مروری بر تعالیم آئین بهائی
فرارسیدن عید نوروز را به شما ایرانیان عزیز و به همه دوستداران ایران صمیمانه تبریک می گوئیم. آرزوی قلبی ما برای همه شما سلامت ، شادی و برکت بهمراه اتّحاد و اتّفاق و عشق و محبّت به یکدیگراست.
از زمانیکه سازمان جهانی یونسکو جشن نوروز را به حیث یک رویداد جهانی پذیرفت و رسما آنرا ثبت نمود، با این واقعیت روبرو هستیم که نوروز جزو میراث های بشری شده است. دلایل و اهمیت رسمیت یافتن نوروز به عنوان جشنی جهانی شاید به دلیل دو انگیزه باشد: اول قدمت جشن نوروز است که این جشن آغازش در دل تاریخ ناپدید است… انگیزه دوم به دلیل شمار کسانی است که این جشن را برگزار می کنند. به این معنا که این جشنِ یک کشور نیست، جشنِ دو کشور نیست که جشن یک حوزه فرهنگی است.
بهائیان عالم نیز از هر قوم و نژاد در بیش از دویست مملکت و سرزمین این روز پر شکوه را با همان نام زیبای ” نوروز” جشن میگیرند و بر طبق نصایح حضرت عبدالبهاء ( فرزند و جانشین حضرت بهاءالله) میکوشند که ثمره چنین روز خجسته ای تنها ” محصور در سرور و شادمانی” نماند بلکه سرآغاز اقداماتی شایان در جهت خیر و رفاه همگان باشد.
عید نوروز گذشته از اینکه برای بهائیان ایران جشن ملی است، روزیست مقدّس برای همه بهائیان عالم چون اولین روز تقویم این آئین شمرده میشود و امسال وارد یکصدو هفتادومین سال بهائی میشویم.
در این روز مبارک از سراسر جهان توجه به کشور مقدّس ایران می نمائیم و برای پیروزی و سر بلندی و آبادانی آن دعا می کنیم. آرزو می کنیم که آن مرز و بوم را زیارت کنیم و آن خاک پاک را ببوسیم و ببوئیم و طوطیای چشم خویش سازیم. نهایت آرزوی ما خدمت به آن خاک تابناک و شما ملت شریف است. چرا که شما هموطنان زرتشت بزرگوار هستید…چرا که شما هموطنان حضرت بهاءالله ، مؤسّس آئین بهائی ، هستید و آن کشور مقدّس مهد این آئین های الهی است. و این عزتی است جاودانه برای ایران که باید قدر این موهبت را دانست و آیندگان شاهد خواهند بود که بخاطر همین موهبت الهی سرزمین ایران از محترمترین سرزمینهای عالم خوهد شد.
امادربارۀ دیدگاه خاص بهائیان راجع به ایران، جایگاه نوروزِ پیروز، باید بیان کرد که، شکوه گذشتۀ آن مدیون پیامبرانی است همچون حضرت زرتشت، و شاهانی همچون کورش و داریوش، و دانشمندان وبزرگانی همچون مولانا جلال الدین رومی، فردوسی ، حافظ شیرازی ، ابن سینا ، زکریای رازی وبسیاری دیگر از ایرانیانی که از خود نام نیک بجا گذاشتند.
حضرت بهاءالله، مؤسّس آئین بهائی، در مورد مردم ایران میفرماید ” مشارق (محلّ ظهور) رحمت و مطالع (محلّ طلوع) شفقت و محبت بوده اند و به نورخِرَد و دانش منّور و مزّین، در این دور و عصر، به واسطۀ آشکار شدن آئین جدید، شکوه وجلالی بی نظیر وبی همتا برای آن مقدّر شده است که آوازۀ آن را ابدی خواهد نمود”
و نیز ” امیدواریم که از برای ایران اسبابی فراهم آید که سبب راحت و اطمینان عموم گردد عدل و انصاف بمیان آید جور و اعتساف (ظلم و ستم) نماند. ما را در امور سیاسی مدخلی نه، خیر عموم خواهیم و ترقّی جمهور و بعالم آداب و اخلاق ایران خدمت میکنیم شب و روز میکوشیم که خدا یک روح جدیدی در جسم ایران بدمد تا یک قوّه ای خارق العادّه در بنیۀ ایران و ایرانیان جلوه نماید “..
بهائیان بر این باورند که ایرانیان گامهای مهمّی را برخواهند داشت، زیرا در آثار مقدسّۀ بهائی بشارات و مژده های فراوانی دربارۀ آیندۀ ایران وجود دارد نظیر:
“ایران مرکز انوار گردد. این خاک تابناک شود و این کشور منوّر گردد و این بی نام و نشان شهیر آفاق شود و این محروم مَحرَم آرزو و آمال و این بی بهره و نصیب فیض موفور(فراوان) یابد و امتیاز جوید و سرفراز گردد”.
…” افق ایران از پرتو مه آسمان روشن و منیر گردد. عنقریب ( بزودی) آفتاب عالم بالا چنان بدرخشد که آن اقلیم اوج اثیر(برگزیده) گردد و به جمیع جهان پرتو اندازد و عزّت ابدیۀ پیشینیان دوباره چنان ظهور نماید که دیدهها خیره وحیران گردد”
آثارحضرت بهاءالله که در بین ما مردم جهان منتشر شده است به بیش از ۸۰۰ زبان اصلی و لهجه های محلی ترجمه شده است و اینک روح و روان میلیون ها نفر را حیات می بخشد. این افتخاریست برای ایران که شخصیتی ازآن ظهور نموده که این چنین آثارش مورد استقبال جهانیان واقع گردیده است. نهضت روحانی بهائی که از ایران ظهور نموده است ، اینک سراسر پهنه گیتی را در بر گرفته و بیش از ۲۱۰۰ قوم و قبیله و نژاد را در زیر خیمه یکرنگ خود در آورده است.
ما بهائیان در سراسر عالم این مناجات عبدالبهاء را ورد زبان خود می سازیم و در ساعات دعا و راز و نیاز چنین می خوانیم :
بنام یزدان مهربان
پاک یزدانا ! خاک ایران را از آغاز مشکبیز فرمودی و شور انگیز و دانش خیز و گوهر ریز. از خاورش همواره خورشیدش نور افشان و در باخترش ماه تابان نمایان. کشورش مهر پرور و دشت بهشت آسایش پر گل و گیاه جان پرور و کُهسارش پر از میوۀ تازه و تر و چمنزارش رَشک باغ بهشت. هوشش پیغام سروش و جوشش چون دریای ژَرف پر خروش. روزگاری بود که آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواریش پنهان در زیر روپوش( پوشش). باد بهارش خزان شد و گلزار دلربایش خارزار. چشمه شیرینش شور گشت و بزرگان نازنینش آواره و دربدر هر کشور. دور پرتوش تاریک شد و رودش آب باریک تا آنکه دریای بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش دردمید و بهار تازه رسید و باد جانپرور وزید و ابر بهمن بارید و پرتو آن مهرپرور تابید. کشور بجنبید و خاکدان ، گلستان شد و خاک سیاه ، رشک بوستان گشت. جهان جهانی تازه شد و آوازه بلند گشت. دشت و کُهسار سبز و خرّم شد و مرغان چمن به ترانه و آهنگ همدم شدند. هنگام شادمانی است، پیغام آسمانی است ، بنگاه جاودانی است. بیدار شو ، بیدار شو. ای پروردگار بزرگوار! حال انجمنی فراهم شده و گروهی همداستان گشته که به جان بکوشند تا از آن باران بخششت بهره به یاران دهند و کودکان خود را به نیروی پرورشت در آغوش هوش پرورده ، رشک دانشمندان نمایند. آئین آسمانی بیاموزند و بخشش یزدانی آشکار کنند. پس ای پروردگار مهربان! تو پشت و پناه باش و نیروی بازو بخش تا به آرزوی خویش رسند و از کم و بیش در گذرند و آن مرز و بوم را چون نمونه جهان بالا نمایند…. عبدالبهاء عباس
———————————————-—————————————-
خوانندگان عزیز، در صورتیکه راجع به این تعلیم یا دیگر تعالیم بهائی سئوالی دارید لطفا به طرق ذیل با ما تماس بگیرید
پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa