بسیاری از زوجها، به محض این که قراراست در مورد علت مراجعه به مشاوره صحبت کنند، شروع می کنند به متهم ساختن همدیگر و خود را بی تقصیر می دانند. آنها می آیند که همسرشان را درست کنند تا شاید رابطه اصلاح شود. آنچه بیش از هرچیز در این مکالمات خود را نشان می دهد زورآزمایی روانی، عاطفی است که هیچ برنده ای ندارد.
بسیاری از روانشاسنان خانواده بر این باور هستند که علت جدال بی پایان یا جدایی زوجها، جنگ قدرت است و تا زمانی که زوجین از این کشمکش بی سر انجام و بی نتیجه دست برندارند روی صمیمیت و آرامش را نخواهند دید.
جنگ قدرت چگونه شکل می گیرد
اگر به رابطه های سنتی شبیه رابطه های نسل گذشته نگاه کنیم، درمی یابیم که در اغلب آنها سلسله مراتبی از قدرت مشاهده می شود که در آن یک نفر در راس هرم قدرت قرار دارد و دیگری یا دیگران فاقد قدرت بوده و لازم است که در قبال به دست آوردن حمایت و واگذاری مسئولیت هایی مانند پرداخت های های مالی و یا تصمیم گیری در برخی زمینه ها، از برخی از خواسته های خود چشم بپوشند. در چنین رابطه ای فرد تحت الحمایه با بخشی از نیازها و خواسته های خود به نوعی قطع رابطه می کند که خود باعث می شود که نتواند با همسر و شریک زندگیش وصل عاطفی داشته باشد
از طرف دیگر فردی که قدرت را در دست دارد به دلیل مسئولیتهای متعدد، نیاز به صرف انرژی زیاد برای حفظ قدرت و اداره امور دارد لذا وقت و انرژی کافی برای برقراری رابطه عاطفی ندارد. این مدل ارتباطی که مبتنی بر رابطه والد/ کودک است در جاهای مختلف و بین افراد گوناگون از جمله مدیران و کارکنان، والدین و فرزندان و زن و شوهرها دیده می شود. در این حالت فرد مسئول، وقت استراحت نداشته و به محض این که کنترل امور را از دست بدهد همه چیز به هم می ریزد و کس دیگری مسئولیت این به هم ریختگی را به عهد نمی گیرد بنا بر این حتی کسی هم که به نظر می رسد قدرت را در دست دارد احساس می کند فاقد قدرت کامل است. در این مدل ارتباطی رابطه به سمت الگوی پرخاشگری/انفعالی پیش می رود چرا که فردی که قدرت و مسئولیت را واگذار کرده هر از چندگاهی با نیازهای پاسخ نیافته رو به رو شده و برای ارضای آنها سرکشی می کند و فرد صاحب قدرت و به طبع مسئول همه چیز، هر از چندگاهی خسته شده و حالت پرخاشگری پیدا کند که در این صورت جدال بر سر قدرت آغاز می شود. در این مدل فرد صاحب قدرت در دو سر طیف والد نوازشگر/ والد سرزنشگر قرار دارد و فرد تحت الحمایه در دو سر طیف کودک مطیع/ کودک سرکش، قرار دارد و هیچکدام در حالت تعادل بالغانه قرار ندارند. برای همین است که جنگ قدرت سر می گیرد. زیرا صاحب قدرت انتظار سرکشی و عدم اطاعت را ندارد و طرف مقابل هم از دیگر سو با فشار نیازهای ارضا نشده روبه رو است.
عدم مسئولیت پذیری ریشه جنگ قدرت
مدل جدید روابط انسانی از جمله روابط زناشویی اما، بر قدرت در درون رابطه متمرکز است بنابراین سلسله مراتب قدرت وجود ندارد. در این نوع رابطه هیچ کس بر دیگری ارجحیت و برتری ندارد و هر دو طرف به یک اندازه با ارزش هستند و مانند یک تیم در جهت رسیدن به اهداف مشترک با خلوص و خلاقیت رفتار می کنند. در این صورت لزومی برای جنگ قدرت نیست، نیازی به رقابت نبوده و بازی برنده/بازنده به رابطه برنده/برنده تغییر می یابد.
مدل بالغانه، حسی از خود بودن به فرد می دهد که در آن هر یک از طرفین با نیازها و احساسات خود در تماس است، خود واقعی اش را ابراز می کند و خود را مسئول آن می داند. این حس برای ما که در خانواده های سنتی با سلسله مراتب قدرت بزرگ شده ایم کمی غریب به نظر می رسد. رابطه سنتی که باعث می شد ما بخشی از خود را از دست بدهیم و در نهایت تبدیل به یک والد سرزنش گر یا کودک سرکش شویم.
این مدل بر مسولیت ۱۰۰% هر یک از طرفین تاکید دارد چنانچه هر فرد درگیر در رابطه برای رفتارها و نیازهای خود مسئول است و تنها در این صورت است که می تواند وصل عاطفی را تجربه کند. در این نوع رابطه اگرچه ممکن است زخمهای هر یک از طرفین هدف گرفته شود ولی هیچ یک دیگری را مسئول آن ندانسته به جای سرزنشگری، مسئولیت احساسات خود را به عهده می گیرد. در رابطه بالغانه دو نفر می توانند در یک جو صمیمانه و احساس امنیت، خود واقعی شان را بدون ترس از تهدید و تحقیر بروز دهند. تنها در چنین فضایی فرد می تواند قدرت درونی خود را بدون حالت دفاعی و احساس سرخوردگی توسعه دهد.
در نهایت
برای خاتمه دادن به جنگ قدرت لازم است که کاملا مسئولیت زندگی، نیازها و احساسات خود را به عهده بگیرید. در این صورت هر دو طرف ۱۰۰% و به یک اندازه در مقابل رابطه مسئولیت دارید. اگر چه نگهداشتن چنین تعادلی دشوار است ولی اگر هر دو مراقب باشید و به اندازه هم مسئولیت بپذیرید و به محض این بیشتر یا کمتر مسئولیت پذیرفتید آن را اصلاح کنید می توانید امیدوار باشید که جنگ قدرت بین شما رخ نخواهد داد و شانس این را خواهید داشت که صمیمیت، وصل عاطفی و آرامش را در آغوش بکشید.
* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.