مرکز اسناد حقوق بشر ایران

 

مریم احمدی یک همجنسگرای ایرانی است که چندی پیش به ترکیه گریخته است. آنچه او از زندگی خود تعریف می کند، نمایانگر مشکلاتی است که افرادی چون او در ایران با آن مواجه هستند.

پس از یک ازدواج فامیلی ناموفق در ۱۴ سالگی که پس از شش سال به جدایی انجامید، مریم به نزد خانواده خود بازگشت. خانواده مریم که در ابتدا از طلاق او مطلع نبودند او را به دلیل جدایی از همسرش به شدت مورد سرزنش قرار دادند به طوری که او برای یک سال حتی از نشستن بر سر سفره غذای خانواده محروم بود و به تنهایی غذا می خورد.

مریم احمدی

پس از یک سال مریم با سارا آشنا شد و برای اولین بار وارد یک رابطه با یک زن دیگر گردید. اوکه در ابتدا نگران ارتکاب گناه بود به مرور متوجه هویت جنسی خود شد و آن را پذیرفت، اما  قانون در ایران همجنسگرایی را جرم می داند. بر طبق قانون مجازات اسلامی مجازات رابطه جنسی دو زن که مساحقه خوانده می شود یک صد تازیانه است و در صورت سه بار تکرار، در مرتبه چهارم مجازات اعدام را در پی خواهد داشت.

در مهمانی تولد مریم و در پی تماس یکی از همسایه ها با نیروی انتظامی مریم و سارا دستگیر شده و هر دو به تحمل یک صد ضربه شلاق محکوم شدند. رییس دادگاه به مریم گفت: “من یک کاری می کنم که شما دو نفر برای همه عبرت بشوید که دیگر هیچ کسی مثل شما  چنین کاری نکند.” مریم در طی ضربات تازیانه از هوش رفت و وقتی به هوش آمد متوجه شد که در کنار باغچه ای است و چند نفر با آب پاشیدن به او می خواهند او را به هوش بیاورند.

مریم و سارا ۹ ماه در زندان بودند. در جلسه دادگاه پدر مریم به او حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و یکی از کارمندان دادگاه هم اظهار داشت که بر طبق اسلام پدر حق خون فرزند خود را دارد و اگر او فرزند من بود من او را می کشتم. پس از این حرف پدر مریم مجددا به او حمله ور شد. مریم که در نزدیکی در دادگاه نشسته بود از دادگاه فرار کرد و سپس با استفاده از گذرنامه یکی از دوستانش از مرز عبور کرد و در ترکیه تقاضای پناهندگی نمود.

او که در ترکیه نیز با مشکلات بسیاری رو به رو است می گوید: “من اینجا حتی یک لیری هم ته جیبم نبود. [هم خانه ای من] شش ماه تمام از من حمایت کرد.” مریم در ترکیه نیز با تبعیض مواجه شد و به علت همجنسگرا بودن از کارش اخراج شد، ولی بعدا کار دیگری پیدا کرد.

مریم به تازگی تصمیم گرفته که هویت جنسی خود را پنهان نکند. او می گوید که انسان های همجنسگرا نیز مثل سایر انسانها هدفشان از زندگی رابطه جنسی نیست و تحصیل، اشتغال و کمک به دیگران از اهداف او به شمار می رود.