در هفته گذشته خواننده ای با من تماس گرفت و در ارتباط با مقاله هفته ﭘیش نظرات خوبی اظهار داشت. اگر به خاطر داشته باشید، در مقاله هفته ﭘیش …
شهروند ۱۲۴۱ پنجشنبه ۶ آگوست ۲۰۰۹
در هفته گذشته خواننده ای با من تماس گرفت و در ارتباط با مقاله هفته ﭘیش نظرات خوبی اظهار داشت. اگر به خاطر داشته باشید، در مقاله هفته ﭘیش در مورد وظایف همسران در قبال یکدیگر صحبت کردیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که یک زن و شوهر هیچ وظیفه ای در قبال هم برعهده ندارند مگر آن که این وظایف قبل از ازدواج مورد بحث واقع شوند و به توافق طرفین برسند. این خواننده نکته خیلی خوبی را عنوان کرد. این که آیا این دو نفر صادقانه انتظارات خود را از یکدیگر ابراز خواهند کرد؟ صداقت یا عدم آن یکی از تعیین کننده ترین ساختارهای آغاز یک زندگی مشترک است. زندگی که برﭘایه دروغکاری و ﭘنهانکاری بنا نهاده شده باشد، دیر یا زود فرو خواهد ریخت. بارها دیده شده است که به جوان ها و خصوصا دختران تعلیم داده می شود که خود را برای طرف مقابل آن گونه که انتظار دارد جلوه دهند تا به قول معروف خرشان از ﭘل بگذرد، و زمانی که ازدواج سر گرفت، هر انتظاری که دارند را عنوان کنند. بر طبق این روش به جوانان اطمینان داده می شود که به محض این که ورقه ازدواج امضا شد، هر توقّعی که از همسر خود داشته باشند میسّر خواهد شد. این طرز تفکّر چیزی جز پهن کردن یک دام برای همسر آینده نیست. با این ترفند، احتمالا ازدواج با سرعت بیشتر و دردسر کمتری سر می گیرد و به قول معروف صید به دام می افتد، اما برای چند لحظه روزهای بعد از ازدواج را تصوّرکنید. همسری که با به دام افتادن ازدواج کرده است، چگونه احساسی به زندگی مشترک خود خواهد داشت؟ حالا که حقایق روشن شده است، این شخص چه احساسی به همسری که سر او کلاه گذاشته است خواهد داشت؟ اصلا از کجا معلوم است که این شخص ﭘس از ازدواج به خواسته های همسر خود تن دردهد؟ چه چیزی او را از ترک این زندگی سراسر دروغ باز خواهد داشت؟ روزهای بی شماری که این دو نفر باید با هم زندگی کنند، چگونه خواهند گذشت؟ ﭘاسخ دادن به این سئوالات آسان است. این زندگی اگر دوامی بیاورد و به جدایی نینجامد، سراسر بگو مگو و اختلاف خواهد بود. در چنین معامله ای، هردو طرف بازنده خواهند بود.
اوّلین قدم برای تشکیل یک زندگی مشترک خودشناسی است. تا شخصی خود را به درستی نشناسد و از خواسته های خود باخبر نباشد، نمی تواند زندگی خود را آن گونه که هست به دیگری ارائه دهد. برای خودشناسی، شخص نیاز دارد که با خود صادق باشد. از نیازها و خواسته های خود خبر داشته باشد. نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد. همچنین از قابلیت های خود و آنچه که می تواند به طرف مقابل ارائه دهد نیز مطّلع باشد. صداقت با خود، ﭘیش نیاز صداقت با دیگران است. فردی که تکلیفش با خودش روشن است، خیلی راحت می تواند با دیگران ارتباط برقرارکند و نیازهای خود را عنوان کند. این شخص روش دیگری جز صداقت نمی شناسد. تصور کنید که تشکیل یک زندگی مشترک با این شخص چقدر می تواند راحت و لذّت بخش باشد. مصاحبت با شخص راستگو به منزله بازکردن یک کتاب قشنگ و خواندن آن است. یک شخص دروغکار کتابی است که هرگز به طور کامل باز و خوانده نمی شود. ﭘس از مدتی این کتاب جذابیت خود را از دست می دهد و دیگر کسی مایل به خواندن آن نخواهد بود.
آن چه که قبل از ازدواج عمدا پنهان شود مطمئّنا دیر یا زود رو خواهد شد. این پنهانکاری عاملی برای از بین رفتن اعتماد بین طرفین است. زندگی مشترکی که در آن اعتماد وجود نداشته باشد، بر ﭘایه های سستی بنیان شده است که دیر یا زود فرو خواهد ریخت.
در شماره آینده در مورد نقش اعتماد در زندگی مشترک بیشتر صحبت خواهیم کرد.
سئوالات خود را به برای من ارسال کنید:
shahrzad.therapy@gmail.com
شهرزاد شهریاری
BSc.Psych, MSW, RSW
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج وانجمن مددکاران انتاریوبه شماره ثبت: ۸۱۶۷۸۱