ ایران، می ترسند با حمایت از مردم مظلوم غزه، در کنار حماس و جمهوری اسلامی قرار بگیرند، این همسوئی ها مقطعی ست.
اگر مبارزات مردم نبود شکی نداشته باشید که الان مردم دنیا در همان زمان اسپارتاکوس و برده داری و گلادیاتوری مانده بودند. به تاثیر کارهای خود ایمان داشته باشید.
فردای بهتری برای همه باید وجود داشته باشد.
پانویس ها:
۱-Canadian Jewish political affairs committee ,
March 7, 2006
http://www.cjpac.ca/statements/read/8/172
۲-
CTV –
۱۳ Oct 2006
۳-۷ Dec 2006
CTV news
http://www.ctv.ca/servlet/ArticleNews/story/CTVNews/20061207/bob_rae_061207/20061207?hub=Canada
۴. Aug 24. 06
CTV News
۵– L.A.Times– Dr. Izz el-Deen Aboul Aish –
CBC Jan 18
http://www.latimes.com/news/nationworld/world/la-fg-gaza-doctor-death17-2009jan17,0,4395549.story