شماره ۱۲۱۳ ـ پنجشنبه ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹

از اصول اولیه روزنامه نگاری صداقت، بی طرفی، و گواهی گرفتن از منابع معتبر و بی طرف را می شود یاد نمود. اصولی که در مقالات آقایان رضا علوی، شهباز نخعی، و جواد طالعی چاپ شده در شهروند شماره ۱۲۱۱ تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۰۹ به چشم نمی خورند. این آقایان به دلیل نارضایی از حکومت ایران و رابطه این حکومت با گروه حماس، تمام اصول ستون نگاری را زیر پا گذاشته و به تحقیر، توهین و سرزنش حماس پرداختند و جنایات جنگی و ضد انسانی ارتش و دولت اسرائیل و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی توسط آنها را به قلم نیاوردند. از این رو لازم دانستم که نکات زیر را در اعتراض به مقالات این آقایان بنویسم.

۱ـ آقای علوی شرح مختصری از پیدایش و تکامل حماس نوشتند، به توهین و تحقیر حماس پرداختند، و دانسته یا ندانسته کلمه ای از حمایت اسرائیل برای رشد و توسعه حماس جهت ایجاد رقیبی برای گروه الفتح در سرزمین های اشغالی ننوشتند. این واقعیتی است که آقای رابرت فیسک، خبرنگار روزنامه ایندیپندنت لندن، در کتاب “جنگ های بزرگ تمدن” و آقای یوری اونری، نماینده سابق پارلمان اسرائیل، در مقالاتش بدان پرداخته اند. دیگر اینکه آقای علوی از توطئه آمریکا، اسرائیل و الفتح و آقای محمود عباس برای براندازی حماس که توسط آقایان جوزف مساد، استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا و دیوید رُوز، خبرنگار مجله ونیتی فیر (Vanity Fair) و یوری اونری، نماینده سابق پارلمان اسرائیل، و یا روزنامه هاآرتز اسرائیل فاش شده بحثی به میان نمی آورد.

۲ـ آقای نخعی حکومت ایران را عامل یورش اسرائیل به نوار غزه می خواند و می نویسد که حماس حاضر به ادامه آتش بس با اسرائیل نشده و با پرتاب بیش از ۲۰۰ موشک به اسرائیل این حکومت وحشی را برای حمله به نوار غزه دعوت کرده است، ولی بحثی از این واقعیت که نقشه حمله به نوار غزه از ماه مارچ سال گذشته طرح ریزی شده و در روزنامه اسرائیلی هاآرتز آمده نمی کند. و یا از نقص های قرارداد آتش بس از جانب اسرائیل در ماه نوامبر گذشته یادی نمی کند و نمی نویسد که این دولت اسرائیل است که حاضر نبود با حماس به گفت وگو بنشیند و آتش بس را ادامه دهد.

۳ـ آقایان نخعی و علوی کلمه ای از محاصره زمینی، هوایی، و دریایی نوار غزه که طبق[نوشته ی] خانم امیراهاس، ستون نگار هاآرتز، از ۱۹۹۱ شروع شده و در سه سال گذشته به اوج خود رسیده است و از جلوگیری ورود مواد غذایی، دارو، سوخت و غیره به نوار غزه و یا از همکاری میان گروه الفتح و اسرائیل در این تحریم که در مقاله خانم سارا روی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا در مجله “مرور کتابهای لندن” به توضیح آمده است، یادآوری نمی کنند.

۴ـ آقای نخعی از “محو کردن اسرائیل از نقشه جهان” یاد می کند و نمی نویسد که این گفته ی آقای خمینی است که در زمان جنگ میان ایران و عراق به زبان آوردند، ولی در آن زمان نه آقای نخعی، نه شهروند، و نه هیچ یک از وسائل ارتباط جمعی غرب و شرق بدان اشاره نکرده و اهمیت نداده اند. ولی سیاست روز ایجاب می کند که طبق نوشته آقای نوام چامسکی “هر بیان احمقانه” دولت مردان ایران با تیتر درشت و در صفحات اول مطبوعات غرب و از جمله شهروند به چاپ برسد و آقای نخعی بدان متوسل شود.

۵ـ آقای طالعی نوشته های به اصطلاح “صاحب نظران” مطبوعات غربی را به فارسی ترجمه می کنند و هیچگاه به جنایات جنگی و ضد انسانی اسرائیل نمی پردازند.

۶ـ این آقایان می دانند که اسرائیل اشغالگر نوار غزه و سرزمین های فلسطینی هاست و طبق قوانین جهانی مسئول حفاظت از جان و مال، تحصیل و غیره و غیره اشغال شدگان است. طبق همین قوانین اشغال شدگان حق دارند از خود دفاع بکنند و می توانند به اشغالگران برای دفاع از جان و مال خود آسیب برسانند، ولی اسرائیل چنین حقی را ندارد. اسرائیل می تواند شهروندان خود را به مناطق امنی نقل مکان دهد. یا اینکه به محاصره ی زمینی، هوایی و دریایی خاتمه دهد، دست از اشغالگری بردارد و به فلسطینی ها استقلال کامل بدهد، کاری که برای جلوگیری از آن به جنایات جنگی و ضد انسانی [دست] زده و مشغول است. اسرائیل سعی کرده و می کند تا با زور اسلحه و بمب فلسطینی ها را تحت انقیاد درآورد و قدرتش را در “خاطر” فلسطینی ها “داغ” کند. شاید لازم به یادآوری نباشد که این جنایات جنگی و عاملان آنها در دادگاههای جهانی قابل پیگرد هستند.

۷ـ در اینجا نکته ای را به مضمون و برگرفته از مقاله آقای مایکل نیومن، استاد دانشگاه پیتربرو نقل می کنم تا دلیل پرتاب موشک از طرف حماس و همکاری این گروه با دولت هایی چون ایران را روشن نموده باشم. حماس و فلسطینی های نوار غزه راه دیگر جز پرتاب موشک به اسرائیل و آسیب رساندن به شهروندان این کشور جهت اعتراض به زندانی شدن و مرگ تدریجی ندارند. فرض کنید که آقایان علوی، نخعی، و طالعی و خانواده هایشان توسط عده ای اوباش در محدوده ای محاصره شده اند. آب، غذا، دارو، سوخت غیره و غیره هر روز کمتر به آنها می رسد. آقایان پی می برند که خود و خانواده هایشان دیر یا زود از پای درخواهند آمد مگر آنکه کاری بکنند که از این محاصره درآیند. آیا ایشان ساکت می نشینند و نظاره گر مرگ غیرطبیعی خود و خانواده هایشان می شوند؟ آیا به هر وسیله ای که شده، حتی همکاری با رقبای اوباشان محاصره گر، از خود و خانواده هایشان دفاع نمی کنند؟ سعی نخواهند کرد که به اوباشان و بستگان آنها آسیب برسانند؟ آیا حماس و فلسطینی های نوار غزه حق دارند که به هر وسیله ای، حتی گرفتن کمک از حکومت ایران، از خود و خانواده هایشان دفاع بکنند؟ ساکنان نوار غزه طبق اظهارات آقای داو وایزگلاس، مشاور آقای آریل شارون، تحت “رژیم گرسنگی غذایی” قرار داده شده اند، آب و برق و دارو ندارند، فاضلاب زندگی و سلامتی آنها را به خطر انداخته است، هزاران نفر در عرض چند سال گذشته توسط ارتش اسرائیل به قتل رسیدند، و جهان عرب از آنها روی برگرداند چرا که حاضر نیستند از حق مسلم خود بگذرند و غارت و چپاول اموال و دار و ندارشان را توسط اسرائیل قبول بکنند و به قوانین نژادپرستی اسرائیل صحه بگذارند. اسرائیل هنوز هم دنبال غرامت های جنگی است و حق بازماندگان قربانیان جنایت جنگی است که ادعای خسارات بکنند و تاوان دریافت کنند.

۹ـ امید که این آقایان در آینده، پرده ای را که بنابه نوشته آقای هارولد پینتر، نمایشنامه نویس و برنده جایزه نوبل در ادبیات انگلیسی، سیاستمداران غرب جلوی چشم آنها آویزان کرده اند کنار بزنند و مسائل را آنطور که هست و نه آنجوری که می خواهند ببینند و از اصول ستون نگاری پیروی بکنند.


اوک ویل ـ انتاریو