شماره ۱۲۱۴ ـ پنجشنبه ۲۹ ژانویه ۲۰۰۹
در جریان اعتصاب دانشگاه یورک
روز سوم اعتصاب دانشگاه یورک به اتفاق پری فارسی فیلمبردار و عکاس برای تهیه گزارشی تلویزیونی به دانشگاه یورک رفتیم.
دنبال یک ایرانی گشتیم تا با وی گفت وگویی داشته باشیم. اعتصابیون از اینکه یک رسانه اقلیتی برای پوشش خبری رفته بود، تعجب کرده بودند. هوا سرد بود، ولی سوز پاییزی بر اعتصابیون جوان چندان تاثیری نداشت. دختری با جثه ریز، دانشجوی فوق لیسانس، جلوی ماشینها ایستاده بود و هر ۵ دقیقه به آنها اجازه میداد که به داخل دانشگاه بروند. دختر دانشجو گفت فارسی خوب صحبت نمی کند و ترجیح می دهد مصاحبه نکند. ما را رجوع داد به مسئول صفی که دور می چرخیدند. خانمی بود که گفت نمی تواند مصاحبه کند و تنها مصاحبه با آنها از طریق نماینده شان در شعبه ۳۹۰۳ اتحادیه CUPE ممکن است. نیم ساعتی منتظر بودیم اما نوبتمان نشد داخل دانشگاه شویم. از خیرش گذشتیم و تلفنی پیام گذاشتیم که لطفا یک فارسی زبان و یا نماینده تان با ما تماس بگیرد، که البته تماسی گرفته نشد، زیرا روزهای اول بود و آن ها خبر داغ رسانه های اصلی بودند و سرشان هم داغ که بدون اطلاع رسانی به اقلیتها می توانند ادامه بدهند.
۳۳۴۰ کمک استاد و استادان قراردادی دانشگاه یورک تقاضای ۱۱.۵% افزایش حقوق برای ۳ سال داشتند، ولی یورک با رقم ۹% موافقت کرده بود که توسط اتحادیه رد شد و دانشگاه یورک مذاکرات را به حالت تعلیق درآورد.
اثرات منفی اعتصاب بر جامعه ایرانی
در حدود ۵۰۰۰ دانشجوی ایرانی در دانشگاه یورک مشغول تحصیل هستند. به دلیل اهمیت آن برای جامعه ایرانی و اثرات منفی اعتصاب در روند شکل گیری جامعه ما به عنوان یک اقلیت، تلاشهایی برای انتقال نگرانی جامعه به سیاستمداران صورت می گرفت.
این اعتصاب و ادامه آن تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدتی بر دانشجویان و خانواده هایشان به طور مستقیم و نیز غیرمستقیم بر کل جامعه ایرانی کانادائی انتاریو دارد.
هرگونه به تعویق افتادن فارغ التحصیلی و یا عقب افتادن ترم های تحصیلی اثرات منفی اقتصادی و اجتماعی بر روی اقلیتها منجمله جامعه ی ما دارد.
در صورت لغو دوره درسی، اگر برای هر دانشجو یک ترم را معادل یک روز محاسبه کنیم، جامعه ایرانی رقمی بیش از ۱۰ سال از نظر علمی عقب خواهد افتاد.
بسیاری از دانشجویان ایرانی تبار با وام های دولتی (اوسپ) هزینه تحصیل خود را می پردازند. تعویق ترم به معنی بدهی بیشتر برای بسیاری از این دانشجویان است. از سوی دیگر جهت جبران ترم های تعطیل شده، قرار است که در تابستان نیز کلاس ها برقرار باشد که این امر باعث می شود بسیاری از این دانشجویان امکان کار در تابستان را از دست بدهند، که برای آنها امری ضروری ست چرا که عده زیادی کمک هزینه تحصیلی خودشان را از این راه به دست می آورند. چه بسا که برخی از شاگردان با استعداد به دلیل ضعف بنیه مالی و افزایش بدهی ها عملا مجبور به ترک تحصیل موقت و یا دائم شوند.
بدهی بیشتر هر دانشجوی ایرانی به معنی بدهکاری بیشتر جامعه ایرانی در انتاریو و به مفهوم بازپرداخت دیرتر خواهد بود. به همین دلیل هم اگر شهریه و هزینه درسی هر دانشجو در یک ترم را ۵ هزار دلار در نظر بگیریم نه تنها دانشجویان به صورت انفرادی در دوران تحصیلی خود بدهکارتر می شوند، بلکه جامعه ما حداقل ۲۵ میلیون دلار بدهکارتر می شود که باعث خواهد شد که این گروه دیرتر بتوانند به جامعه خود بازپرداخت کنند.
دانشجویان اقلیت باید سخت تر و بیشتر از دانشجویان سفیدپوست تلاش کنند تا بتوانند شغل مناسب و درخور تحصیلاتشان پیدا کنند.
میزان عقب افتادن علمی کل جامعه انتاریو و کانادا هم خود قابل بررسی است، هر چند اثرات تخریبی جدی درازمدت ندارد.
مصاحبه با نماینده مجلس
در تاریخ ۲۳ دسامبر با پیتر شرمن (نماینده محافظه کار از تورن هیل) که مسئولیت اعتصاب را به عهده گرفته بود، در بحبوحه تعطیلات کریسمس مصاحبه ای انجام دادیم. این در حالی بود که در تماس با دفتر جیم موری، وزیر علوم و دانشگاه ها، با جواب سر بالای مسئول دفتر که مدعی بود دولت در امور کاری دخالت نمی کند، روبرو شدیم.
بی مسئولیتی دولت مک گینتی و مدیران دانشگاه یورک
اگر دانشگاه وظیفه خود را به خوبی انجام داده بود می بایست با توجه به سابقه اعتصابات در دانشگاه یورک، ماه ها قبل از اعتصاب، اقدام به مذاکرات غیر رسمی می کرد تا بتواند حسن نیت خود را نشان داده و تفاوتها را تا حد زیادی به حداقل برساند. اگر تحقق خواست آنها به دلیل بار مالی میسر نبود بایستی دولت در تخصیص بودجه اقدام لازم را می کرد و اگر خواست کمک استادان و استادان قراردادی غیر منطقی بود، در همان روزهای اول با توجه به شکست مذاکرات اولیه، با توجه به نفس دموکرات بودن مذاکرات، اقدام به انتصاب میانجی و رسیدن به یک توافق می کرد. وظیفه دولتهاست که بودجه کافی برای دانشگاه ها اختصاص بدهند، زیرا آینده کشور در دست دانشگاهها است و در صحنه رقابت جهانی جای غفلت نیست.
متاسفانه نه دانشگاه و نه دولت کار خود را به خوبی انجام ندادند. البته شاید طبق تعریف وظیفه مستقیم دولت نبوده است که چنین اقدامی بکند ولی اگر دولتی برنامه داشته باشد، با توجه به سابقه و اطلاعات می تواند بهتر عمل کند. به طور مثال باز هارگرو رهبر اتحادیه کارگران اتوموبیل سازی کانادا، چندین ماه قبل از پایان اتمام قرارداد، با یک کارخانه شروع به مذاکره کرد و این توافقنامه الگوی دو کارخانه ی بعدی شد.
چند ماه دیگر قرارداد دانشگاه تورنتو تمام می شود، بنابراین بهتر است که دولت به طور مستقیم نظارت کند تا روند تحصیلی و علمی کشور و دانشجویان کاهش نیابد.
عدم دخالت دولت برای حل منصفانه این اعتصاب، تنش بین دانشجویان و کمک استادان را افزایش داده و در محیط علمی تاثیر منفی خواهد داشت.
موضع احزاب
حزب محافظه کار با انتصاب پیتر شرمن روزنامه نگار با سابقه (تورن هیل) که این دوره به مجلس راه یافت با مصاحبه های فراوان در رسانه های جمعی، فشار زیادی را بر روی دولت دالتون مک گینتی برای دخالت مستقیم وارد کرد. این در حالی بود که دالتون مک گینتی با استفاده از فرصت تعطیلات کریسمس و نیز با توجه به تعطیلات زمستانی مجلس که تا ۱۷ فوریه ادامه خواهد یافت، از دخالت دولت بدون اینکه از نظر سیاسی برای لیبرال ها هزینه ای داشته باشد، جلوگیری کرد.
هر چند که لیبرال ها بالاخره مجبور به دخالت شدند و برای اولین بار قانون بازگشت به سرکلاس را طرح و تصویب کردند. این در حالی بود که دانشگاه تقریبا تمامی هزینه استادان دانشگاه و کادر اداری و آموزشی و تاسیسات دانشگاه را پرداخت می کرد، بدون اینکه کلاسی برگزار شود. دانشجویان به دلیل اعتصاب نمی توانستند به سر کلاسها رفته و به نوعی بین اتحادیه و دولت به گروگان گرفته شده بودند. دانشگاه یورک امکان موافقت با تقاضای اعتصابیون را نداشت، زیرا نیاز به بودجه اضافی دولت دارد در حالی که دولت به دلیل بحران اقتصادی، مجبور است که برخی از وعده های انتخاباتی اش را زیر پا بگذارد چه برسد به اینکه بودجه دانشگاه ها را افزایش دهد. امکان افزایش بودجه نیز خطر از دست دادن رای ها را به دنبال داشت، به اضافه اینکه شهریه های دانشگاه برای یک کشور غربی در مقایسه با اروپا همچنان بالاست. متاسفانه به دلیل حضور هزاران جوان مهاجر تحصیل کرده در دانشگاههای کانادا منجمله یورک، دانشگاه با استخدام کمک استادان که بعضا دکترا هم دارند و یا دانشجویان دوره ی دکترا و فوق لیسانس هستند و سالی ۲۰ هزار دلار برای ۱۰ ساعت کار [در هفته] می گیرند، عملا از این موقعیت سوءاستفاده می کند، زیرا استخدام یک استاد تمام وقت چیزی در حدود ۸۰ هزار دلار برای دانشگاه هزینه دارد.
حزب ان دی پی نیز روز یکشنبه ۲۵ ژانویه علیه لایحه بازگشت بر سرکار در دانشگاه یورک همراهی نکرد و آن را تا روز چهارشنبه به تاخیر انداخت، در حالی که در اعتصاب تی تی سی در کنار دو حزب دیگر علیه کارکنان شرکت اتوبوسرانی تورنتو بدون هیچ تردیدی رای داد.
این مواضع دوگانه نشان از سیاست بازی حزب ان دی پی دارد که این روزها به دلیل مشکلات رهبری و مدیریتی و هویتی در جامعه مهاجرنشین انتاریو، در دوره های اخیر، کرسیهای خود را در مجلس از دست داده است و به ۸ صندلی رسیده است.
مصاحبه با کمیساریای حقوق بشر انتاریو
در مصاحبه با باربارا هال، کمیسیونر حقوق بشر انتاریو، این موضوع را مطرح کردم که مرز حقوق بشر چیست؟ آیا وقتی حقوق ۵۰ هزار دانشجو در تضارب با ۳۳۰۰ اعتصابی قرار می گیرد، چگونه می توان تضمین کرد که حقوق افراد پایمال نشود؟ این در حالی بود که چند صد دانشجوی خارجی (بین المللی) به مدرسه بازگشتند، زیرا ویزای آنها پایان می یافت. بعد از آنها دانشجویان حقوق (ازگود هال) نیز به دانشگاه راه یافتند. در هفته دهم عده ای به دانشگاه راه یافتند. یعنی در حقیقت در حق دانشجویان تبعیض شده بود. البته باربارا هال جوابی نداشت و با دانشجویان همدردی کرد، ولی آیا می توان این مسائل را در حقوق بشر مطرح کرد؟
گفتنی ست روز دوشنبه یک شرکت حقوقی، شکایتی دسته جمعی علیه دانشگاه یورک ارائه داده است که باید شهریه همه دانشجویان را برگردانند.
مرز بین حقوق فردی و جمعی در دموکراسی
به راستی سئوال اینجاست که مرز بین حقوق فردی و جمعی کجاست؟ آیا عدم دخالت دولت در اعتصاب، احترام به دموکراسی است، یا سیاست بازی؟ شکی نیست که اعتصاب کارکنان تی تی سی شهر تورنتو مرکز مالی و تجاری و قلب انتاریو و کانادا را فلج می کرد و به نارضایتی و واکنش های مردمی می انجامید، ولی ادامه اعتصاب یورک به دلیل آن که دانشجویان نقش عمده ای در تعیین رای و برنده نهائی ندارند، نتوانست منجر به دخالت دولت و احزاب برای پایان دادن و میانجی گری قانونی بین دو طرف بشود.
عدم هوشیاری سیاسی تشکلات دانشجویی که تحلیل مشخصی از شرایط مشخص ندارد و عدم اعتراض هماهنگ و نشانه رفتن آنان به سوی دولت برای درگیر شدن در اعتصاب و میانجی گری، منجر به طول کشیدن اعتصاب شده است.
نقش اتحادیه
به نظر می آید که اعتصابیون یورک که از رهبری خوب و آگاه سیاسی برخوردار نیستند و تجربه عملی و عینی شرایط اقتصادی جامعه را ندارند، نتوانستند از تجارب قبلی اعتصاب ۷۶روزه ی سال ۲۰۰۰ و اعتصاب۵۵ روزه در ۱۹۸۷ استفاده کنند. این بار اتحادیه با این تحلیل که دانشگاه یورک در فشار مالی است و نمی تواند به دلیل تعطیلی ترم شاهد از دست دادن شهریه ها ـ که منبع مهم درآمد دانشگاه است ـ باشد، بر روی خواسته خود پافشاری کردند که تاکنون به ۸۳ روز اعتصاب رسیده است، و این باعث خشم دانشجویان علیه آنها شده؛ دانشجویانی که می توانستند بهترین متحد آنان برای به دست آوردن شرایط بهتر باشند. اتحادیه عملا با یکدندگی، سنت تصویب لایحه برای بازگرداندن اعتصابیون بر سر کار را بدعت گذارد.
به موجب این قانون کارکنانی که از دستور بازگشت به سرکلاسها خودداری کنند روزانه ۲۰۰۰ دلار جریمه خواهند شد. سخنگوی اتحادیه کمک استادان گفت که آنها بسیاری از خواسته های خود را پس گرفته اند، ولی این بار دانشگاه از قبول آن سر باز می زند. وی گفت که آنها به سرکلاسها برخواهند گشت، ولی امکان پیگیری موضوع را در دادگاههای انتاریو بررسی خواهند کرد.
با توجه به گران بودن هزینه های قضائی که سالها به طول می انجامد، اتحادیه ها و اقشار کم درآمد عملا از طرح شکایات خود محروم هستند و طرف مقابل نیز به خوبی از این موضوع آگاه است.
اتحادیه ها با خودخواهی، در شرایط سخت اقتصادی که بسیاری از مهاجران و شهروندان در خطر اخراج قرار گرفته و یا اخراج شده اند، خود را ایزوله کردند.
اثرات کوتاه مدت بر دانشگاه و دانشجویان
ممدوح شکوری رئیس دانشگاه که در سال ۱۹۹۶ از معاونت مک مستر به ریاست یورک رسیده، می گوید، اعتبار دانشگاه یورک به طور جدی آسیب دیده است و زمان نیاز دارد تا این اعتبار را احیا کرد.
در همین حال در حدود ۱۵% تقاضا برای سال آینده کاهش یافته است. رابرت فین معاون دانشگاه می گوید که این به معنی کاهش میزان عرضه درس در پاییز است.
اعتبار علمی دانشگاه هم تا حدود زیادی در کوتاه مدت و در محافل کاریابی تاثیر منفی خواهد داشت.
جامعه ایرانی در کجای این اعتصاب ایستاده بود؟
رسانه های فارسی زبان خیلی کم به پوشش این موضوع و تاثیرات آن پرداختند و البته این مسئله برای آموزش جامعه و هماهنگی آنان برای کمک به دانشجویانی که نیاز به حمایت داشتند، بسیار حیاتی بود.
دانشجویان ایرانی می توانستند با توجه به تجارب نسل اول مهاجر که تجارب غنی در اعتصابات و تشکلات دارد، بهتر و منسجم تر عمل کنند.
از سوی دیگر دیده نشد فعالان سیاسی ایرانی در کانادا در این وضعیت از دانشجویان حمایت بکنند، در حالی که هر حرکت دانشجویی در ایران زیر نظر آنها قرار دارد. یعنی بعد از گذشت ۳۰ سال مهاجرت، هنوز متوجه به سخره گرفتن دموکراسی و دست آوردهای مبارزات کارگری در بغل گوش خود، نشده اند.
و در پایان باید این پرسش را مطرح کرد که کنگره ایرانیان کانادا که بنا بود جامعه ایرانی را در کانادا نمایندگی و از منافع آنان دفاع کند، در این جریانات چه کاری برای دانشجویان ایرانی انجام داده است؟
به راستی اگر در این مورد و موارد مشابه از جمله جریان دستگیری ۴ دانشجوی ایرانی علیه افزایش شهریه خوابگاه، شما احساس وظیفه نکرده اید ، پس چگونه می خواهید از منافع جامعه ایرانی حمایت کنید؟