شهروند ۱۲۳۶  پنجشنبه ۲ جولای  ۲۰۰۹

 توازن نیروها در ایران شرایط دشوارى براى پیش‏بینى برنده نهایى رودررویى مردم و تندروهاى جمهورى اسلامى پیش‏ آورده است. یک سو جنبشى است که از هر فرصتى براى جایگزین کردن یک نظام انتخاباتى سالم‌تر استفاده مى‌کند، و در سوى دیگر تندروهاى جمهورى اسلامى هستند که هرچه بیشتر در داخل و خارج کشور در انزوا قرار مى‌گیرند، بیشتر بر شدت خشونت مى ‌افزایند. اگرچه حاکمان ایران استعداد شگرفى در پنهان نگاه داشتن آن‌چه در پس‏ پرده مى‌گذرد دارند، اما شواهد بسیارى حکایت از شکاف‌هاى داخلى در مجموعه جناح تندرو دارد. مهم‌ترین آن‌ها این‌که بخش‏ بزرگى از روحانیون وابسته به این جناح در مورد انتخابات و تظاهرات مردم سکوت کرده ‌اند و از رویه همیشگى‌ شان که هر مخالفتى را به جنگ با امام زمان نسبت مى ‌دادند پرهیز دارند. علاوه بر این، بخش‏ معتدل روحانیت به‌ صراحت حمله به تظاهرات و کتک زدن و کشتن مردم را عملى حرام و خلاف اسلام دانسته ‌اند. آیت ‌الله بیات زنجانى تازه ‌ترین این‌ها است. همچنین صحبت از حمایت حسن خمینى از اصلاح ‌طلبان بر سر زبان‌ها است. و در کنار همه این عوامل پافشارى میرحسین موسوى در رویارویى با خامنه ‌اى درحدى است که حتا محسن رضایى که رسما از دور مبارزه خارج شده بود را به کناره میدان برگردانده است. همین پافشارى و نگاه داشتن مردم در خیابان‌ها ـ هرچند در شمارى به‌ مراتب اندک‌تر از پیش‏ ـ حلقه را بر تندروها تنگ کرده و مذاکرات پشت پرده را تداوم بخشیده است.



با این‌حال هیچ‌یک از این عوامل آن‌چنان قدرتمند نبوده‌ اند که خامنه ‌اى و احمدى ‌نژاد را وادار به عقب ‌نشینى محسوسى بکنند. در این وانفسا مهم است که شور مردم تبدیل به ترس‏ و بدتر از آن سرخوردگى نشود. پاسداران و بسیجیان تا به امروز توانسته ‌اند با حمله به تظاهرکننده ‌ها و هجوم به خانه ‌هاى مردم و شکستن شیشه ‌هاى اتومبیل‌ها تعداد بسیار زیادى را از خیابان‌ها دور کنند. یکى از مهم‌ترین عواملى که مى‌تواند توازن قوا را یک ‌بار دیگر به نفع جنبش‏ آزادى‌خواهى برهم زند حضور روحانیت معتدل در خیابان‌ها است. باید از آن‌ها خواست تا سکوت را بشکنند و در کنار مردم به خیابان‌ها بیایند و با عوامل سرکوب روبرو شوند. اگر حمایت حسن خمینى از اصلاح‌ طلبان درست باشد باید از او خواست تا از دولت تقاضاى برگزارى تظاهرات آرام بکند. چنین تقاضایى به ‌شدت جناح خامنه ‌اى را تضعیف مى‌کند. اگر آن را بپذیرند میلیون‌ها مردم باز به خیابان‌ها مى‌آیند و انتخاباتى به‌ مراتب معتبرتر از آن‌چه دست جادو از داخل صندوق‌هاى راى به ‌درآورد را به معرض‏ تماشا خواهند گذاشت. و اگر آن را رد کنند باعث عمیق‌تر شدن شکاف در داخل جناح حاکم خواهند شد.


نقش‏ ایرانیان خارج کشور هم در این میان بسیار مهم‌تر از آن است که خود تصورش‏ را مى‌کنند. تظاهرات چندهزار نفره اینان و درخواست از دولت‌هاى‌شان براى به رسمیت نشناختن دولت احمدى ‌نژاد و تحریم سیاسى ایران جناح تندرو را در انزواى بزرگى قرار خواهد داد و آن‌بخش‏ از حامیان آن‌ها را که منافع ‌شان در ارتباط سیاسى و اقتصادى با غرب است در حمایت از این جناح سست‌تر خواهد کرد. به این ترتیب فشار خارجى به ‌سرعت به فشار داخلى تبدیل مى‌شود که بى‌شک روند تغییرات بنیادى را سرعت خواهد بخشید.


در این میان بسیار مهم است که تعدادى هرچه بزرگ‌تر در تظاهرات خارج از کشور شرکت کنند. و شرکت مردم، به نوبه خود، در گرو چند عامل است که مهم‌ترین‌شان پایان یافتن دعواها و درگیرى‌هاى لفظى و فیزیکى بین ایرانیان شرکت‌کننده است. در این یکى دو هفته گذشته همه شاهد این درگیرى‌ها بودیم و همه دیدیم که چگونه جمع کوچک چند ده نفره ‌اى موفق شد چند هزار ایرانى را دلزده و ناامید به کنج خانه ‌هاشان برگرداند. این دقیقا همان چیزى است که بسیجیان در ایران موفق به انجامش‏ شدند. بسیارى از این جمع چند ده نفره از طرف‌داران آنانى هستند که در لوس‏ آنجلس‏ نشسته ‌اند و مردم را در داخل و خارج از کشور تحریک به اقدامات خشونت ‌بار مى‌کنند بى‌آن‌که خود حاضر باشند کوچک‌ترین آسیبى را تحمل کنند. همین جمع پیش‏ از این بارها و بارها یک‌دیگر را به دریافت پول از جمهورى اسلامى متهم کرده ‌اند. اگرچه هنوز سند محکمى براى چنین اتهامى مطرح نشده است، اما احتمال صحیح بودن آن چندان دور از انتظار نیست. همین‌ها امروز با حرکت‌هاى تهاجمى و سردادن شعارهاى تندى که جمعیت از آن اجتناب دارد باعث درگیرى‌هاى فیزیکى و لفظى مى ‌شوند که بدترین تاثیر را بخصوص‏ بر نسل ایرانیان جوانى دارد که در خارج از کشور به ‌دنیا آمده ‌اند یا بزرگ شده ‌اند و خاطره ‌اى از چنین درگیرى‌هایى ندارند. و جالب این است که این تهاجمات و درگیرى‌ ها را به‌ نام دموکراسى و با تکیه بر این نکته که کانادا کشور آزادى است و آن‌ها حق دارند نظرات‌ شان را ابراز کنند انجام مى ‌دهند. اما واقعیت این است که آزادى برهم‌زدن اجتماعات، آزادى ایجاد مزاحمت براى دیگران، و آزادى زیرپاگذاشتن آزادى دیگران تنها در جمهورى اسلامى است که با دقت رعایت مى‌شود. من ضمن این‌که به هم‌وطنانم توصیه مى‌کنم اجازه ندهند این درگیرى‌ها آن‌ها را دلزده و خانه‌نشین کند براى برگزارکننده‌ هاى برنامه‌ هاى تظاهرات هم چند پیشنهاد دارم:

۱ـ قبل از شروع برنامه با پلیس‏ هم‌آهنگى کنید و از آن‌ها بخواهید پیش‏ از آن‌که درگیرى‌ شروع شود از بروز آن جلوگیرى نمایند. صرف حضور نزدیک پلیس‏ فکر قهرمان ‌بازى را از سر بسیارى افراد بیرون مى‌کند.


۲ـ از افراد مهاجم به دادگاه شکایت کنید. قوانین بسیارى براى دفاع از حق برگزارى اجتماعات مسالمت ‌آمیز وجود دارد. مشورت با یک وکیل راه ‌هاى حقوقى بسیارى را براى پى‌گیرى شکایت از افراد مهاجم پیش‏ پا مى‌گذارد. فراموش‏ نکنیم که وکلاى بسیارى هستند که حاضرند بدون چشم‌ داشت مالى در این زمینه با جنبش‏ آزادى‌خواهى همکارى نمایند.

۳ـ بسیارى از ایرانیان از جریان تظاهرات ویدئوبردارى مى‌کنند. این‌ها مى‌توانند در صورت بروز درگیرى از آن تصویربردارى کنند تا در صورت لزوم در دادگاه به ‌عنوان سند ارائه شود.

۴ـ بیزنس ‏هایى که حامى مالى این جمع چند ده نفره هستند را تحریم کنیم.

۵ـ و مهم‌تر از همه این‌که از درگیرى فیزیکى یا لفظى با این افراد خوددارى کنیم و هرنوع رویارویى با آن‌ها را به پلیس‏ واگذاریم.


این را نباید فراموش‏ کرد که این افراد هم مثل هر شخص‏ دیگرى اجازه ابراز نظریات‌ شان را دارند. آن‌چه به آن مجاز نیستند تحمیل نحوه تفکرشان به دیگران است. به نفع خود این جمع و دیگر ایرانیان است که آن‌ها هم براى جمع خودشان اجازه تظاهرات بگیرند و مردم و هواداران ‌شان را به آن برنامه دعوت کنند، اما این‌که دیگرانى پا پیش‏ بگذارند و براى منظور خاصى اجازه تظاهرات بگیرند و آن‌وقت این خانم‌ها و آقایان سربرسند و با ادعاى آزادى بخواهند برنامه دیگران را بر هم بزنند خارج از انصاف است. 

shahramtabe@yahoo.ca