Hekmat-c

 جنگ اسم رمزها

 

اشاره:

منصور حکمت انقلابی و نظریه‌پرداز مارکسیست و مبارز و فعال سیاسی کمونیست بود. او بنیانگذار و رهبر سیاسی حزب کمونیست ایران و حزب کمونیست کارگری ایران به شمار می‌آید. منصور حکمت در سال ۱۳۸۱ و در حالی که تنها ۵۱ سال داشت، به دلیل بیماری سرطان، در لندن جان سپرد.

در سالروز تولد او (۴ ژوئن/ ١۵ خرداد)، هموندان فکری و سازمانی منصور حکمت بزرگداشت هایی برای او برپا می کنند. هفته ی حکمت قرار است هفته ی بزرگداشت دست آوردهاى زندگى کوتاه اما بسیار پربار منصور حکمت باشد.

در همین پیوند، نوشته ی زیر از منصور حکومت را خانم مینو همیلی برای چاپ در شهروند ارسال کرده است.

***

“اصلاحات خاتمى”، که ورد زبان طیف وسیعى از دکاندارهاى سیاسى در ایران و جهان است، قصه “قباى تازه امپراتور” را به ذهن می آورد. جماعتى در ۵ قاره دم گرفته اند و در مدح این “اصلاحات” (که گویا حتى عملى شده است و ما خبر نداریم) دف می زنند و کف به دهان می آورند، بى آنکه بتوانند دو کلمه بگویند چیست و از چه قرار است. عنوان “اصلاحات” براى اردوى دوم خرداد همان نقشى را پیدا کرده است که بطرى کمر باریک براى کوکاکولا دارد. علامت مشخصه این اردوگاه است، لقب و آرم شان است.

و لاجرم طبیعى است که وقتى جناح راست اخیرا برآن شد که خود راسا وظیفه “اصلاحات” را بر عهده بگیرد و مراجعى براى تمیز “اصلاحات” خودى و غیرخودى و آمریکایى و اسلامى تشکیل بدهد، فغان دوم خردادى هاى دانشجو و وکیل مجلس بلند شد. این دیگر سلب هویت از دوم خرداد است. دقیقا همینطور است. خامنه اى و شرکاء و کیهانى هایى که حتى کرکره دفتر کارشان هم بوى زُخم خون گرفته است، عزم کرده اند که به هر قیمت قبل از همهمه بیشتر مجلسى ها و شروع کمپین انتخابات رئیس جمهورى این عبارت را از دست دوم خرداد بگیرند و به نفع “نظام” مصادره کنند. حال همه و در راس همه خود رهبر “اصلاح طلب” شده اند. هنوز جنازه عبارت “جامعه مدنى” روى زمین است که جبهه جدیدى در “جنگ اسم رمزها” باز می شود.

و اینها واقعا چیزى به جز یک مشت اسم رمز نیستند و هرکس، از قماش “دکتر” دوم خردادى هاى ریز و درشت اپوزیسیون بورژوایى دربدر ایران، که این کلمات را تحت اللفظى بفهمد و جدى بگیرد دارد با سرنوشت خودش بازى می کند و بلاهتش را عیان می کند. جالب است که از میان تمام معترضان به مصادره این عبارت “اصلاحات” توسط راست، یک نفر پیدا نمی شود که بگوید مضمون این اصلاحات بالاخره چه بوده و یا چه قرار است باشد. این اصلاحات شامل چیست؟ آیا قرار است مطبوعات آزاد بشود، طورى که مثلا انترناسیونال هفتگى را هم بتوان در ایران نوشت و چاپ و پخش کرد؟ آیا قرار است تشکیل احزاب و تشکل هاى سیاسى و صنفى و دفاعى آزاد باشد، طورى که حزب کمونیست کارگرى هم بتواند علنا کار کند و میتینگ هایش را در استادیوم ها بگذارد و کانال تلویزیونى داشته باشد، کارگران بتوانند شورا و سندیکا تشکیل بدهند، آزادانه قرارداد ببندند و یا اعتصاب کنند؟ آیا قرار است بشود بى خدا بود یا بهایى و یهودى بود و مثل آدم زندگى کرد؟ آیا قرار است حجاب اجبارى زنان لغو بشود و بعد از ٧ هزار سال تمدن مکتوب بشرى مردم اجازه انتخاب تن پوششان را کسب کنند؟ آیا قرار است زن انسان اعلام بشود، آیا قرار است محاکمات متهمان علنى باشد و حساب و کتاب داشته باشد؟ آیا قرار است زندان هاى مخوف و شکنجه گاه ها تعطیل شوند و مجازات اعدام لغو شود و ساواما ها و ماموران و دستگاه هاى خفیه از هر قماش مرخص شوند؟ آیا قرار است حقوق کودکان احقاق بشود؟ آیا قرار است دستمزدها بالا برود، بیمه بیکارى و طب رایگان دایر بشود؟ آیا قرار است دولت به انتخاب آزادانه مردم متکى و موکول بشود؟ آیا قرار است زندانیان سیاسى آزاد بشوند و قاتلان صدها هزار مردم در این سالها مورد مواخذه قرار بگیرند؟

آیا تاکنون یک کلمه راجع به این ابتدایى ترین حقوق مدنى مردم از زبان این مصلحین بدلى شنیده اید؟ خیر، اصلاحات اسم رمز یک تجدید تقسیم قدرت میان جناح هاى جمهورى اسلامى است. “اصلاحات” نفى “انحصار طلبى” است. پرچم سهیم شدن مجدد شاخه هاى دیگرى از نهضت اسلامى و ملى در حکومت اسلامى است. و این را البته انصافا از سر فرقه گرایى و رقابت جناحى نمی خواهند. فراخوان فرقه دوم خرداد براى گشایش دروازه حکومت به روى خودى هاى قدیمى و حلقه وسیعتر مدافعان دیرین خمینى، فراخوانى براى نجات اسلام و نظام از چنگ مردم است. دوم خردادى ها معتقدند که حکومت با این پایه تشکیلاتى و جنبشى باریک در برابر مردم به سرعت واژگون می شود. باید این پایه را وسیع کرد تا بتوان جلوى موج اعتراض مردم براى تغییرات واقعى مقاومت کرد. این “اصلاحات” بر سر حقوق کودک و کارگر و زن و انسان و دگراندیش و سوسیالیست و بى دین و بر سر معاش و بهداشت و رفاه نیست. بر سر مقاومت در برابر اینهاست.

این فاز نیز می گذرد. عبث بودن و تشریفاتى بودن این جدل اخیر بر سر عبارت “اصلاحات”، درست مانند جدل چندى قبل بر سر “توسعه سیاسى یا اقتصاد” گواه گندیدگى عملى نیروهایى متشکله حکومت اسلامى و سترونى سیاسى آنهاست. دوم خرداد فاقد یک پلاتفرم اعلام شده و یا ضمنى و عملى حتى براى نیمبندترین تعدیل ها در حکومت اسلامى است. بازى “خاتمى= اصلاحات= خاتمى” دیگر هیچکس، حتى سیاستمداران و مفسران پراگماتیست غربى را هم که کسب شان ایجاب می کند خاتمى چى باشند سرگرم نمی کند. اینها شاتره و ١٨ تیر تهران و جنبش در آبادان را می بینند. از طرف دیگر حتى اخذ عبارت “اصلاحات” توسط راست تمام باد این جناح را خالى می کند. تنها خاصیت فصل مشترک ساختن با دوم خرداد از هم پاشاندن انسجام فرقه اى و خرد کردن روحیه کادرهاى سازمانى و اوباش خیابانى راست است. با هر مجادله اینچنینى جناحها، در متن یک استیصال سیاسى – اقتصادى علاج ناپذیر، جمهورى اسلامى یک قدم به پایان کارش نزدیک تر میشود.

انترناسیونال هفتگى شماره ١٢

٣١ تیر ١٣٧٩ – ٢١ ژوئیه ٢٠٠٠