سخنرانی دکتر مهناز افخمی در کانون کتاب تورنتو

هفتاد و دومین نشست کانون کتاب تورنتو، جمعه ۱۱ ژانویه ۲۰۱۳ در سالن اجتماعات مرکز امور شهری نورت یورک، میزبان دکتر مهناز افخمی، وزیر مشاور در امور زنان دوران پهلوی بود.

سعید حریری از کانون کتاب تورنتو، امر معرفی سخنران را به نمایش فیلمی که در آن خانم افخمی در مصاحبه ای از زندگی اش می گوید، واگذاشت، اما متأسفانه سیستم صدای فیلم مشکل داشت و به تقاضای خانم افخمی، فیلم قطع شد و سخنران خود ادامه داد.

مهناز افخمی در کانون کتاب تورنتو

او ضمن تشکر از کانون کتاب تورنتو، به کانون برای برگزاری چنین جلساتی و تداوم آن تبریک گفت و افزود، به جای اینکه سخنرانی کنم، بخشی از دوران پهلوی را که شاهدش بودم، برایتان تعریف می کنم.

کدام مقطع تاریخی؟

مهناز افخمی با نام اصلی مهناز ابراهیمی، زاده ۱۳۱۹ کرمان،  از ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ رئیس گروه آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ملی ایران بود، از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ به مدت ۸ سال دبیر کل سازمان زنان ایران، و از ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ به مدت ۳ سال وزیر مشاور در امور زنان بود. او پس از فرخ رو پارسا، دومین زن در ایران است که به وزارت رسید.

“من در کرمان در یک خانواده که با زراعت سر و کار داشتند، به دنیا آمدم. پدرم از یک خانواده ی فئودال کشاورز بود، خانواده ابراهیمی و مادرم از خانواده ی نفیسی که بیشتر بار آکادمیک و تحقیق داشتند و از کودکی از هر دو طرف با زنان قوی و مستقل روبرو بودم، ولی کلا مسائل طبقاتی فائق بود بر مسائل مربوط به جنسیت.”

افخمی افزود: هم مادرم و هم مادربزرگم زنان مستقلی بودند. مادربزرگم زن جوانی بود که خیلی زود طلاق گرفت و دخترش را با خیاطخانه ای که داشت، خودش بزرگ کرد. مادرم یکی از سه زن و جزو اولین گروهی بود که در تهران وارد دانشگاه شد. بعد از آشنایی با پدرم عشق او را به کرمان کشاند و تحصیلاتش را ادامه نداد، ولی وقتی سی و چند ساله بود و سه بچه داشت، زندگی فئودال کشاورزی کرمان را سازگار نیافت و تصمیم گرفت به آمریکا بیاید و به تحصیلاتش ادامه دهد. او ما را هم با خودش به آمریکا آورد و این زندگی ما را خیلی تغییر داد. من هم تحت تأثیر محیط آمریکا و درک اهمیت استقلال اقتصادی، از حمایت مالی پدرم سر باز زدم و گرچه این زندگی را مشکل کرد ولی خیلی چیزها هم یاد گرفتم.

مهناز افخمی در دهه پنجاه در سازمان ملل

افخمی از خاطرات زمان دانشجویی اش گفت، اینکه برای تأمین مخارجش می بایستی کار می کرد. به هنگام کار در یک فروشگاه با تبعیض و بی عدالتی حقوقی مواجه شد و برای احقاق حق اش از طریق اتحادیه کارگران اقدام کرد و به نتیجه رسید و به گفته ی خودش این درسی بود که هیچگاه فراموش نکرد.

پس از پایان تحصیلات با همسر و پسر چهار ساله اش به ایران بازگشت و در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) خود و همسرش مشغول به کار شدند.

افخمی ادبیات انگلیسی تدریس می کرد، و رمان هایی که به آنها می پرداختند، پرسش هایی در دختران دانشجو درباره ی چگونگی نقش زن ایجاد کرد و در کلاس ها بحث هایی درمی گرفت که منجر به مطرح شدن بحث مدرنیته و تغییر شرایط زندگی زنان شد.

دکتر افخمی افزود: کم کم ما تصمیم گرفتیم سازمانی به نام “سازمان دختران دانشجو” درست کنیم. در آن سازمان هم در مورد شعر و نقاشی و هنر صحبت می شد و هم به مذهب و نقش زن می پرداختیم. همچنین با سازمان زنان هم که سازمانی دولتی بود، در ارتباط بودیم.

افخمی در مورد اولین حضورش در سازمان ملل گفت: خانم سیمین رجالی که آن زمان دبیرکل سازمان زنان بود گفت شاهدخت اشرف پهلوی رئیس هیئت نمایندگی ایران است در سازمان ملل و می خواهد دختران را با دیپلماسی و سازمان ملل آشنا کند و به خاطر دانستن زبان انگلیسی به من پیشنهاد رفتن به وین داد و من هم پذیرفتم. رفتیم به سازمان ملل و آنجا ایشان گفته بود که نمی خواهد این زنان نقش زینتی داشته باشند و دلم می خواهد این زنان در کمیته های سازمان ملل سخنرانی بکنند، اما دیپلمات های آن زمان خیلی راه دستشان نبود که یک زن جوان که آدم مهمی هم نیست، بیاید سخنرانی کند. وقتی حکومت دمکراتیک نیست از این مسائل هم در آن پیش می آید. به هر حال من در کمیته مخصوص سیاسی که مربوط به فلسطین می شد سخنرانی کردم، و مثل اینکه مورد توجه قرار گرفت. بعدا ایشان (اشرف پهلوی) از من خواست دبیرکلی سازمان زنان را برعهده بگیرم، ولی من به دلایلی از جمله تجربه نداشتن در مسائل مدیریتی نپذیرفتم. ولی سال بعد از آن مسائلی پیش آمد و از جمله یک تجربه ی شخصی که عقیده ام تغییر کرد.

دکتر افخمی در مورد تجربه ی شخصی اش گفت: رفتم بانک ملی نزدیک دانشگاه برای بچه ام حساب پس انداز باز کنم، مسئول بانک گفت تو نمی توانی باید شوهرت بیاید امضا کند، بعد هم شوهرت می تواند پول را بردارد. چنین اتفاق های کوچکی انسان را تکان می دهد و احساس می کند رابطه ی بین قانون و فرد و شهروند چه می تواند باشد، بویژه شهروند زن؟ و این تجربه برایم خیلی سنگین بود.

پرانتزی میان گزارش خودم از این جلسه باز کنم و بگویم، تجربه ی خانم افخمی را دقیقا همانگونه من در سال ۱۳۶۴ (یعنی پس از انقلاب) داشتم. به من هم مسئول بانک گفت نمی توانی برای فرزندت حساب باز کنی. و من فکر کردم بعد از انقلاب دیگر زنان نمی توانند برای بچه هایشان حساب باز کنند. و البته برای من هم جر و بحث با مسئول بانک در عین بی حقوقی، بسیار تجربه ی تلخی بود.

افخمی ادامه داد: یکی دو گردهمایی دیگر هم رفتم که در یکی از آنها خانم فرخ رو پارسا صحبت می کرد در مورد قوانین، و خیلی تکان دهنده بود. بعد از آن پذیرفتم که این پست را بگیرم، ولی خیلی ها مخالف بودند و می گفتند نمی گذارند کار کنی.

افخمی با طنز گفت: البته جمله ی “نمی گذارند کاری بشود” را من بارها در سال های بعد هم شنیدم. یک بار در جلسه ی شورای عالی رفاه با حضور شهبانو فرح و شش وزیر، باز هم می گفتند نمی گذارند کاری شود. و من فکر کردم این کیست که نمی گذارد کاری انجام شود.

دکتر مهناز افخمی سال ۱۳۴۹، در حالی که ۳۰ ساله بود، در پست دبیرکلی سازمان زنان ایران مشغول به کار شد.

تعریف می کند: در سازمان زنان شروع کردم به یادگیری و آموختن که چکار می شود کرد که به درد بخورد. از اولین کارها این بود که برویم به دهات و روستاها در چهل شهر ایران، در همه جا از آموزشگاه ها گرفته تا حتی زندان ها، از زنان بپرسیم نیازمندی هاشون چیست؟

آنچه که افخمی را به کار زنان کشانده بود مسائل حقوقی بود و فکر می کرد برای بقیه هم مسائل همین است یعنی حق طلاق، حق ازدواج، حق سفر، داشتن شغل و …

می گوید: ولی هر جا که صحبت می کردیم مهم ترین مسئله شان استقلال اقتصادی بود، نه اینکه مسائل حقوقی مهم نباشد، ولی تمام مشکل شان این بود که اگر استقلال اقتصادی نداشته باشند، حتی اگر در خانه کتک بخورند، بعد از طلاق، چگونه زندگی شان را اداره کنند.

بنابراین سازمان زنان هدف را بر کمک به زنان برای پیدا کردن استقلال اقتصادی گذاشت و در این راه بر سوادآموزی، آموزش حرفه و کاریابی، تنظیم خانواده (برای جلوگیری از حاملگی های ناخواسته) و مشاوره حقوقی تأکید داشت و این عمده ی فعالیت های مراکزی بود که سازمان زنان در سطح کشور با آن ها کار می کرد.

دبیرکل سازمان زنان از پیشرفت اهداف سازمان گفت: با اینکه این اقدامات ۹ سال بیشتر به طول نینجامید، ولی در پنج سال اول آنقدر تغییر پیش آمده بود که الان که نگاه می کنم خارق العاده بوده. در این سال ها شصت هزار دانشجویی که تعداد قابل توجهی از آنها دختر بودند، بعد از تحصیل در خارج برگشته بودند و وقتی می گفتی که زنان باید در نیروی کار بیشتر باشند، این نیروی کار وجود داشت. در نتیجه تعداد قابل توجهی کار تحقیقاتی انجام شد، مثل مطالعه بر روی کتاب های درسی مدارس تا بتوانیم تصویر زن را در آنها تغییر دهیم. همینطور تحقیق در برنامه های تلویزیونی، همچنین بررسی قوانین. ایران آن زمان یکی از اولین کشورهایی بود که مسئله ی قتل های شرافتی را مورد مطالعه قرار داد و ماده ۱۷۹ قانون جزا را در این خصوص بررسی کرد.

دکتر افخمی، از اقدامات سازمان زنان درخصوص بازنگری قانون حمایت خانواده گفت: برای قانون حمایت خانواده خانم ها مهرانگیز دولتشاهی و سناتور مهرانگیز منوچهریان بسیار مطالعه و کار کرده و آن را به تصویب رسانده بودند. در زمانی که من در سازمان زنان بودم در مورد مسئله حضانت بچه ها در این قانون تجدیدنظر شد. همچنین قوانین کار نیمه وقت برای زنان، ایجاد مهدهای کودک در محل کار، مشارکت آنان در سمت های مدیریتی، از بین بردن تبعیض در زمینه ی کار زنان مثل مزد مساوی برای کار مساوی، از اقدامات دیگر سازمان زنان بوده است.

افخمی افزود: همچنین سعی می کردیم در بعد جهانی هم در سازمان ملل فعال باشیم تا آنها را از وضعیت زنان در ایران آگاه کنیم و به نحوی فشار بین المللی را برای پیشبرد وضع زنان ایران داشته باشیم.

سازمان ملل، پیشنهاد ایران برای ایجاد یک مرکز بین المللی برای تحقیق و آموزش زنان را پذیرفته بود و مهناز افخمی برای امضای قرارداد برای تشکیل کنفرانس این مرکز در تهران، در نیویورک بود که با وقوع انقلاب، به او گفتند به ایران برنگردد.

دکتر افخمی گفت: وقتی به گذشته نگاه می کنم، غمگین می شوم وقتی می بینم آن همه تلاش، حرکت، زحمت، کار، امید، و صدها هزار نفری که از آن ها بهره می گرفتند، از بین رفت و اولین کاری که آقای خمینی کرد، قانون حمایت خانواده را لغو کرد، یعنی قبل از اینکه قانون اساسی باشد، این اولین کار بود و البته اولین حرکت اعتراضی به جمهوری اسلامی  هم حرکت راهپیمایی هشت مارس زنان بود.

خانم افخمی اما با ناامیدی سخنانش را به پایان نبرد و گفت: اما چیزی که امیدوارکننده است، این است که این حرکت نه تنها تمام نشده حتی می شود گفت غنی تر و قوی تر شده. در زمان ما درست است که حکومت مردسالار بود، خود شاه مظهر مردسالاری بود و مردم اکثراً مسلمان جهان سومی، با این حال اگر دنبال براندازی نبودیم خطری متوجه ما نبود. الان با شرایطی که زنان دارند و با خطراتی که مواجه هستند، واقعا می بینیم نهضت نه تنها از بین نرفته بلکه نضج گرفته و تقویت شده و شعور خاص سیاسی به وجود آمده و احترامی برای مشارکت و دمکراسی به وجود آمده و فکر می کنم هر زمان که فرصتی به دست بیاید ما چندین دهه جلوتر خواهیم بود.

مهناز افخمی مؤلف کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در زمینه حقوق زنان است، از جمله «به سوی یک جامعه مداراگر»، «زنان در تبعید»، «ایمان و آزادی»، «زنان مسلمان و مشارکت در عرصه‌های سیاسی»، «حقوق زن در ایران» و «آموزش حقوق زنان در جهان اسلامی».

افخمی پس از خروج از ایران به همکاری با بنیاد مطالعات ایران پرداخت.

او در سال ۱۹۹۵ «سازمان بین‌المللی آموزش و همکاری زنان» را در آمریکا بنیان گذاشت. این سازمان غیردولتی پس از کنفرانس بین‌المللی زنان در پکن (۱۹۹۵) تاسیس شد و با ۲۰ کشور مختلف بیشتر مسلمان در خاورمیانه، مثل اردن و مراکش و مصر، در مورد مسائل زنان کار می کند.

یک ساعت پایان برنامه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت.