شهروند ۱۲۳۳  پنجشنبه ۱۱ جون  ۲۰۰۹

یکی از نگرانی های مردم امکان تقلب در انتخابات است و اینکه دولت آقای احمدی نژاد با در دست داشتن وزارت کشور و چراغ سبز شورای نگهبان و مقامات برتر نتیجه انتخابات را به نادرست به نفع خود تمام کند، پشتوانه ی این نگرانی هم تجربه ی تاریخی ما و عملکرد همین دولت در انتخابات دوره نهم است. در خصوص این بدگمانی دو مورد مطرح وجود دارد. یکی چند میلیون شناسنامه افراد مرده که گفته می شود در دست وزارت کشور است و در انتخابات دوره نهم هم از این شیوه استفاده شد. دیگری افزایش حدود چهارده هزار صندوق سیار است که بالاخره شورای نگهبان این خواسته دولت را پذیرفت. صندوق هایی که نظارت بر آنها توسط اپوزیسیون و رقیبان ممکن نیست.

بر این دو باید افزود که تمام مقامات و مسئولان امور انتخابات در دولت یکسره تعویض شده و دولت یاران خود را بر سر کار گذاشته است، بعد هم می گویند اگر ایرادی دارید بروید به شورای نگهبان و مقامات قضایی ـ که در دست خودشان است  ـ شکایت کنید که معلوم است که آنکه البته به جایی نرسد فریاد است.

اما با همه این شرایط من بر آنم خطر این تقلب چنان بالا است که امکان آن بسیار کم است زیرا:


 

۱ـ شرایط داخلی


الف: تجربه انتخابات دوره نهم چنان حریفان را هشیار کرده است که با تمام نیرو در مقابل آن ایستاده اند از تشکیل  انجمن های نظارت و نام نویسی وسیع از داوطلبان مردمی برای نظارت بر صندوق ها که بعید می رسد حتی در مورد صندوق سیار هم بگذارند آب خوش از گلوی دولت پایین برود.

ب: رقیبان به قول معروف خودی هستند و در راس بسیاری از مقامات چون شورای تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان نشسته اند و حامیان اینان در تمام ارگانهای دولتی مشغول به کار هستند.

ج: جناح بندی های سیاسی چنان عمیق و فراگیر شده اند که حتی سازمانهایی که سالها در اختیار کامل رهبری بوده نیز شامل این دسته بندی شده است؛ از مجمع روحانیت مبارز که چند تن از مهره های اصلی آن چون آقای ناطق نوری در کنار آقای رفسنجانی مورد اهانت آقای احمدی نژاد قرار گرفته اند، انجمن وعاظ، ستاد ائمه جماعت و ائمه جمعه و جامعه بازاریان به توافقی در مورد حمایت از آقای احمدی نژاد نرسیدند و اعلام موضع نکردند. چند تن از مراجع قم چون آیت الله صافی با صدور اعلامیه ادعای آقای احمدی نژاد را در مورد جانبداریشان تکذیب کردند و همین موارد سبب شد که آقای موسوی در مناظره اش به آقای احمدی نژاد گفت که شما مراجع و حوزه را هم از خود ناراضی کرده اید. آقای حسن روحانی مسئول مذاکرات فن آوری هسته ای و یار نزدیک آقای خامنه ای، علیه آقای احمدی نژاد وارد گود شده است.

کوتاه کلام آنکه نه تنها در بخش های حکومتی و مدرن جامعه نسبت به تقلب حساس اند و در حد وسیعی برای نظارت بر انتخابات بسیج شده اند بلکه نهادهای مذهبی و سنتی نیز خواستار سلامت این انتخابات هستند و یارگیری ها شبیه انتخابات دوره نهم نیست و امکان تقلب وسیع و در پس پرده بسیار کم است.


 

۲ـ روابط جهانی و منطقه ای


این فرض مطرح است که ممکن است آقای احمدی نژاد با حمایتی که از رهبریت دارد بدون ملاحظه هیچ یک از این  امور و  بیم از هیچ آبروریزی با کمال گستاخی تقلب کند مشابه همان اتفاقی که در زمان ژنرال مشرف در پاکستان پیش آمد یا در زیمبابوه موگابه کرد. بگذریم از کشورهایی چون مصر و سوریه و غیره که اصلا کل انتخابات جعلی است.

اما چنین تقلب آشکاری نمی تواند صورت بگیرد مگر آنکه مهر تایید رهبری را در پای آن داشته باشد و به هر حال جامعه و جهان آن را  به پای رهبریت می گذارند. بنابراین چنین تقلبی نه مشروعیت برنده شدن آقای احمدی نژاد که مشروعیت مقام رهبری را نیز در کشور و جهان از بین می برد و به نظر من این خطری نیست که آقای خامنه ای حاضر به انجام آن باشد.

پنهان نیست که آمریکا خواستار گفت و گو با ایران است تا از همکاری آن در سرکوب دشمن های مشترک یعنی طالبان و القاعده در افغانستان و پاکستان و همچنین برقراری  ثبات و امنیت در عراق بهره گیرد، ولی به هر حال سیاست کلی آمریکا حمایت از اسرائیل است و اسرائیل دشمن حماس و حزب الله است و این همه را وابسته به ایران می داند و دستیابی ایران به فن آوری هسته ای را اصلا نمی تواند تحمل کند، لذا با توجه به نفوذ حامیان اسرائیل در آمریکا سیاست دولت آمریکا بر فاصله داشتن با ایران حتی در صورت داشتن رابطه با آن است.

مهمتر از آن آمریکا و اروپا  اسلام سیاسی را خطری بس بزرگ می دانند و ایران را آفریننده و سرچشمه آن می دانند و تمام تلاش آنان در مهار آن و حتی خشکاندن این سرچشمه است، لذا بدون کارشکنی های اسرائیل هم رابطه دولت های غربی با دولت ایران هرگز نمی تواند صمیمانه و دوستانه شود مگر آنکه حکومت ایران تغییر هویت دهد و از اسلام سیاسی دست بردارد که یعنی به خودکشی سیاسی دست بزند.

بنابر این سیاست آمریکا در مورد ایران ضمن مذاکره، منزوی کردن آن در منطقه و مهار هر چه بیشتر آن است و سفر آقای اوباما نیز به خوبی این مسئله را نشان داد. وی نخست به دیدار پادشاه عربستان سعودی رفت و با او مشورت کرد بعد هم به قاهره رفت و از آنجا جهان اسلام را مورد خطاب قرار داد.

با توجه به این شرایط دولت جمهوری اسلامی شدیدا احساس خطر می کند و می داند که به قول معروف قرار است با پنبه سر او را ببرند و بال و پر او را بچینند و اگر غرب در این کار موفق شود نارضایتی های داخلی بنیان حکومت دینی را از جای می کند و از آن میان نهادی که بیش از همه در معرض خطر خواهد بود نهاد ولایت فقیه است.

اما حربه ای که جمهوری اسلامی در منطقه دارد و در مقابل مسلمانان و مردم جهان و ایرانیان آن را از دولتهای رقیبش در منطقه متمایز می کند پایگاه مردمی آن است. به هر حال انتخابات در ایران هر چقدر محدودیت داشته باشد مردم واقعا در آن شرکت می کنند؛ همان برگه ی تبلیغاتی که اسرائیل سالهاست روی او بازی میکند و حس مشروعیت خود را مدیون آن می داند. حال اگر با تقلب وسیع و آشکار، انتخابات بی اعتبار شود همان گونه که گفته شد این تقلب نه به آسانی و بدون مقاومت جدی ممکن می شود و نه اسرار آن را به دلیل خودی بودن رقیبان می تواند پنهان نگه داشت، لذا به نظر نمی رسد آقای خامنه ای حاضر به قبول خطری چنان بزرگ برای مشروعیت خود و نهاد رهبری باشد.

کلام  آخر آنکه نه تنها بخش وسیعی از مردم و نیروهای عرفی و مذهبیون حکومتی آقای احمدی نژاد را خطری برای مملکت می دانند، بلکه روحانیت سنتی که پایگاه اصلی این حکومت هستند هم بسیاری برآنند که آقای احمدی نژاد و یارانش در دل با آنها نیستند و حتی اگر فرصتی بیابند دست آنان را از قدرت کوتاه می کنند، لذا به هر قیمتی حاضر به سکوت و چشم پوشی از تقلب ها نخواهند شد،  حتی اگر بدانند که رهبریت دل بر گزینش این مجموعه دارد.