نامه ی شجاعانه ی مهدی کروبی در پیوند با تجاوز به زندانیان در زندان مخوف کهریزک "آب در خوابگاه مورچگان" ریخت. دار و دسته ی همیشه 

 

شهروند ۱۲۴۳ ـ پنجشنبه ۲۰ آگوست ۲۰۰۹


 

انتخابات افغانستان: دمکراسی در کابل ـ استبداد در تهران


 

نامه ی شجاعانه ی مهدی کروبی در پیوند با تجاوز به زندانیان در زندان مخوف کهریزک "آب در خوابگاه مورچگان" ریخت. دار و دسته ی همیشه آماده ی تهمت و توهین حکومت هر چه دشنام و اهانت در چنته داشتند نثار کروبی و موسوی و معترضان دیگر به انتخابات پر از تقلب ریاست جمهوری کردند، اما از آنجا که کروبی و دیگران با این هجوم ها عقب نشینی نکردند، دولت و حکومت ولایت فقیه چاره ای نیافت جز آنکه تصمیمی را که قرار بود دیرتر عملی کند جلو بیندازد. همه می دانند که دولت ورشکسته ی سیاسی و اقتصادی  و آبرو باخته ی احمدی نژاد هیچگونه مخالفتی را تحمل نخواهد کرد، و روشن بود که پس از یورش به روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان نوبت به یکی دو روزنامه های نیمه مستقل مانده و منجلد شهروند 1243
تقد دولت خواهد رسید. در نتیجه حوادث اخیر و نامه ی افشاگرانه ی کروبی تنها این تصمیم از پیش روشن حضرات را تسریع کرد، اما چرا دولت و طرفداران سینه چاک او از افشای خبر تجاوز در زندانها که گفته می شود با فتوای آیت الله خودخوانده مصباح یزدی صورت گرفته این همه دست پاچه و آشفته  شده اند؟ بی گمان شریعتمداری و حواریون رانت خوار دولت احمدی نژاد خود بهتر از هر کسی ماجرای جنایت های رخ داده در زندانهای رژیم بویژه این آخرین (کهریزک) که چنان آش شوری بود که حضرت خان ولایت هم فهمید، می دانند. حکایت دولت و ولایت حمایت کننده او به داستان آن بنده خدا شباهت دارد که می گویند، روزی از یک همولایتی اش پرسید، این چه سری است که هر چه در این ولایت گم می شود، همشهریان به سر وقت من می آیند؟ همولایتی گفت این که کاری ندارد، بگذار خانه ی ترا بگردند تا ثابت شود اشتباه کرده اند. آن بنده خدا گفت، مشکل این است که وقتی منزل مرا می گردند گم شده شان را پیدا می کنند. حالا حکایت دولت دروغ جمهوری اسلامی است. اتهامات باورنکردنی هم اگر منصفانه پی گیری شوند استناداتشان را در این جورکده می شود پیدا کرد. اینکه دولت دروغ و ولایت حامی او گمان دارند با سرکوب مبارزات آزادیخواهانه ی مردم و با دار و درفش و زندان و تجاوز و خود را به کوچه ی علی چپ زدن که در مملکت خبری نیست و همه چیز در امن و امان است، از مهلکه خواهند گریخت، سخت در اشتباه هستند و  تنها نتیجه ای که خواهند گرفت سست تر شدن پایه های کنونی رژیم و عمیق تر شدن دامنه ی مبارزات مردمی است. احمدی نژاد و خامنه ای تنها یک راه برای برون رفت از بن بست کنونی در پیش رو دارند و آن هم احترام به خواسته های برحق مردم است، غیر این هر آنچه رخ دهد مردم را به رویاهایشان و حکومت را به سرنگونی اش نزدیکتر خواهد کرد.


 


 

دمکراسی در کابل ـ استبداد در تهران

در شرق ایران امروز مردم پای صندوق های رای می روند تا ریاست جمهوری شان را انتخاب کنند، واقعه ای شبیه آنچه زخم عمیق دروغ و دغل تقلب اش دل میلیونها ایرانی را جریحه دار کرد.

این اما تنها تفاوت انتخابات کابل و تهران نیست. در کابل دهها تن نامزد دست یابی به این مقام هستند، از جمله چند زن. در کابل ناظران بین المللی بر چگونگی انتخابات نظارت می کنند. در کابل اگر رئیس جمهور کرزای و یا هر نامزد دیگری بخواهند از امکانات دولتی استفاده کنند به سود مبارزات انتخاباتی خویش،  مورد مواخذه قرار میگیرند، و به همین دلیل هم کرزای و هم ستاد عبدالله عبدالله وزیر خارجه ی پیشین او جریمه شدند. از همه مهمتر در کابل مردم و رسانه ها آزادانه از دولت کرزای انتقاد می کنند و حتی در گفت وگو با رسانه های ملی و یا خارجی و روزنامه های سراسری یا محلی نظرشان را بدون هیچ واهمه ای بیان می کنند. مردم، هم حمایت و هم مخالفت شان را با نامزدها به صدای بلند در انواع رسانه ها به گوش و دید دیگران می رسانند و هم آنان که قصد دارند در این انتخابات بنابر عقیده و یا سلیقه شان شرکت نکنند، به آزادی، عدم مشارکت و یا تحریم انتخابات را تبلیغ و یا تشویق می کنند.

این همه وقتی مقایسه می شود با شرایط انتخابات در ایران آه از نهاد ایرانیان بر می آید. ایرانیان می دانند که احمدی نژاد در چهار سال گذشته میلیاردها ریال از بودجه عمومی را صرف تبلیغات انتخاباتی خود کرده است، چه به صورت مستقیم و چه از مسیر غیرمستقیم. او رسانه ی ملی و مطبوعات با بودجه ی دولت را به ارگانهای تبلیغاتی خود تبدیل کرده است و همچنان و هنوز این رسانه های رسوا می کوشند برخلاف میل و علاقه ی عمومی و اکثریت ایرانیان تنها به امر تبلیغ به سود دولت مشغول باشند، و نه تنها این که از هر بهانه ای سود جویند تا گاه به اشکال بلیهانه هم که شده تف کنند به صورت معصوم مبارزات مردم و بکوشند با هر دروغ و دغلی که هست دولت ناکارآمد احمدی نژاد را سرپا نگاه دارند.

برای همین است که جای پای رژیم های منطقه بویژه جمهوری اسلامی ایران را می توان در ناآرامی ها و ناامنی های بغداد و کابل دید، زیرا رهبران تهران می دانند اگر دمکراسی به کابل و بغداد برسد و تقویت شود، کار رژیم دیکتاتور آنان سخت تر از همیشه خواهد شد.