گفت وگو با رضا مریدی، نماینده مجلس انتاریو
سال ۲۰۱۲ را هم داریم پشت سر می گذاریم، اما کارنامه ی جامعه ی ایرانی در سال گذشته چگونه بوده؟ معمولا رسم بر این است که افراد در پایان هر سال نگاهی می کنند به سالی که گذشت تا کرده ها و ناکرده هاشان را برشمرند و کارنامه شان را بررسی کنند.
اما جامعه ی ایرانی کانادا بویژه انتاریو در سالی که گذشت، فعالیت ها و دستاوردهایی در پیوند با جامعه ی میزبان داشت. این دستاوردها را در گفت وگو با دکتر رضا مریدی، نماینده ایرانی تبار مجلس انتاریو از ریچموندهیل مرور می کنیم.
سخن از مدال های دایموند جوبیلی به میان آمد. این مدال ها به مناسبت شصتمین سال سلطنت ملکه الیزابت به افرادی که در حوزه های مختلف فعالیت های چشمگیر داشته اند، در ماه های گذشته اهدا شد. قرار است اسامی دو هزار نفری که از انتاریو به دریافت این مدال نائل شده اند، در ماه فوریه ۲۰۱۳ منتشر شود، ولی شهروند مایل بود نام این افراد را زودتر از موعد و از زبان نماینده ی ایرانی تبار مجلس بشنود تا هدیه ای باشد برای سال نوی میلادی ایرانیان.
دکتر مریدی با اشاره به اینکه “از دریافت کنندگان ایرانی در کل کانادا اطلاعی ندارد”، گفت: فقط از جامعه ی ایرانی انتاریو ۲۵ نفر این مدال ها را دریافت کردند. این خود نشاندهنده ی این واقعیت است که جامعه ی ایرانی ظرف ده سال گذشته در حوزه های مختلف اجتماعی ـ سیاسی ـ فرهنگی کانادا فعال بوده و نتیجه اش این شده که مقامات مسئول کانادا به این طریق این فعالیت ها را به دیده گرفته اند و اهدای این مدال ها به تعدادی از ایرانیان انتاریو به نحوی تقدیر از جامعه ی ایرانی ست.
دکتر مریدی با یاد کردن از فعالان پیشکسوت، یاد آنان را گرامی داشت و گفت: در اینجا باید از زنده یاد فریدون کسروی یاد کنیم که اولین کسی ست که با اخلاص تمام و بدون توقع شخصی با روابط نزدیکی که با آقای ژان کریتین نخست وزیر وقت کانادا و سایر سیاستمداران کانادا داشت، جامعه ی ایرانی را اولین بار در مسیر سیاسی ـ اجتماعی کانادا قرار داد و اقدامات ایشان قابل تقدیر است و باید جایی گفته شود. بعد از ایشان هم دیگرانی از جامعه ی ایرانی برای ورود به صحنه ی سیاست کانادا پا پیش گذاشتند از جمله خانم دکتر فهیمه مرتضوی، کاندیدای حزب لیبرال برای نمایندگی مجلس که خیلی زحمت کشید و متاسفانه با فاصله ی بسیار کمی از رقیبش نتوانست وارد مجلس شود. آقای پدرام معلمیان و آقای ملاحسنی کاندیدای حزب نیودمکرات و آقای بهمن رودگرنیا کاندیدای حزب محافظه کار پیشرو(PCP) بودند که در انتخابات عمومی شرکت کردند و آقای علی احساسی هم برای کاندیداتوری از حزب لیبرال فعالیت کردند. گرچه این فعالیت ها به نتیجه ی مطلوب نرسید ولی کوشش های آنان در زمینه سیاسی قابل ستایش است چرا که این گونه فعالیت ها زمینه مشارکت جامعه ایرانی در امور سیاسی کانادا را فراهم کرد.
مریدی تأکید می کند: ما از کشوری آمده بودیم که از سیاست می ترسیدیم و آن را کاری ناپسند و آلوده می دانستیم ولی در کانادا سیاست در واقع کار اجتماعی و خدمت به جامعه است. کسی که به کار سیاسی روی می آورد می خواهد به جامعه خدمت کند، انگار احساسی در جامعه است که از شخص می خواهند قدم جلو بگذارد و برای جامعه خدمت کند و شخص هم نظر مثبت می دهد و وارد گود می شود.
دکتر مریدی از مشاهداتش از صحنه ی سیاسی در چند سال اخیر می گوید: در شش سال گذشته که من داخل گود بودم می توانم بگویم که جامعه ی ایرانی متحول شده از نقطه نظر ارتباطش با مسائل سیاسی ـ اجتماعی کانادا. چند مثال می زنم. در ارتباط با کمپین خودم بیش از ۲۵۰ نفر از ایرانیان، از نوجوانان تا میانسالان، همه به عنوان داوطلب آمدند و کمک کردند. علاوه بر آن ایرانیان در برنامه های جمع آوری کمک مالی همه با دست باز آمدند و کمک کردند. در اینجا طبق قانون نماینده های مجلس باید هزینه ی انتخاباتی خودشان را از مردم بگیرند. هر نفر بیش از ۱۲۴۰ دلار نمی تواند کمک مالی کند، خود کاندیدا هم مثل دیگران همان میزان می تواند از پول خود صرف کارهای انتخاباتی اش کند. حتی یک نفر نمی تواند بگوید من تمام هزینه های تو را می دهم این کار غیرقانونی ست. در همین مورد بخصوص که موضوع مالی ست جامعه ی ایرانی قدم جلو گذاشت با حداکثر توانش حضور یافت و کمک کرد. ایرانیان حوزه ریچموندهیل در طول انتخابات سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ با شرکت وسیع خود در رأی گیری حمایت بی دریغ خودشان را نسبت به اینجانب نشان دادند که از همگی سپاسگزارم.
چند روز پیش هم که جلسه جمع آوری کمک مالی برای خانم کاتلین وین داشتیم، باز جامعه ی ایرانی با همه ی توانش آمد و شرکت کرد و با این کار موجب سرافرازی و سربلندی همه ی افراد جامعه ایرانی را فراهم کردند. اگر ایشان در آینده نخست وزیر انتاریو شوند، مطمئنا این اقدام جامعه ی ایرانی را فراموش نخواهد کرد.
در ارتباط با مشارکت عامه ی مردم بخصوص جوان ها در بعد سیاسی، در این شش سال گذشته، خود من ۹ نفر از جوانان ایرانی را به عنوان کارمندان سیاسی استخدام کردم که بعضی ها چند سال کار کردند و به جاهای دیگر رفتند. از شش کارمند فعلی من چهار تن ایرانی هستند. دو نفر در دفتر پارلمان کوئینزپارک و دو نفر هم در دفتر ریچموندهیل کار می کنند.
علاوه بر آن یکی از جوانان ایرانی در دفتر نخست وزیر انتاریو کار می کند. همچنین حدود ده ایرانی در دفاتر دیگر نمایندگان پارلمان به عنوان کارمندان سیاسی کار می کنند. یعنی در این چند سال، حدود بیست ایرانی به عنوان کارمندان سیاسی در دفتر وزرا و نمایندگان مجلس کار کرده اند. حتی دو تن از اینها ریاست دفاتر وزرا را داشتند؛ آقای بابک عباس زاده رئیس دفتر وزیر انرژی و آقای علی غیاثی، رئیس دفتر وزیر دانشگاه ها بودند و این در زمانی ست که من معاون پارلمانی وزارت دانشگاه ها بودم در آن زمان سه ایرانی در دفتر وزارتی کار می کردند. ریاست دفتر وزیر، پستی ست که حدود پانزده، شانزده کارمند زیر نظر ایشان کار می کنند و مسئول مدیریت دفتر سیاسی وزیر است.
شش نفر ایرانی به عنوان رئیس و نایب رئیس حزب لیبرال یا محافظه کار در مناطق خودشان خدمت کرده اند. دکتر داود فرمانی رئیس حزب لیبرال ریچموندهیل، خانم دکتر عطیه سیف رئیس حزب لیبرال تورن هیل، دکتر مهرداد حریری و شروین ریسمانی رئیس حزب لیبرال ویلودیل و دیوید موسوی نایب رئیس حزب لیبرال ویلودیل و مایکل پارسا رئیس حزب محافظه کار ریچموندهیل بودند، که البته الان همگی جایشان را به دیگران داده اند. در ضمن در گذشته و حال تعدادی از ایرانیان به عنوان عضو هیئت مدیره حزب لیبرال حوزه های ریچموندهیل، تورن هیل و ویلودیل به طور داوطلب خدمت کرده و می کنند.
همه ی این فعالیت های حزبی و کارمندان دفاتر سیاسی، فعالیت های داوطلبانه و همکاری در جمع آوری کمک مالی، مشارکت کل جامعه ی ما و حرکت هایی که ظرف این شش سال گذشته انجام شد، مثل رسمی کردن نوروز در انتاریو و در کل کانادا، رسمی کردن روز جهانی زبان مادری، دعوت از نمایندگان پارلمان برای شرکت در برنامه های جشن های نوروزی، چهارشنبه سوری، و حضور چندین وزیر و نماینده مجلس در افتتاح بنیاد پریا و کمک های مالی دولت به این بنیاد … همه ی اینها دست به دست هم داد و امروزه به نظر من جامعه ی ایرانی در کل کانادا دیگر جامعه ی ناشناسی نیست. و یکی از جوامع فعال در صحنه ی سیاسی ـ اجتماعی کانادا است.
تمام این کوشش ها بود که وقتی فرماندار کل کانادا به نمایندگان مجلس اعلام کرد که می توانند افراد شایسته ی دریافت مدال شصتمین سال سلطنت ملکه را معرفی کنند، من چند نفری را خودم کاندیدا کردم و تعدادی دیگر را همکارانم و الان بیست و شش تن از ایرانیان در انتاریو این مدال را دریافت کرده اند.
دکتر مریدی اسامی این افراد را در اختیار ما گذاشت. این افراد به دلیل فعالیت های هنری، ادبی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری، نیکوکارانه، و توسعه و پیشرفت انتاریو شایسته ی دریافت این مدال تشخیص داده شده اند.
ساشار ظریف، رضا براهنی، زرین محی الدین، ژیان قمشی، جوان بوش(کیانی)، کریم حکیم، افخم مردوخی، نازنین افشین جم، مایکل پارسا، فرساد کیانی، فریدون درویش، احمدرضا تبریزی، مهرداد آرین نژاد، هما سرلتی، مهرداد ارجمندی، ندا معینی، حسن زرهی، هاشم قدکی، سعید آقائی، شین بقایی، مریم نایب یزدی، کیومرث رضوانی فر، پوراندخت بقایی، بهرام فولادی و البته خود آقای رضا مریدی نیز از سوی نخست وزیر انتاریو، آقای دالتون مک گینتی، به دریافت این مدال نائل شدند و تعداد ایرانیان را به بیست و پنج تن رساندند.
گفتنی ست این اسامی توسط نمایندگانی که این افراد را معرفی کرده اند به دکتر مریدی اعلام شده و امیدواریم که کسی از قلم نیفتاده باشد.
دکتر مریدی تأکید کرد، ده سال پیش به مناسبت پنجاهمین سالگرد سلطنت ملکه الیزابت مدال مشابهی به کوشندگان اجتماعی ـ سیاسی کانادا اهدا شد و در آن زمان تا آنجا که ما اطلاع داریم از جامعه ی ایرانی فقط دو تن به دریافت این مدال نائل شدند، در حالی که امسال ۲۵ تن مشمول دریافت این جایزه شدند. در جامعه ی ما افرادی که شایستگی دریافت این مدال را داشتند، بسیار بیشتر از بیست و پنج نفر بودند، و آنهایی که شایستگی اش را دارند و اسمشان در این لیست نیست، آزرده نشوند، زیرا اینها که مدال را دریافت کردند، نمایندگی همه ما را دارند و انتخاب این افراد کار آسانی نبود.
موضوع دریافت مدال را پشت سر می گذاریم و به دیگر مسائل جامعه ایرانی در سال گذشته می پردازیم.
از دکتر مریدی در مورد کمیته ای که برای یاری رسانی به زلزله زدگان آذربایجان درست شده بود و لغو کنسرت برای جمع آوری کمک مالی می پرسم، می گوید:
متأسفانه به دلیل این که مدتی از مسئله وقوع زلزله گذشته بود، از کنسرتی که قرار بود برگزار شود، خوب استقبال نشد و کمیته برگزارکننده هم آن را متوقف کرد، ولی من ناامید نشدم و همچنان در جریان این مسئله هستم و با پُلاد زاهدی، از جوانان فعال که از روز اول این حادثه، پا پیش گذاشته و دارد زحمت می کشد، در تماس هستم و هر کاری از دستم بربیاید، انجام خواهم داد.
دکتر مریدی از دیگر کارهایی که جامعه ی ایرانی در سال گذشته انجام داده، گفت: یکی دیگر از کارها این بود که تعدادی از افراد جامعه ی ایرانی وقتی دیدند که مسئولان در فرودگاه پیرسون، پوستر دختربچه ی باحجابی را به عنوان خوشامدگویی به زبان فارسی برای ایرانیان به دیوار نصب کرده، اعتراض کردند و آن را معرف جامعه ایرانیان ندانستند. این افراد با گفت وگو و مذاکره، کاری کردند که این پوستر تغییر کرد. این هم خود دستاوردی برای جامعه ی ایرانی ست و نشان می دهد که جامعه ی ایرانی صدایی دارد که شنیده می شود.
با این گفته ی دکتر مریدی به یاد حرف بعضی از افراد جامعه ی ایرانی افتادم که این را دستاوردی نمی دانند و فکر می کنند که کارهای مهم تر از این وجود دارد که باید برایش تلاش کرد.
از نظر من، اما این هم کاری ست مثبت چرا که اگر حجاب در ایران اجباری نبود، و اکثر زنان و دختران ایران، به اختیار حجاب را انتخاب کرده بودند، شاید دختر بچه ای با حجاب می توانست نشانه ای از ایران و ایرانی باشد، ولی جمهوری اسلامی، نیمی از جمعیت ایران، یعنی زنان و دختران را مجبور به پوشش اجباری کرده و اگر در آن کشور زنان و دختران به ناچار باید حجاب را رعایت کنند از ترس عواقب بعدی آن که شامل دستگیری و توهین و جریمه و حتی شلاق می شود، دیگر در کشوری مثل کانادا که نبایستی بپذیرند چنین تصویری جامعه ایرانی را نمایندگی کند.
دکتر مریدی همچنین اضافه کرد که اخیرا در رابطه با بسته شدن سفارت، آقای هارپر نخست وزیر کانادا از اعضای جامعه ی ایرانی، منجمله از مدیران کنگره ایرانیان، دعوت کرد که به اتاوا بروند و مذاکره و تبادل افکار کنند. شاید اگر بیست سال پیش چنین اتفاقی می افتاد، کانادا نمی دانست جامعه ی ایرانی کیست و چه می کند تا آن ها را برای تبادل افکار دعوت کند.
دکتر مریدی در رابطه با مشکلی که برای ایرانیان با بسته شدن سفارت برای انجام امور کنسولی پیش آمده، گفت: پس از بسته شدن سفارت در اینجا، دولت کانادا از ایران خواست که در اینجا سفارتی را به عنوان حافظ منافع معرفی کند، مثل خود کانادا که در ایران سفارت ایتالیا را تعیین کرد، ولی دولت جمهوری اسلامی چنین کاری را نکرد و در حال حاضر دفتر حافظ منافع ایران در سفارت پاکستان در واشنگتن امور کنسولی ایرانیان کانادا را برعهده گرفته که این دفتر هم به خاطر اینکه مردم را اذیت کند، از انجام امور کنسولی به صورت پستی خودداری می کند و از آنها می خواهد که شخصا مراجعه کنند، در حالی که برای همه چنین امکانی وجود ندارد و مثلا یک نفر از ونکوور متحمل هزینه و ساعت ها پرواز شود تا بتواند برای گرفتن یک وکالتنامه یا شناسنامه به واشنگتن برود. به نظر من باید فشار را خود ایرانیان روی رژیم بگذارند تا یا این دفتر کارهای کنسولی را به صورت پستی انجام دهد، یا دفتری در داخل کانادا برای کارهای ایرانیان تعیین کند.
در پایان از اعتراض و اعتصاب معلمان پرسیدم و اینکه چرا دولت انتاریو کار را به اینجا کشانده، دکتر مریدی گفت: دولت انتاریو حدود ۱۴ بیلیون دلار کسری بودجه دارد. ما از سال گذشته به همه ی کسانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از دولت حقوق می گیرند گفتیم دو راه بیشتر نداریم، یکی راهی که محافظه کاران می گویند که کارمندان را اخراج کنیم، و راهی دیگر که ان دی پی می گوید که مالیات ها را بالا ببرید و به کارکنان افزایش حقوق دهید، که باز هم نهایتا کارگران صدمه می بینند وقتی شرکت ها بسته شود.
ما دیدیم عملی ترین راه این است که بخواهیم برای دو سال کارمندان اضافه حقوق نخواهند. پزشکان و معلمان کاتولیک و فرانسه زبان پذیرفتند ولی معلمان مدارس عمومی نپذیرفتند. در حالی که در ۹ سالی که حزب لیبرال در رأس بوده ما بیست و پنج درصد حقوق معلمان را اضافه کرده ایم در حالی که نرخ تورم ۱۷ درصد بوده. ما هفت میلیارد دلار در محل کار معلمان بیش از گذشته سرمایه گذاری کردیم. ۵۴۰ مدرسه ساختیم. ۱۴۰۰۰ معلم استخدام کردیم. تعداد دانش آموزان را در کلاس ها پایین آوردیم و محیط کار معلمان را بهتر کردیم و نتیجه این شد که الان براساس گزارشی که مجله ی اکونومیست لندن داده، مدارس انتاریو بهترین مدارس در کشورهای انگلیسی زبان هستند. الان دولت به جایی رسیده که می گوید شما دو سال اضافه حقوق نخواهید، اما اتحادیه معلمین مدارس عمومی مذاکرات را قطع کردند ولی بقیه مذاکرات را ادامه دادند و به نتیجه رسیدند. قانونی به مجلس برده شد که چهار ماه به آنها مهلت داده شده که تا آخر دسامبر فرصت مذاکره دارند ولی اتحادیه معلمان مدارس عمومی نیامدند و زمان هم دارد می گذرد. اینها در سال آینده حق اعتصاب ندارند. اینجا کشور آزادی ست و همه حق اعتصاب دارند ولی اعتصاب هم قوانینی دارد مثل اینکه پزشکان بگویند ما حق اعتصاب داریم و بیماران را کنار بگذارند، معلمان هم همینطور. معلمان از حقوق خوبی در انتاریو برخوردارند. مطالعه ای که انجام شده نشان می دهد معلمان انتاریو به طور میانگین حقوقشان ساعتی ۷۸ دلار است در حالی که در آمریکا ۴۱ دلار است. معلمین از مزایای شغلی خوبی برخوردارند و الان هم دولت چیز فوق العاده ای نمی خواهد می گوید دو سال اضافه حقوق نخواهید. من امیدوارم که دولت و اتحادیه معلمان در سال جدید به توافق نهایی برسند تا فرزندان ما بتوانند در محیطی آرام و با کیفیتی خوب به تحصیلاتشان ادامه دهند.
برای دکتر مریدی، سال خوبی آرزو می کنیم و از ایشان برای حضورشان در دفتر شهروند و پاسخ به پرسش هایمان، سپاسگزاریم.
دکتر مریدی سمبل کامیونیتی ایرانیان تورنتو و باعث افتخار جامعه ایرانیان است و بازهم باعث افتخار”شهروند ” و شهروندیان است که در پشتیبانی از دکتر مریدی سنگ تمام بگذارند .
با سلام خدمت آقای زرهی و تبریک سال نوی میلادی. با احترام، من به عنوان یکی از کسانی که دوستدار شهروند هستند ولی منتقد سیاست شما در رابطه با این موضوع (آقای مریدی و حزب لیبرال)، شخصاً پاسخ شما رو قانع کننده نمیبینم. چطور ممکن است حمایت شما “غیر حزبی” باشد ولی نصف مقاله فوق تبلیغ حزب لیبرال و حمایت از خانم وین برای انتخابات آینده باشد؟ خانم طاهری میتوانستند مصاحبه را طوری هدایت کنند که تلویحاً نتیجه گیری نشود که این انتخاب به نفع ما ایرانیان انتاریو خواهد بود. در جریان انتخابات قبلی استان آقای دکتر تاج دولتی در نشریه سلام تورنتو استدلال کردند که ایرانیان “باید” از آقای مریدی حمایت کنند حتا اگر موافق سیاستهای حزب ایشان نیستند. من که به ایشان هم مثل شما ارادت دارم، خیلی متعجب شدم و چند سوال ساده ازشون پرسیدم برای روشن شدن ذهنم که البته جواب مشخصی ندادند. حالا همون سوالها رو از شما میپرسم بلکه شما بتوانید کمی به من کمک کنید:
۱. تعریف و چارچوب منافع عمومی کامیونیتی از نظر شما چیست، و نیازها و خواستههای کامیونیتی ایرانی تورنتو چه مواردی هستند؟ به نظر شما چند درصد ایرانیهای تورنتو با این تعریف شما از منافع، خواستهها و نیازهای کامیونیتی خود موافق هستند؟ آیا در این زمینهها هیچ آمار و تحقیق علمی وجود دارد؟
۲. آیا اگر کامیونیتیهای چینی و یهودی از انسجام و شراکت در قدرت بیشتری برخوردار هستند، لزوماً در نتیجهٔ رای دادنهای به قول شما “هوشمندانه” اونها بوده؟ آیا ریشههای تاریخی مهاجرت، شاخصههای سیاسی و اقتصادی مربوط به اونها چقدر در این زمینه تاثیر داشته اند؟ آیا شما مطمئن هستید که قدرت این کامیونیتیها نتیجهٔ برآیند بسیاری از این موارد ریز و درشت نیست؟
۳. اگر آقای مریدی (یا هر ایرانی دیگری که نامزد انتخابات باشند) طرفدار پر و پا قرص سیاستهای محافظه کارانه و ضدّ اجتمأعی حزب PC بودند باز هم باید به ایشان رای داد؟ میتونم فرض کنم که نظر شما در مورد “انتخاب ایشان علیرغم نظر شخصی مخالف”، با این پیش فرض است که ایشان سیاستهای ضدّ کامیونیتی ندارند و در این زمینهها قابل اطمینان هستند؟
۴. به نظر شما آقای مریدی تا چه حد میتوانند به نفع کامیونیتی ایرانی کاری کنند؟ تکلیف وظیفه ایشان در رابطه با بقیه کامیونیتیهای ساکن در حوزه ایشان چیست؟ ایشان چگونه بین وظیفه “خاص” خود در قبل ایرانیانی که به ایشان رای داده اند و وظیفه شغلی و حرفهای خود در برابر همه مردم انتاریو تعادل ایجاد میکنند؟
۵. آیا بهتر نیست در کنار (یا به جای) توصیه به همه برای رای دادن به شخص خاصی، کمی هم در مورد نحوه تحقق وظایف و وعدهها و جواب گرفتن از سیستمدارانمان (accountability) به ایرانیان عزیز تورنتو صحبت شود؟ به نظر من اگر آقای مریدی دوباره انتخاب شوند باید دیگه از حالت celebrity بودن خارج شده و ما از ایشان علاوه بر حضور در مراسممان کار بیشتری هم بخواهیم.
دوست عزیز وحید
سپاس فراوان از اظهار نظر تان در پیوند با گفت و گوی همکار شهروند ، خانم طاهری نازنین با دکتر مریدی، در وحله ی نخست خدمتتان عرض کنم که شهروند اگر به یک امر در این بیش از ۲۲سال مفتخر باشد، استقلالش است، ما برای اینکه بتوانیم دمکرات منشانه و منصفانه به مسایل بنگریم، هم زحمت فراوان کشیده ایم و هم لطمه بسیار دیده ایم!،اما شهروند در پیوند با شخصیت هایی مانند دکتر مریدی یادکتر امیر خدیر نگاهش نه سیاست محورانه به معنای تحزب گرایانه که بیشتر از منفعت جامعه ایرانی است، چه بسا بسیاری از ما با احزابی که دکتر مریدی و آقای خدیر در آن ها فعال هستند هم عقیده نباشیم، اما در اینکه این دوعضو جامعه ایرانیان تورنتو و مونترال توانسته اند به مجالس قانون گذاری دو استان مهم کانادا راه یابند فکر نکنم هیچکدام در اهمیت آن تردید داشته باشیم، حضور ایرانیان در مجالس قانون گذاری به قدری مهم است که هنگامی من با نخست وزیر اسبق کانادا آقای پل مارتین به ۶کشور آسیایی همسفر بودم ایشان می گفت
جامعه شما تا درمجلس
صدا نداشته باشد در این کشور بی صداست،
برای همین است که شهروند از منظر منفعت عمومی جامعه به حضور دکتر مریدی و دکتر خدیر نگاه می کند نه از دریچه ی تنگ منفعت مستقیم افراد، برای همین هم هست که ما حاضریم هر اتهامی را به جان بخریم اما به منافع جامعه خویش وفادار بمانیم، از سوی دیگر قیاس نمایندگان مجلس و سیاستمداران کانادایی و جمهوری اسلامی اندکی خاصیت قیاس مع الفارق را دارد!در هر صورت از اینکه نظر و نگاهتان را با ما و خوانندگان شهروند در میان نهادید ممنونیم، و برایتان سال خوش و خوبی آرزو داریم!
Thank tou very much for the New Year’s greetings.
It is with great pleasure to see that Iranian community are so active and successful in their social and citinzenship endeavours in Ontario..
I specially congradulate Dr. Modiri for being such a wonderful represantative in Ontario Legistlative Assembley ,specially for promoting
the Iranian’s mottos in Canada.
Happy New Year.
با همه احترامی که شهروند و خانم طاهری دارم نمی دانم چرا بی اختیار یاد مثلا روزنامه همشهری یا ایران داخل کشور افتادم و مصاحبه با یک مسئول کشورجمهوری اسلامی (فارغ از هر قیاسی)!! شهروند باید استقلال خود را از این گونه چسبیدن به امثال مریدی ها نشان دهد