شهروند آرش عزیزی: هات داکز، جشنواره ‌ی بین ‌المللی فیلم ‌های مستند، که دومین جشنواره ‌ی بزرگ این چنینی در جهان است، هفته‌ ی گذشته به ۲۰امین دوره‌ ی خود پایان داد. این جشنواره موفق ‌ترین در تاریخِ هات داکز به حساب می ‌آمد و در زمینه ‌ی تعداد فیلم ‌ها و تماشاچیان رکوردشکن شد.

تا جایی که به چشم ما می ‌آمد، شهروند تنها نشریه‌ ی ایرانی بود که رسما از طرف جشنواره کارت دریافت کرد و خبرنگار شما، مثل چند سال گذشته، در تک تک ۱۱ روز جشنواره حاضر بود.

رویهمرفته در طول ۱۱ روزِ جشنواره، ۴۱۸ نمایش عمومی انجام شد که قریب ۱۸۰ هزار نفر در آن ‌ها شرکت کردند. از این ۴۱۸ نمایش،‌ ۱۵۷ مورد به طور کامل فروش رفتند. رویهمرفته ۲۰۴ فیلم بلند و کوتاه در ۱۶ سینمای مختلف در سراسر تورنتو به نمایش درآمد. این فیلم‌ ها از میان ۲۳۸۶ فیلمی که خواهان شرکت در جشنواره شده بودند انتخاب شدند.

علاوه بر نمایش ‌های عمومی، کنفرانسی بین ‌المللی ویژه ‌ی فیلم‌ های مستند (که به نوع خود در جهان بی ‌نظیر است) و «داکز فور اسکولز» (مستند برای مدارس)‌، برنامه‌ ی ویژه ‌ی آموزش جوانان از طریق فیلم‌ های مستند، نیز بخش‌ هایی از جشنواره را تشکیل می‌ دادند.

کنفرانسِ هات داکز با شرکت ۲۵۱۴ نماینده از سراسر جهان برگزار شد. در طول جشنواره شاهد برگزاری سه کارآگاه، ۱۲ نشست، ۱۸ مهمانی و جلسات آشنایی، سه پنل ویژه‌ ی کارگردانان نوظهور،۱۲ریزجلسه، ۱۴ جلسه ‌ی ویژه‌ ی معرفی توزیع‌ کنندگان مختلف و ده‌ ها برنامه ‌ی دیگر بودیم. هشت هیئت رسمی از چین، آلمان، ژاپن، نیجریه، اسکاندیناوی، لهستان، آفریقای جنوبی و آمریکا در کنفرانس شرکت کردند.

«داکز فور اسکولز» امسال نیز فیلم ‌های منتخب جشنواره را به صورت رایگان، هم در سینما و هم در مدرسه، نزد دانش‌ آموزان برد. رویهمرفته نزدیک به ۷۸ هزار دانش‌ آموز در تورنتو و سایر شهرهای استان در این برنامه شرکت کردند.

امسال برای اولین بار برنامه ‌ای به نام «افکار بزرگ» با حمایت مالی اسکوشیابانک ممکن شده بود. همین برنامه بود که اسامی بسیار مشهوری همچون آنیتا هیل، رومئو دالار، ریچارد داوکینز و لارنس کراس را به تورنتو آورد. البته باید گفت که متاسفانه از میان سه فیلمی که بخشی از این برنامه به حساب می‌ آمدند، «آنیتا» فیلمی متوسط به حساب می ‌آمد و دو فیلم دیگر، «مثل سرباز بجنگ، مثل کودک بمیر» و «ناباوران»، دو تا از ضعیف ‌ترین فیلم ‌ها به حساب می ‌آمدند که در واقع بیشتر آگهی تبلیغاتی بودند تا فیلم مستند. با این حال حضور اسامی بزرگی مثل دالار و داوکینز مسلما به رشد جشنواره کمک خواهد کرد. (تمام آن‌ ها در جلسات پرسش و پاسخ با حاضران نیز شرکت کردند.)

علاوه بر این اسامی مشهور اما ۱۸۰ کارگردان مهمان و ۵۵ نفر از سوژه‌ های فیلم ‌های حاضر در جشنواره شرکت کردند. بعد از هر فیلم جلسات داغ پرسش و پاسخ برقرار بود که مردم مشتاقانه در آن شرکت می ‌کردند. مثل همیشه جوِ هات داکز طوری بود که شرکت مردم عادی کاملا ممکن بود و تقریبا به تمام سئوالات رسیدگی شد.

کریس مک‌ دونالد، مدیر اجرایی هات داکز،‌ در واکنش به موفقیت امسال گفت: «تورنتو از پایتخت ‌های جهانی عاشقان سینما شده است و تغذیه‌ ی اشتهای آن ‌ها در طول این ۲۰ سال بسیار مفرح بوده است.»

امسال برای اولین بار جایزه ‌ی ویژه‌ ای برای سه  فیلم محبوب جشنواره نیز توسط نت ‌فلیکس ارائه می ‌شد. جایزه‌ ی نقدی این جایزه، که بین این سه فیلم تقسیم می ‌شد، البته امسال برای اولین بار با پول ‌هایی که خود مردم اهدا می‌ کردند تامین شد. پس از پایان جشنواره شاهد بودیم که فیلم آمریکایی به نام «ماسل شولز» در صدر قرار گرفت. این فیلم در مورد تاثیر شهر کوچک و دورافتاده‌ ای به همین نام در ایالت آلاباما بر موسیقی مردمی است. فیلم دوم، «برادر خونی» نیز آمریکایی است. در این فیلم کارگردان تصمیم ناگهانی دوستش برای رفتن به هندوستان و کمک به یتیمان مبتلا به ویروس اچ آی وی را به تصویر کشیده است. سومین فیلم، که جایزه را به طور مساوی با دو فیلم دیگر تقسیم می ‌کند، «چیزی خیلی بیشتر» نام دارد و محصول بریتانیا است. در این فیلم می ‌بینیم که چطور در دل بحران سرمایه‌ داری، کارخانه ‌ی بزرگ خودروسازی که کارگرانش ۱۲۰۰ نفر معلول جسمی هستند تعطیل می ‌شود. جایزه ‌ی نقدی تا به حال بیش از ۶۳۰۰ دلار است و مردم تا روز جمعه ۱۰ می فرصت دارند از طریق اینترنت اهداییه ‌های خود را واریز کنند. در نتیجه می ‌توانیم شاهد بالارفتن این رقم نیز باشیم.

علاوه بر جوایز مردمی، خود جشنواره نیز در روز ۳ می جوایز رسمی ‌اش را اهدا کرد. مراسم اهدای جوایز در هتل ویندزر آرمزِ تورنتو برگزار شد و میزبان آن کسی نبود جز ژیان قمشیِ ایرانی ‌تبار، مجری محبوب رادیو یکِ سی بی سی. رویهمرفته ۱۱ جایزه به ارزش نقدی ۸۹ هزار دلار به کارگردانان مختلف کانادایی و خارجی اهدا شد.

«وقتی راه می ‌روم»، محصول مشترک آمریکا و کانادا، جایزه ‌ی بهترین فیلم کانادایی را دریافت کرد. این فیلم داستان کارگردانی جوان است که می‌ کوشد پس از ابتلا به بیماری ام. اس رویاهایش را زنده نگاه دارد. این جایزه همراه با ۱۰ هزار دلار پاداش نقدی بود که سازمان مستندِ کانادا آن‌ را ممکن ساخت.

جایزه‌ ی ویژه ‌ی هیئت داوران برای بهترین فیلم کانادایی اما به «الفیِ ستاره ‌ها» رسید که در آن کارگردان و خانواده ‌اش یک سال را خارج از کشور می ‌گذرانند تا بر نیازهای دختر معلول ‌شان تمرکز کنند.

امسال برای اولین بار جایزه ‌ای نیز به بهترین فیلمساز نوظهور کانادایی ارائه شد که برنده‌ ی آن نیکلاس رنا، کارگردان «رودخانه ‌ی جدید بیباک» بود. این فیلم نگاهی است به تاثیرات پروژه‌ های عظیم هیدروالکتریک بر بومیان کریِ خلیج جیمز در کانادا.

جایزه‌ ی بهترین فیلم خارجی را اما «دختران اژدها»، ساخته‌ ی اینگو وست‌مایر، از آن خود کرد. این فیلم محصول آلمان است اما داستانی از چین را بازگو می‌ کند. ستاره‌ های «دختران اژدها»، کودکان دختری هستند که در مدرسه‌ ی باستانی شائولین، نزدیک پکن، درس کنگ ‌فو می ‌خوانند. این‌که چطور روحیه‌ ی استوار دختربچه ‌های چینی در میان نظامی که تسلیم و اطاعت را تشویق می‌ کند به تصویر کشیده شده از دلایل اهدای جایزه برشمرده شد.

جایزه‌ ی هیئت ویژه ‌ی داوران برای بهترین فیلم بین ‌المللی به «کوهستان‌ های ابری»، محصول چین، رسید. این فیلم داستان پسر و پدری است که در میان ابرهای زهرآگین در فصل معدنِ پنبه کوهی در غرب چین کار می‌ کنند.

جوایز دیگری نیز به فیلم‌ های محصول آمریکا، بلژیک، بریتانیا و استرالیا اهدا شد.

هیئت مدیره‌ ی هات داکز جایزه ‌ی دستاورد ویژه ‌ی امسال را به یاد و خاطره ‌ی لس بلانک، کارگردان آمریکایی که به فیلم‌ هایش در مورد موسیقی معروف است، تقدیم کرد. بلانک در ۷ آوریل امسال جان سپرد و دو نفر از دوستان نزدیکش این جایزه را از طرف او پذیرفتند.

امسال تنها یک فیلم از ایران مهمان جشنواره بود.

«راننده و روباه»، ساخته ‌ی آرش لاهوتی، گرچه جایزه ‌ای دریافت نکرد اما فیلمی زیبا بود و به عقیده‌ ی خبرنگار شما از جلوه‌ های نقلی هات داکزِ امسال به حساب می‌ آمد. «راننده و روباه» روایت ‌گر محمود کیانی فلاورجانی است، راننده کامیونی غریب که حیوانات صحرایی را دست ‌آموز می ‌کند و فیلم‌ هایی که از آن ‌ها ساخته در جشنواره‌ های بین ‌المللی و داخلی جوایز متعدد دریافت کرده ‌اند. فلاورجانی پس از درگذشتن روباه دست‌ آموز خود با مشکلات جدی روانی روبرو می ‌شود. فیلم، که به شیوه‌ ی واریته ساخته شده، او را در چند ماه از زندگی ‌اش دنبال می‌ کند: از بیمارستان روانی، تا جلسات صحبت با روان ‌پزشک، تا مشکلات در خانواده و البته ماجرای ساختن فیلم جدیدش که دو الاغ و یک روباه شخصیت های اصلی آن هستند. «راننده و روباه» جا دارد که بیشتر دیده شود. بعضی منتقدان کانادایی نیز آن ‌را از فیلم ‌های «کوچک اما دیدنی» امسال معرفی کرده بودند.