در جمهوری اسلامی خلاف و رشوه رسم رایجی است، بویژه در میان مدیران و مسئولان حکومت تقریبن در همه ی سطوح. در نتیجه این که برخی جوری رفتار کنند که از این عیب در امانند، ادعای پوچی بیش نیست. و موفقیت حکومت هم در این بوده که مسئولان امور در هماهنگی با هم از هر خلافی که در سطوح بالا رخ می داده پرده پوشی می کرده اند، و در راستای همین پرده پوشی ها به هم امتیاز می دادند و یا می گرفتند. اگر هم گاهی به خطای فردی یا ارگانی، در این اصل خدشه ای وارد می شده و خلافکاری از پرده برون می افتاده، رهبر بی درنگ دخالت می کرده و ماجرا ختم به خیر می شده است.

این روزها اما مافیای قدرت برادران لاریجانی تحمل وجود هیچ قدرتی در برابر قدرت خود را ندارد، و به همین برهان می کوشد از تنها بخشی از قدرت که در اختیار یکی از لاریجانی ها نیست، یعنی قوه مجریه خلع ید کند.

طرح توکا نیستانی ـ شهروند

احمدی نژاد که تاکنون نیز از همین شیوه ی رفتار برادران قدرتمند لاریجانی در عذاب بود، حالا که می بیند از دو دوره ریاست جمهوری برخی ها قصد دارند بدنامی هایش را برای او به یادبود بگذارند و او را از هر سهم و نقشی در آینده حکومت محروم کنند، و رهبر هم در جبهه آن هاست، از همان تاکتیک های احمدی نژادانه ی همیشگی بهره برده و دست پیش را گرفته که پسش نیندازند.

ماجرای استیضاح وزیر کار با این که احمدی نژاد بسیار کوشیده بود مانع آن شود، نه به دلیل این که مجلس در پی استیفای حقوق ملت باشد، که به دلیل گوشمالی به احمدی نژاد در دستور کار قرار گرفت.

در نتیجه برای احمدی نژاد چاره ای جز رو کردن برگ هایی که در دست داشت و همیشه شعارشان را می داد نماند. اما ظاهرن نه احمدی نژاد و نه برادران لاریجانی گمان نمی کردند که افشاگری های احمدی نژاد چنان دامنه ی درازی در ایران و جهان پیدا کند که همه ی ارکان رژیم را به لرزه اندازد، و در شرایطی که رهبر رژیم از ترس تکرار حوادث مشابه انتخابات گذشته از هم اکنون حتی حرف از انتخابات آزاد زدن را ممنوع کرده است، و می خواهد بدون هیچ واقعه مهمی به ضرر حکومت انتخابات فرمایشی را برگزار کند، در مجلس واقعه ای رخ می دهدکه همه ی ارکان حکومت را رسوا می کند، و این رسوایی چنان دامنه ای داردکه دامن هیچ کدام از مسئولان حتی خود رهبر از او در امان نیست.

ابتدا رفتار علی لاریجانی که از موضع رهبر حکومت به سود مجلس با خبر بود، چنان تهاجمی و توهین آمیز بود که می شود گفت احمدی نژاد را از مجلس بیرون کرد، نمایندگان هم که از پشت پرده نزاع با خبر بودند، بی درنگ با ماچ و بوسه بر سر و روی لاریجانی کوشیدند موضعی به زیان احمدی نژاد بگیرند، در پی این واقعه بیشتر رسانه ها و سایت ها و سرشناسان حکومتی انگشت اتهام را به سوی احمدی نژاد نشانه رفتند، و به نظر می آمد که همه چیز دارد طبق نقشه و برای مرعوب کردن احمدی نژاد و تسلیم او پیش می رود.

احمدی نژاد که یکی از مهمترین تیرهای ترکش خود را رها کرده بود، در ضمن مسافر مصر هم بود، و دشمنان می توانستند در غیاب او مانورهای بیشتر و بدتری علیه او تدارک ببینند، در هنگام ترک کشور در پاسخ به خبرنگاران پاسخی دادکه کاسه کوزه های آقایان را بار دیگر در هم ریخت، او که از دستگیری سعید مرتضوی به شدت خشمگین شده بود، بدون هیچ ملاحظه ای و خلاف انتظار رقبا که گمان می کردند او را تأدیب کرده اند، گفت: “قوه قضائیه یک سازمان ویژه خانوادگی نیست؛ فردی تخلف کرده، فردی مطلع شده و آن را اعلام کرده است و به جای این که متخلف را دنبال کنند، فردی که تخلف را اعلام کرده است مورد برخورد قرار می‌گیرد.”

این برخوردی نبود که مخالفان احمدی نژاد پس از آن حمله ی جانانه به او از وی انتظار داشته باشند، در نتیجه بار دیگر توپ افتاده بود توی زمین رهبر و لاریجانی ها. مردم هم که پیشنهادات رشوه خواهی های فاضل لاریخانی برادر رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه را شنیده و خوانده و یا دیده بودند، از رفتار غیرمسئولانه و لجبازانه ی آن ها نتیجه گرفتند که در جمهوری اسلامی قضاوت ناحق به صورت علنی و در برابر دیدگان ایرانیان و جهانیان هم  شدنی است.

در نتیجه قضاوت عمومی خلاف انتظار مخالفان دولت و رئیس جمهوری به سود احمدی نژاد و به زیان دو قوه دیگر و رهبری حکومت شکل گرفت.

حال برای برادران آبرو باخته ی لاریجانی و تیم از خود راضی بیت رهبری، جبران این شکست آن هم در آستانه ی انتخاباتی که به کابوس رژیم و رهبر تبدیل شده است، واقعه ای  نیست که بشود به آسانی ماست مالی اش کرد.

احمدی نژاد هم فهمیده است که جبهه ی مخالف او به کمتر از حذف او و هم اندیشانش رضایت نمی دهد، و اگر در این زمان اندک باقی مانده تا انتخابات کاری نکند، در دولت و حکومت آینده نه تنها سهم و سودی نخواهد داشت، بلکه باید منتظر باشد که برادران لاریجانی زخم خورده از او، بر سر وی و دوستان و هم فکرشان بلایی بیاورند، که در مخیله هیچکس گنجاندنی نباشد.

برای همین اوضاع به گونه ای رقم خورده است که هیچیک از دو طرف، بخت عقب نشینی با تلفات کم را ندارند، رهبر هم با جبهه ی علنی و ناهوشمندانه ای که علیه احمدی نژاد گرفته و علی لاریجانی در سخنانش در مجلس به عمد از آن یاد می کند، در شرایطی نیست که نقش آرام گردانی پیشین را داشته باشد و با تشر و یا خواهش دو طرف را به آشتی فرا خواند.

حالا دارد آشکار می شودکه شتر انتخابات دارد بدجوری بر در بیت رهبر زانو می زند، و چه بسا حاصل کار به مراتب بدتر از انتخابات قبلی و کابوسِ دست از سر رهبر و رژیم برنداشته ی او بشود.

به جان هم افتادن دزدان و دغل کاران حکومتی اگر مردم بتوانند هوشیارانه از آن بهره بگیرند می تواند به موهبتی برای نشان گیری کل حکومت تبدیل شود. از این به هم مشغول شدن حکومتی ها نباید غافل ماند!