شماره ۱۲۱۷ ـ پنجشنبه  ۱۹ فوریه ۲۰۰۹

سخن گفتن درباره ی آینده، یکی از دشوارترین کارها است، چرا که آینده را هیچ کس ندیده است، و احدی جام جهان نما ندارد که با نگرشی در آن، در باب رویدادهای آینده خبر درست و قطعی بدهد، اما من پروای آن دارم که برایتان یک پیش گویی بسیار دقیق انجام دهم!

من در منظر خیال خود، در آینده ای بسیار نزدیک، شبی تاریخی و به یاد ماندنی را تجسم می کنم که در آن شب، ما ایرانیان ساکن کلان شهر تورنتو، شهری که دکتر پرویز رجبی، ترکیب ابداعی و زیبای “شهر هزار قبیله”(۱) را درباره آن به کار برده است، شاهد رویدادی سرشار از شادی و شور و نشاط و امیدواری و مهرورزی و همبستگی خواهیم بود.


 

کی؟ و کجا؟


 

زمان جمعه شب بیستم مارس ۲۰۰۹ و مکان تالار پذیرایی Le Parc در تورنتو است. با تلاش و همت هفته نامه شهروند، در زمان و مکان موعود، به مناسبت بزرگداشت نوروز ۱۳۸۸ بزمی جان بخش و دل انگیز تدارک دیده شده است که در وصف حال و هوای آن از زبان حافظ می گوییم؛ “حدیث محفل انس است و دوستان جمعند”.

می دانیم که یکی از سنت های نوروزی رسم دید و بازدید است که براساس آن، از روز اول تا دوازدهم فروردین ماه، فامیل، دوستان، آشنایان، همکاران و حتی همسایه ها، به دیدن یکدیگر می روند، دقایق خوشی را با هم می گذرانند، زنگ ملال و کدورت های احتمالی از آینه خاطره های آنان زدوده می شود و سال نو شروعی تازه در زندگی و روابط اجتماعی آنها می گردد. در روزگار ما به دلایل گوناگون از جمله گسترش شهرها و مهاجرت های اغلب ناگزیر، که میلیونها ایرانی، افغان، ارمنی، کرد، تاجیک، هندی، ترک، پاکستانی، ازبک و غیره را در کشورها و قاره های مختلف دنیا پراکنده کرده است، متاسفانه آن گونه دیدارها، عملا بسیار دشوار و حتی غیرممکن شده است. جشن شهروند این حسن بزرگ را هم دارد که دید و بازدیدهای نوروزی همگی ما را بسیار امکان پذیرتر، راحت تر و لذت بخش تر نموده است. انتظار می رود که در جشن یاد شده، بیش از ۸۰۰ نفر ایرانی و غیرایرانی از جمله تعدادی از برجسته ترین هنرمندان، دانشگاهیان، نویسندگان و شاعران، بازرگانان، سیاستمداران و دارندگان حرفه ها و مشاغل گوناگون در زیر یک سقف گرد هم آیند، ساعات بسیار خوب و خوشی را در کنار یکدیگر بگذرانند، از نوای خوش موسیقی، صدای گرم و دل پذیر خوانندگانی محبوب، هنرنمایی گروه رقص و سایر بخشهای متنوع برنامه لذت ببرند.


 

رسمیت یافتن نوروز


 

جشن نوروزی شهروند در شرایطی برگزار می شود که در اثر کوشش های بسیار ارزنده ی دکتر رضا مریدی، نخستین نماینده ایرانی تبار مجلس و همت سایر فعالان و رهبران فکری جامعه، قطعنامه ای در پارلمان انتاریو به تصویب رسیده است که براساس آن عید نوروز در تقویم انتاریو به رسمیت شناخته شده است. تماشای نوار ویدیویی مذاکرات رسمی مجلس و گوش دادن به بیانات روشنگر دکتر مریدی و سایر نمایندگان در باب اهمیت جهانی آئین چند هزار ساله ی نوروز و نقش ایرانیان مهاجر در پیشرفت های فرهنگی، علمی، هنری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کانادا، به راستی اشک شوق از چشم هر بیننده و شنونده ای جاری می کند. بسیار غرورآفرین و تحسین برانگیز است که ما ایرانیانی که نه از پی “حشمت و جاه” بلکه عمدتاً “از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم” (۲)، با سخت کوشی و رفتار خوبمان آن چنان خوش درخشیده ایم که در بین مردم و مقامات کشور میزبانمان تا این اندازه جلب احترام و محبت کرده ایم و نفوذ معنوی فرهنگ و تمدن کهنسالمان در این سوی دنیا، بدین سان برجسته، محسوس و قابل لمس گردیده است. تازه این از نخستین تلاشها و اولین دست آوردها است، زیرا باور داریم که در آینده ای نه چندان دور، سنت زیبای نوروز جهانی خواهد شد و روح آزادی خواهانه ی نخستین منشور حقوق بشر ما الگوی شاید بهتر و مترقی تری برای بهبود و اصلاح قوانین اساسی و عادی بسیاری از کشورها و همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد خواهد گردید.


 

خود را دست کم نگیریم


 

گرفتاریهای سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی ایران همه به جای خود و تمام مشکلات شخصی ما نیز به جای خود محفوظ، ولی با تمام اینها پرسیدنی است که چرا نباید به خود ببالیم؟ و چرا نباید جشن بگیریم؟ ما وارثان فرهنگ و تمدن درخشانی هستیم که در گذشته ای بسیار دور یعنی حدود ۲۵۶۷ سال پیش، نخستین منشور حقوق بشر را به دنیا ابلاغ کرده است. منشور ما آن چنان سند الهام بخش و افتخارآفرینی است که در سال ۱۹۷۱، سازمان ملل متحد آن را به تمام زبانهای رسمی دنیا ترجمه و منتشر نموده است. به راستی حیرت انگیز است که جان کلام و ژرفای آن پیام، هنوز هم بعد از این همه قرون و اعصار، تا چه پایه انسان دوستانه، مترقی و آزاداندیشانه است. در هر حال لازم به تاکید فراوان است که فرزندان ما و نسلهای بعدی ما باید از آئین نوروز، چهارشنبه سوری، سیزده بدر، یلدا، سایر آداب و سنن تاریخی زیبایمان و بویژه نظام ارزشی ما، در باب سیاست و کشورداری که اصول کلی آن در منشور یاد شده تصریح گردیده است، آگاهی کافی داشته باشند. این نکته راز ماندگاری ایران، بالندگی هر چه بیشتر فرهنگ آن و نیک بختی و بهروزی ما و آیندگان ما است و به هیچ روی پسندیده نیست که هیچکدام از اینها را، حتی اندکی هم که باشد، دست کم بگیریم. علاوه بر اهمیت و ضرورت گرامیداشت سنت های زیبای ملی (و سنن کشورهای میزبانمان)، تجربه های رنگارنگ و تلخ و شیرین ما در دوران مهاجرت نیز بایستی با دقت تمام ثبت و ضبط شود و به یادگار باقی بماند تا آیندگان به روشنی دریابند که بر نسل ما و بر میهن ما چه گذشته است؟ که بوده ایم؟ و اکنون که هستیم؟ باشد که از تمام آن فراز و نشیب ها، درسهای عبرت آموز لازم را فرا گیرند و مانند چراغی فرا راه آینده ی آنها باشد.

دو بیت زیر بخشی از سروده های سروش اصفهانی است که در زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد که بعدا ناصرالدین شاه قاجار شد، سروده شده است و درباره ی به کارگیری سیستم تلگراف در ایران آن زمان و نشانِ افتخار گرفتنِ اعتضادالسلطنه برای انجام آن خدمت است:

منت ایزد را که آسان کرد بر عشاق کار

زین همایون کارگه کاندر جهان شد آشکار

عاشقان بی پیک و نامه در سئوال و در جواب

با نگارین، در میان فرسنگ اگر باشد هزار (۳)

این شعر سروش، نه تنها کهنه نشده است، بلکه با در نظر گرفتن پیشرفت های شگفت انگیز تکنولوژی ارتباطات، مفهومش درباره ی روال و سبک عادی زندگی امروز ما، بیشتر از زمان سرودن آن مصداق دارد. می دانیم یکی از سنت های نوروزی این بود که اگر به دلیل مسافرت اشخاص به سایر کشورها یا شهرهای دیگر مملکت، دید و بازدید حضوری میسر نبود، مردم معمولا با فرستادن نامه یا کارت تبریک (و خیلی به ندرت با مخابره ی تلگرام) فرا رسیدن عید نوروز را به یکدیگر شادباش می گفتند. جالب اینکه این گونه مکاتبات و پیام های تبریک، صرفا شادباش گویی خشک و خالی یعنی چند عبارت کلیشه ای نبود، بلکه مردم از وضعیت روز و روزگار خود و اطرافیانشان نیز مطالبی که گاه مهم و مفصل بود نیز برای هم می نوشتند. با توجه به اینکه بیشتر این گونه نوشته ها، به طور دائم نگهداری می شد، به تدریج گنجینه ی با ارزشی از تجربه ها و اطلاعات گوناگون فراهم می آمد که به مرور زمان ارزش آنها بیشتر و بیشتر می گردید، در واقع حالت نوعی تاریخ نگاری خصوصی و خانوادگی را پیدا می کرد و نهایتا در آینده به منبع گرانبهایی برای استفاده ی پژوهشگران و مورخین تبدیل می گردید، ولی این روزها، به دلیل تحولات تکنولوژیک، بیشتر ارتباط ها از راه تلفن و پیامهای الکترونیکی (ایمیل) صورت می گیرد. هر چند که سرعت، سهولت، کم هزینه بودن و کارآیی این روشها اصلا قابل انکار نیست، بر این باوریم که به موازات استفاده از تمام روشهای مدرن ارتباطی، ادامه ی همان شیوه ی قدیمی نامه نگاری نیز لطف و صفا و ارزشهای ویژه خودش را دارد. بنابر این بسیار شایسته و مناسب است که دست کم به مناسبت نوروز برای تمام بستگان و دوستانمان نامه یا کارت تبریک بفرستیم، آنها را با دقت و بیان جزییات کافی از شرایط زندگی خود آگاه کنیم، شادشان نماییم و متقابلا از حال و روز آنها با خبر شویم. واقعیت این است که نوعا بسیاری از گفت وگوهای تلفنی و ایمیل ها، در مقام مقایسه با آن گونه نوشته ها، سندیت، زیبایی و شاید ارزش فرهنگی کمتری دارند و دریغ است که رسم دیرین نامه نگاری به تدریج از میان برود. مگرنه این است که در باب اهمیت نامه نگاری گفته شده است که؛ مکاتبه نصف ملاقات است؟ اگر عمری باقی باشد و مجالی دست بدهد، به عنوان مشت نمونه خروار، گزیده ای از این گونه مکاتبات خود، بویژه آن بخشی را که طی حدود نیم قرن گذشته به ابراهیم طاهرزاده نوشته بودم و چگونگی دست یابی به مجموعه ی آنها را در مقاله ی “هدیه های جاودان” آورده بودم، به تدریج و در زمان مناسب منتشر خواهیم کرد.

در پایان فرا رسیدن عید نوروز را پیشاپیش به شما خوانندگان گرامی و همکاران گرامی شهروند تبریک می گوییم و سالی سرشار از شادکامی و موفقیت برایتان آرزو می کنیم.


 

پانویس ها:

  

۱ـ دکتر پرویز رجبی، سفرنامه اونور آب

۲ ـ حافظ

۳ـ سروش اصفهانی


 

golpayegani@sympatioc.ca