شهروند ۱۲۲۵ پنجشنبه ۱۶ اپریل ۲۰۰۹
آزمون و خطا روشی است که در پژوهش علمی و مدیریت اجرایی ـ سیاسی کاربرد دارد. شیوه عملکرد در این روش این است که برای دریافت نحوه درست انجام یک کار یا تحقیق درباره یک مسئله ی علمی، جنبه های مختلف آن آزموده شده، آنها که با هدف مورد نظر تطابق دارند برگزیده و بقیه دور ریخته می شوند. در واقع، روش آزمون و خطا به سرند شباهت دارد که دانه های همگون را جدا کرده و نخاله ها را دور می ریزد.
توفیق در روش آزمون و خطا در گرو این است که به این جداسازی سره و ناسره با دقت توجه شود. در غیر این صورت، یعنی اگر پس از جدا کردن تجربه های موفق از خطاها، باز آنها با هم مخلوط شوند، تمام زحمتی که کشیده شده به هدر می رود. بدتر از این، آنست که آزمایش کننده، به هر دلیل، آزموده های موفق را دور بریزد و بر به کارگیری خطاها روی آورد!
نظام ولایت فقیه ۳۰ سال است که میهن ما را به صورت یک آزمایشگاه بزرگ آزمون و خطا درآورده و شوربختانه همانند دیوهای افسانه ای، که همه کارشان خلاف آدمیزاد بود، تجربه های موفق را دور ریخته و همواره بر کاربرد فاجعه آفرین خطاها تاکید ورزیده است!
شرح همه این خطا اندر خطار اندر خطاها مثنوی ۷۰ من کاغذ می شود. از اینرو، تنها اشاره های فهرست واری می کنم و می گذرم: گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا یک خطای بزرگ راهبردی بود که لطمه های سنگینی به منافع ملی و حیثیت ایران و ایرانی زد، یک نظام سیاسی معقول می توانست ـ و باید ـ از این خطا برای طراحی یک سیاست خارجی دوستانه، صلح آمیز و منطبق با منافع ملی کشور درس می آموخت که تا امروز هنوز هم نیاموخته است. جنگ، که نتیجه ی مستقیم نابخردی گروگانگیری بود، آثار زیانبار و ویرانگر خود را در همان یکسال و نیم اول نشان داد، یک نظام مسئول و نگران آینده و سرنوشت مردم، می توانست ـ و باید ـ با تجربه اندوزی از نتایج فاجعه بار جنگ، پس از بیرون راندن دشمن متجاوز از خاک ایران، در شرایطی آبرومندانه و با دریافت غرامت برای بازسازی ویرانی ها به صلح رو می آورد، اما ولی فقیه آنقدر بیهوده به آن تداوم بخشید تا سرانجام خود ناگزیر شد جام زهر را به نشانه مجازات خطای خود سر بکشد!
پس از سر کشیدن جام زهر و پایان جنگ، فرصت بسیار مناسبی برای ایجاد همدلی و آشتی در جامعه پدید آمد. در واقع، حداقل خرد متعارف حکم می کرد که اگر مردم توانسته اند خطای بزرگ خمینی را در تداوم بیهوده جنگ که به بهانه ی جان صدها هزار نفر و معلول شدن صدها هزار نفر دیگر تمام شده بود، ببخشند، او نیز می بایست با اعلام عفو عمومی و آزاد کردن همه زندانیان سیاسی بر همه دشمنی ها و کینه ورزی ها نقطه پایان می نهاد، اما او به عکس با کینه توزی جنایتکارانه، در آخرین ماههای زندگی خود، فرمان کشتار زندانیان سیاسی را صادر کرد و گورهای دسته جمعی خاوران و … را به وجود آورد که امروز نظام ناگزیر می شود برای محو آثار جنایت، آنها را با بولدوزر صاف کند. با مرگ خمینی، وارثان او فرصتی مناسب یافتند تا با نگاه کردن به پشت سر و کارنامه آیت الله خمینی، و با در نظر گرفتن خواست دیرینه مردم ایران یعنی آزادی و حکومت قانون، قانون اساسی را در مسیر خواست مردم بازنگری و اصلاح کنند، اما باز هم به راه خطا رفتند و در بازنگری قانون اساسی آن را از “ولایت فقیه” به “ولایت مطلقه فقیه” تبدیل کردند!
چند سال بعد، فرصت بی نظیر دیگری در عرصه ی آزمون و خطا برای نظام “ولایت فقیه” که اکنون “مطلقه” هم شده بود، پیش آمد تا با درس گرفتن از آزموده های گذشته به راه راست افتد و خود را “اصلاح” کند. سیدی خوشرو و خندان با شعارهایی فریبنده مردم را به میدان کشید و به قول هوادارانش “حماسه دوم خرداد” را آفرید. دوم خرداد در واقع “نه” بزرگ اکثریت قاطع مردم ایران به روشی بود که در دو دهه گذشته کشور اداره شده بود. باز هم حداقل خرد متعارف یا باور به روش آزمون و خطا ایجاب می کرد که حکومت به یک بازنگری کلی و اساسی در عملکرد تا آن زمانی خود بپردازد و در برابر اراده قاطع اکثریت مردم سر فرود آورد. دریغ که این بار نیز “نظام ولایت مطلقه فقیه” آزموده ها را کنار نهاد و خطا را برگزید!
در عرصه های دیگر نیز روش آزمون و خطا به همین ترتیب عمل کرده است: سی سال پیش، شیخ صادق خلخالی با ادعای حل قاطع و سریع مسئله مواد مخدر پا به میدان گذاشت و صدها نفر را به جوخه های اعدام سپرد. امروز پس از سی سال، با آن که همه آزموده ها مکرر در مکرر ثابت کرده اند که این شیوه ـ یعنی اعدام قاچاقچیان ـ نه تنها راه حل نیست، بلکه به رشد پدیده قاچاق و اعتیاد نیز می افزاید و با آن که حکومت آخوندی ـ با در نظر گرفتن میزان جمعیت ـ رتبه نخست اعدام را در دنیا دارد و بنابر آمار رسمی خودش در چند سال گذشته بیش از ۳۶۰۰ نفر از نیروی انتظامی در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر کشته شده اند و به گزارش سازمان ملل، ایران بالاترین نرخ اعتیاد را در دنیا دارد، همچنان به راه خطا می رود و حاضر نیست که از آزموده های ۳۰ ساله درس عبرت بگیرد!
در مسئله حجاب و هنجارهای پوششی مردم نیز وضع به همین گونه است. همین پارسال بود که طرح معروف “ارتقاء امنیت اجتماعی” با حدت و شدتی که قطعا درخور یک کشور متمدن نیست به اجرا گذاشته شد و به اعتراف خود کارگزاران نظام با شکست مواجه شد و حتی کار به جایی کشید که رئیس جمهور مهرورز و عدالت پرور از آن تبَری جست اما با این همه، هنوز هم نظام به راه خطا می رود و حاضر نیست در برابر آزموده ها سر تمکین فرود آورد.
نمونه هایی از این دست بسیار پرشمارند: قتل های زنجیره ای، به کارگیری گروههای چماقدار برای سرکوب، یورش به خوابگاه دانشجویان و سرکوب وحشیانه آنها، بستن فله ای روزنامه ها، سرکوب جنبش برابری طلبانه زنان و … از شمار این نمونه ها هستند که همگی نیز با شکست روبرو شده اند و نظام در آنها به راه خطا رفته است!
این انباشتن خطا بر خطا و دور ریختن آزموده ها، طبعاً این تالی فاسد را داشته که دیدگان نظام را دچار کوررنگی کرده و آن را به خطاکاری معتاد نموده است و به نظر نمی آید که تا پایان عمر نظام هم هیچ امید تغییری برای آن متصور باشد. آخرین نمونه از این دست، نمایش پر سر و صدای “مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران” است. این مرکز که دارای یک تارنما و پایگاه اطلاع رسانی (www.gerdab.ir) نیز هست، در هفته های گذشته دون کیشوت وار شمشیر چوبی خود را از نیام کشیده و به جنگ سایت های اینترنتی رفته و نمایشهای تلویزیونی نیز از کشفیات محیرالعقول خود به راه انداخته است.
این مرکز تاکنون چند اطلاعیه نیز صادر کرده است. در بخشی از اطلاعیه شماره یک آن آمده است: “به اطلاع ملت شریف و انقلابی ایران اسلامی (می رساند) که با عنایات خداوند متعال و توجهات خاصه حضرت ولی عصر (عج) و تلاش شبانه روزی نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تعدادی از شبکه های سازمان یافته ضددینی و ضد “امنیت، فرهنگ و عفت عمومی” که به زبان فارسی در اینترنت فعالیت می کردند شناسایی و در یک سلسله عملیات پیچیده فنی اطلاعاتی منهدم شدند… براساس مستندات به دست آمده و اعترافات صریح عوامل اصلی، شبکه ها مورد حمایت سرویس های امنیتی کشورهای بیگانه قرار داشته اند. این افراد با طراحی و تشکیل شبکه های پیچیده و به قصد پیشبرد اهداف دشمن در قسمتی از پروژه براندازی نرم، اقدام به راه اندازی تعدادی سایت ضددینی، مستهجن و ضد انقلابی کرده و با ترفندهایی افراد فعال در این عرصه را شناسایی و با برقراری ارتباط به پشتیبانی فنی و مالی، به خط دهی و هدایت آنان می پرداخته اند… بحمدالله با انجام عملیات رهگیری و شناسایی فنی و اطلاعاتی، عناصر اصلی و فعال این شبکه ها که تعدادی از آنها در خارج از کشور سکونت داشته اند، شناسایی، بازداشت و تحویل مقامات قضایی شدند.”
خواندن اطلاعیه “مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” طبعا این پرسش را به ذهن می آورد که جرائم اینترنتی چه ارتباطی با شرح وظایف سپاه پاسداران دارد؟!
اطلاعیه شماره سه مرکز مزبور، به شکل مضحکی می کوشد به این پرسش پاسخ گوید: “… سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نهاد مردمی و ارزشی، براساس اصل ۱۵۰ قانون اساسی مبنی بر نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن، همواره صیانت از ارزشهای انقلاب اسلامی را وظیفه ذاتی خود دانسته و با هرگونه اقدام علیه ارزشهای انقلاب اسلامی برخورد قانونی و قاطع می نماید… شناسایی و دستگیری گردانندگان این شبکه های ضد امنیت فرهنگی و ضد دینی فارسی زبان که در مجموع بیش از ۹۰ سایت ضد دینی و مستهجن را شامل می گردد، نتیجه تلاش چند ساله بوده که اکنون با پایان یافتن مراحل تحقیقات امکان اطلاع رسانی آن فراهم گردیده است”!
توجیه مضحک سپاه پاسداران و استنادش به اصل ۱۵۰ قانون اساسی “نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن” برای شناسایی و انهدام سایت های اینترنتی به این معناست که هر حوزه و مقوله دیگری مانند تخلفات روزنامه ها، تظاهرات مردمی، مطالبات صنفی، جنبش برابری طلبانه زنان و حتی سوداگران مواد مخدر و بزهکاران عادی و … و …. و … نیز با چسباندن یک بر چسب “ضد امنیت یا ضد انقلاب” می توانند در حوزه اقتدار و شرح وظایف سپاه پاسداران طبقه بندی شوند!
دو هفته پیش، در نوشتار “حکومت بسیجی ـ سپاهی” با نقل قول از سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروهای انتظامی (ناجا) شرح دادم که چگونه “قرار شد” امنیت شهرها به بسیج و سپاه واگذار و نیروی انتظامی برای پاسداری از مرزها به کار گرفته شود. آیا با این روال انباشتن خطا بر خطا باید در آینده نزدیک شاهد این باشیم که وزارت اطلاعات و سازمان های موازی آن، قوه قضائیه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت مخابرات و فناوری اطلاعات، مجلس شورای اسلامی، قوه مجریه و … و… و… نیز برای کمک به نیروی انتظامی به مرزها اعزام شوند و اداره کشور به طور دربست در کف با کفایت سپاه پاسداران قرار گیرد؟!
البته ظاهراً هنوز به این مرحله نرسیده ایم، زیرا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا در روز یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۸، علیرضا ملکیان، معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می گوید: “کمیته تعیین مصادیق پایگاههای غیرمجاز اینترنتی که براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده، درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز مانند دوره های قبل دستورالعمل و معیارهایی را مشخص کرده که براساس آن اگر پایگاهی اینترنتی از این معیارها عدول کرده و تخلفی مرتکب شود، مثلا بحث تحریم انتخابات را مطرح کند، تخریب جدی کاندیدایی را در دستور کار قرار دهد یا به شایعه پراکنی علیه نامزدی بپردازد، تا پایان انتخابات مسدود می شود و پس از آن پرونده اش رسیدگی خواهد شد”!
شاید هم علت این که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز از چنین اختیار و اقتداری برخوردار است این باشد که یک سردار پاسدار ـ صفار هرندی ـ بر مسند وزارت آن تکیه زده است!
بر کسی پوشیده نیست که یورش دون کیشوت وار “مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران” تنها چنان که ادعا می کند سایتهای مستهجن و ضد دین را هدف نگرفته است. در واقع، هدف اصلی این یورش، قطع جریان آزاد اطلاع رسانی است و از همین رو سایت “گرداب” متعلق به سپاه پاسداران حاوی مطلب مفصلی درباره رادیو زمانه است که با بودجه دولت هلند اداره می شود و سپاه پاسداران آن را نیز در ردیف رسانه های ضد انقلاب و معاند قرار داده و به براندازی نرم متهم کرده است!
برای آشنایی با کیفیت “عملیات پیچیده فنی و اطلاعاتی” و “تلاش چند ساله” سپاه پاسداران، برخی از اتهاماتی که به متهمان وارد شده را در زیر می آورم:
“وحید آ ـ با نام مستعار آریا دانشکار:
ـ اهانت به امام خمینی (ره) ، مقام معظم رهبری و مسئولین نظام…
ـ قرار دادن کلیپ ضد انقلابی داستان انقلاب با محتوای اهانت به امام راحل (ره)، رهبر انقلاب و دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری در اینترنت.
ـ لینک به سایت ضد اسلامی… با عنوان بیایید با خرافات و جهل مبارزه کنیم و همزمان با سال نو، نو شویم. مبارزه با خرافات و جهل و قرار دادن لوگوی آن در سایت خود.
ـ دریافت تصاویر اهانت به حضرت سید الشهدا (ع) و تشکر و درخواست از کاربری که این تصاویر را ارسال کرده برای ارسال تصاویر بیشتر.
ـ دعوت از کاربران متخصص در امور پزشکی برای همکاری در راه اندازی بخش پرسش و پاسخ در خصوص مسائل مستهجن.
ـ ارتباط و همکاری با سایتهای ضد انقلاب و معاند نظام.
ـ ارتباط با سفارت آمریکا در هند و ترکیه.
ـ راه اندازی طرح مبارزه با فیلترینگ جمهوری اسلامی”!
در مورد یکی دیگر از متهمانی که با عملیات محیر العقول و فنی و پیچیده “مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سپاه پاسداران” دستگیر شده، نیز در سایت “گرداب” چنین آمده است:
“فعالیت های متهم مهدی ع. ف:
نامبرده با استفاده از قلم حرفه ای خود به ارائه مضامین ضد دین، تمسخر اعتقادات، توهین به مقامات کشوری، افترا و اهانت به نهادهای امنیتی کشور و تشویش اذهان عمومی و … نموده است:
ـ مدیر و نویسنده سایت شازده.
ـ نویسنده داستانهای مستهجن و توهین به مقدسات.
ـ داشتن لقب “بزرگترین داستان نویس سکسی ایران”!
گمان می کنم که همین مقدار برای نشان دادن میزان سواد و صلاحیت مسئولان سپاه پاسداران برای تعیین موارد اتهام کفایت کند. تردیدی هم ندارم که این طرح “پیچیده فنی و اطلاعاتی” نیز مانند “مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر”، “سرکوب جنبش های دانشجویی و زنان و کارگران” و “طرح ارتقاء امنیت اجتماعی” شکست سختی خواهد خورد و خطایی دیگر را در کارنامه سیاه نظام “ولایت مطلقه فقیه” ثبت خواهد کرد. از خود می پرسم: با این آهنگی که سپاه پاسداران به پیش می رود، از میان “مقام معظم رهبری” و “سپاه پاسداران” کدامیک به راستی زیرفرمان آن دیگری است؟!
با همه اینها، از حق نباید گذشت که “گرداب” برای سایت سپاه پاسداران نامی بامسماست، زیرا حالت سقوط آزاد نظام را به خوبی بیان می کند، اما اگر بنا باشد که از کیفیت آب این گرداب نیز سخن گفته شود، شاید “گنداب” مناسب تر باشد!
ایمیل نویسنده:
shahbaznakhai@live.ca