تئاتر اپرای اسکالا در میلان، در کنار متروپلیتن اپرای نیویورک و کاونت گاردن لندن از بهترین و معروف ترین اپراهای دنیا هستند. رامتین قضوی تنها و اولین ایرانی است که به عنوان سُلیست و خواننده ی کُر از سال ۲۰۰۷ با این معبد موسیقی و اپرای جهان، تئاتر ِاسکالا همکاری میکند. او در دوران فعالیت خود در کنسرت های مختلف با موسیقیدانان بزرگ جهان همکاری داشته است. از جمله میتوان به حضور او در کنسرتی برای بزرگداشت تِنور بزرگ دنیا پاواروتی اشاره کرد.
رامتین قضوی ۳۰ مارچ به همراه ارکستر و گروه کُر اسکالا برای برگزاری قطعه ی رکوییم اثر جوزپه وردی و به رهبری دانیل بارن بویم به برلین آمده بود. پس از کنسرت فرصتی دست داد تا با او که به تازگی اولین آلبوم مستقل خود با نام رُزهای اصفهان را منتشر کرده، گفتوگو کنم.
رامتین قضوی موسیقی را از کجا شروع کرد و چطور به تئاتر اسکالای میلان رسید؟
ـ من از سن ۶ سالگی ساز سنتور را شروع کردم. بعد به آواز ایرانی علاقهمند شدم و نزد استاد شاه زیدی آواز ایرانی را آموختم. بزرگتر که شدم به دلیل اینکه میخواستم به آواز ایرانی ام کمک کنم و دستگاه ها را بهتر بشناسم به نواختن تار و ستار روی آوردم. بعد از آن دیدم صدایم از آواز ایرانی بلندتر و قویتر است، زیرا آواز ایرانی صدای خجالتی تر، آرام تر و گرفته تری میخواست. بنابراین به پیشنهاد بهترین دوستم افشین ترابی که در ایران گیتار کلاسیک کار میکرد، شروع به یادگیری موسیقی و آواز کلاسیک کردم، ولی متاسفانه به دلیل اینکه در ایران معلم آواز کلاسیک و اپرایی وجود نداشت، خودم با نوار کاست و امکانات آن موقع ایران که اینترنت نبود و نمیشد موسیقی پیدا کرد کار کردم. تا اینکه بعدها به صورت اتفاقی با یک خانواده ی ایتالیایی آشنا شدم که بعد از اینکه صدایم را شنیدند کمکم کردند تا در ایتالیا ادامه ی تحصیل دهم. بعد پس از سپری کردن کنکور ورودی در کنسرواتوار میلان درس خواندم. در کنسرواتوار میلان، معلم کُر ما (مااسترو کازونی) که رهبر کُر تئاتر ِاسکالا نیز بود، وقتی صدای مرا شنید از من دعوت کرد در تئاتر اسکالا تست صدا بدهم. در سال ۲۰۰۷ تست دادم و قبول شدم و از آن زمان همکاریام را با تئاتر اسکالا شروع کردم.
چقدر یادگیری موسیقی سنتی ایرانی کمکت کرد و فکر میکنی اصولا چه نزدیکی بین موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی وجود دارد؟
ـ این دو موسیقی خیلی از هم فاصله دارند و دور هستند. برای من هم اول خیلی سخت بود، زیرا در موسیقی ایرانی یک چهارم پرده داریم، ولی در موسیقی غربی یک چهارم پرده نیست، نیم پرده است. وقتی از موسیقی سنتی ایرانی به موسیقی غربی می آیی این مشکل ساز است و کار را سخت میکند. آدم باید دقت کند که اشتباه نکند، زیرا به گوش غربی، این خارج است. بنابراین این دقت را میخواهد که آدم در ذهنش یک طرف فقط موسیقی سنتی ایرانی بگذارد و یک طرف موسیقی کلاسیک غربی و این دو باید کاملا جدا از یکدیگر باشند.
وجه مشترک این دو موسیقی همان حس موسیقایی است. این حس موسیقایی از موسیقی ایرانی که خب خیلی عرفانی و به شعر و کلام اهمیت میدهد به من کمک کرد. این اهمیت به شعر و کلام و تلفظ و حس موسیقایی را من با خودم به موسیقی غربی نیز آوردم و دیدم که معلمان نیز تایید میکردند که فرقی ندارند و این وجه مشترک خیلی کمک میکرد.
به تازگی آلبومی با نام رُزهای اصفهان منتشر کرده ای. در این آلبوم هم قطعات فارسی و هم قطعات اپرایی و کلاسیک وجود دارد. چه معیاری برای انتخاب موسیقی و شعرها داشتهای؟
ـ آلبوم رُزهای اصفهان وقتی به وجود آمد که من قطعه ای از آهنگساز فرانسوی قرن ۱۹ گابریل فوره پیدا کردم. او قطعه ای به نام Les Roses d’Ispahan دارد که شعر این قطعه از شاعر معروف فرانسوی لِکُنت دو لیزل شاعر قرن ۱۹ است. این شعرای فرانسوی علاقه ی بسیاری به شعرای ایرانی داشته اند به همین دلیل سعی کرده اند در شعرهایشان به شیراز، اصفهان و … اشاره کنند حتی اگر هیچ وقت به ایران نرفته باشند. آنها از طریق ادبیات و علاقه ی بسیاری که به شاعران ایرانی داشتند با ایران ارتباط برقرار میکردند.
در واقع رزهای اصفهان نیز برای این شاعر تخیلی است زیرا هیچ وقت به ایران نرفته بود. من خودم اصفهانی هستم و دیدم چه موقعیتی از این بهتر که این قطعه را که اتفاقا برای صدای تِنور (بالاترین صدای مردان در موسیقی کلاسیک و اپرا) هم نوشته شده است بخوانم.
آلبوم رزهای اصفهان شامل منتخبی از قطعات کلاسیک اپرایی، قطعات موسیقی مجلسی غربی، حتی قطعاتی از موسیقی مردمی یا خیابانی – که بعدا تنورهای بزرگ به دلیل زیبایی موسیقایی آنها را خوانده اند و در واقع از کوچه و خیابان به سالنهای اپرا راه پیدا کرده اند – میشود.
به علاوه از سه تن از بزرگترین آهنگ سازان ایرانی – که موسیقی کلاسیک و سنتی را میکس کرده اند و با متن و شعر فارسی موسیقی ساخته اند – به نامهای چکنواریان، دهلوی و خالقی استفاده کردم تا مردم ببینند اولا به زبان فارسی نیز قطعات اپرایی خیلی خوبی نوشته شده است و میشود به زبان فارسی نیز اپرا خواند. همچنان که پیش از انقلاب در تالار رودکی این اپراها اجرا میشدند و خیلی هم طرفدار داشتند ولی به دلیل عدم وجود امکانات ضبط و پخش و تغییر نسلها از یاد رفته اند. خواستم با این کار هم این فرهنگ را دوباره بین مردم زنده کنم و هم نشان دهم که موسیقی اپرایی خیلی دور از دسترس نیست. یعنی لازم نیست که کسی که بخواهد اپرا گوش کند حتما لیسانس موسیقی داشته باشد. اصلا فلسفه ی وجودی اپرا این نیست. اینها برای سرگرمی مردم عادی بوده تا احساساتشان را برانگیزند و برای موسیقیدانان و تحصیلکردگان موسیقی نوشته نشده اند. به همین دلیل در آلبوم رزهای اصفهان خواسته ام نشان دهم که گوش کردن به موسیقی کلاسیک، کار سختی نیست. حتی اگر شعر قطعه را نیز نمیفهمند.
آیا ترجمهی متن قطعات را در آلبوم گذاشتهای؟
ـ من فقط ترجمه ی اسم قطعه را گذاشته ام. برای مثال قطعه ای هست به اسم «خواب» حالا اگر کسی زبان ایتالیایی را هم که زبان این قطعه است بلد نباشد و فقط بداند موضوع این قطعه خواب است، آنقدر این موسیقی خوب و لطیف نوشته شده است که آدمی درمییابد راجع به رویا و خواب حرف میزند.
یا برای مثال قطعه ی «هرگز مرا فراموش نکن» درباره ی معشوقش حرف میزند که حالا که همه رفته اند، مرا فراموش مکن. یا«آخرین ترانه» از زبان عاشقی است که به معشوق میگوید این آخرین ترانه ی من برای توست.
و سه قطعه ی فارسی از اپرای «پردیس و پریسا» آقای چکنواریان، قطعه ی «فروغ عشق» که برای ارکستر و آواز نوشته شده است و اولین بار حسین سرشار که جا دارد یادی هم از ایشان کنیم، خوانده اند. و قطعه ی «ای ایران» از آقای خالقی که اجراهای مختلفی از آن شده است، اما هیچ اجرایی با صدای تِنور از آن وجود نداشت.
چه تعداد غیر ایتالیایی در تئاتر اسکالا وجود دارد؟
ـ خوشبختانه در موسیقی کلاسیک، مرزها خیلی وقت است که برداشته شده است. برای مثال در میان آهنگسازان، موزارت به زبان ایتالیایی و آلمانی اپرا نوشته است. دونیتزتی به زبان فرانسوی قطعه نوشته است. حتی وردی به زبان فرانسوی اپرا نوشته است. و شاید بتوان گفت اولین بار مرزهای جغرافیایی در موسیقی شکسته شد. در تئاتر نیز همین طور است. مثلا یکی از پرسوناژهای تِنور از آلمان است، پرسوناژ بعدی که باید سوپرانو باشد از آمریکای جنوبی است، رهبر ارکستر ژاپنی است. در ارکستر اسکالا از بلغارستان، ایتالیا، انگلستان و… و در کُر از اسپانیا، آرژانتین، آلمان، اسکاتلند، آمریکا و.. داریم. من نیز افتخار این را داشته ام که به عنوان اولین ایرانی در تئاتر ِاسکالا کار کنم.
علاقه مندان چطور میتوانند آلبوم رزهای اصفهان را تهیه کنند؟
ـ این آلبوم در معتبرترین فروشگاههای اینترنتی مثل آی تونز، آمازون، گوگل پلی و سیدی بیبی قابل تهیه است.