شماره ۱۲۱۴ ـ پنجشنبه ۲۹ ژانویه ۲۰۰۹
سرانجام نویسنده و فیلسوفی که قرار بود نخست وزیر کانادا شود با محاسبات عدیده ترجیح داد دولت محافظه کار بماند.کارشناسان سیاست و اقتصاد کانادا می گویند، بودجه ی سرخ لیبرالی در لباس محافظه کاری آمد تا ایگناتیف و هارپر هر دو به مقصود برسند، و سر حزب دمکرات نو و بلاک کبکوا بی کلاه بماند.
اما همه ی ماجرا بر سر شایعه توافق های پشت پرده ی ایگناتیف و هارپر نبود، رهبر لیبرال ها محاسبات دیگری را هم منظور کرد تا از چند مصیبت البته به ظن خویش در امان بماند.
ملاحظه ی اول شکل ائتلاف بود، خواسته و ناخواسته ائتلاف با حزب جدایی خواه بلاک کبکوا می توانست برای آینده ی
حزب لیبرال دست آویزی باشد که محافظه کاران از آن به سود خویش بهره ها بتوانند ببرند. از سوی دیگر دولت ائتلاف به دلیل حضور بلاک و حزب دمکرات نو نمی توانست چنان که لیبرال ها می خواستند عمل کند. در نتیجه رهبر لیبرال ها از موهبت نخست وزیری بلادرنگ پس از انتخاب به رهبری، چشم پوشی کرد.
امکان بعدی برای ایگناتیف فشار به حزب محافظه کار برای طرح بودجه ای بود که بیشتر علائق لیبرال ها را در خود داشته باشد، درخواستی که ظاهرا برآورده شد.
عیب دیگر و مهمتر نخست وزیر شدن عجولانه ی ایگناتیف و حکومت حزب لیبرال شرایط اقتصادی بحرانی و بد کنونی جهان و کاناداست. این امر بویژه با وجود شرکت دو حزب دیگر اپوزیسیون در دولت، ایگناتیف را از آرزوی نخست وزیر شدن زودهنگام پشیمان کرد.
و اگر این همه نمی شد و برخلاف نظر و عقیده و علاقه ی کانادایی ها انتخابات دیگری به آنان تحمیل می شد، این حزب محافظه کار بود که بنابر نظرسنجی ها می توانست برنده ی انتخابات شود. در نتیجه هیچیک از امکان های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به سود لیبرال ها برای تشکیل دولت نبودند، و از همه مهمتر هارپر هم از ترس تشکیل دولت ائتلافی حاضر بود با بزرگترین شریک ائتلاف به هر معامله ای تن دهد.
این همه آیا با بدیده گیری منافع ملی رخ داده است؟ و حزب لیبرال با این ملاحظه دولت کانادا را به محافظه کاران واگذار کرد؟ شوربختانه خیر، در شرایط بد و بحرانی اقتصادی امروز کانادا اگر دولت بی ملاحظه و ولخرجی سرکار باشد، نه تنها کانادای امروز، بلکه نسل های آینده نیز خسران خواهند دید. اینکه دولتی خرج کند و معافیت مالیاتی رشوه بدهد، و در امور داخلی و بین المللی بدون بدیده گیری آینده اقدام کند، نتیجه چیزی خواهد شد شبیه میراثی که دولت بوش برای آمریکا به جای نهاده است. پس آنچه مانع موفقیت ائتلاف شد و به ماندگاری دولت محافظه کار انجامید ملاحظه ی منافع ملی نبود، شاید بشود گفت، منفعت حزبی و آرزوی پیروزی در آینده، بیشتر در این اقدام دیدنی است تا منافع درازمدت ملی کانادا.
ناگفته نماند که دولت محافظه کار بهتر از هر دولت دیگری خواهد توانست شرایط بحرانی کنونی را با تزریق سرمایه های ملی و نقدینگی به یادگار مانده از دولتهای کریتین و مارتین به سلامت از سر بگذراند، اما این شیوه ی اداره ی کشور بیشتر شبیه اقدام سرپرست خانواده ای است که همه ی پس انداز خانواده را در مدت کوتاهی هزینه می کند، و اعضای خانواده هم از اینکه می بینند به اندازه ی کافی پول برای تفریح و خرید و خاصه خرجی دارند خوشحالند، اما غافلند از داستان آن مورچه زحمت کشی که قوت زمستانی به هر زحمتی فراهم می آورد تا به هنگام نیاز، خود و خانواده اش را از گرسنگی نجات دهد. سیاست، علم منفعت و موقعیت و ملاحظات سود و زیان های حزبی و حکومتی است. اینطور نیست؟