رابطه ایران با کشورهای بزرگ بویژه با ایالات متحده آمریکا، پیچیده، مرکب و بسیار در هم تنیده است، به طوری که این رابطه در بسیاری مواقع در حد همکاری…
شهروند ۱۲۵۱ پنجشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۰۹
نویسنده: دکتر یوسف مکی
رابطه ایران با کشورهای بزرگ بویژه با ایالات متحده آمریکا، پیچیده، مرکب و بسیار در هم تنیده است، به طوری که این رابطه در بسیاری مواقع در حد همکاری، شراکت و تکامل ارتقا پیدا می کند، و گاه به شکل تضادهای شدید و در حد نفرت از یکدیگر بروز می کند.
سیاست آمریکا در افغانستان با ایران در حد شراکت و اشغال این کشور با همکاری تنگاتنگ دو کشور انجام گرفت. در مورد عراق نیز چنین است. (۱) وابستگان به ایران که مخالفان رژیم صدام حسین بودند هم اکنون ستون فقرات دولت را در عراق تشکیل می دهند. چنین دولتی که براساس عناصر مذهبی، طایفه و قبیله ای و با خواست و توافق آمریکا در عراق تشکیل گردید، تنها با توافق ایران می توانست انجام گیرد، زیرا مراجع تقلید و سایر ارگانهای ضروری همه وابسته به ایران بودند، اما در ادامه و با پیدایش مقاومت علیه آمریکا در عراق، سیاست دو کشور مطابقت نداشت و ایران می کوشید آمریکاییها را در عراق به صورت گروگان خود نگه دارد تا بتواند در پناه آن برنامه هسته ای خود را به پیش برده و از همه مهمتر مانع حمله نظامی آنان به ایران گردد.
اما در مورد مسئله انرژی هسته ای ایران مسئله کاملا متفاوت است و همه کشورهای بزرگ در این زمینه مخالف ایران هستند و از اینکه ایران بخواهد به اسلحه ی اتمی دسترسی پیدا کند شدیداً عکس العمل نشان داده و ایران را زیر فشار قرار می دهند.
در این زمینه آمریکا و هم پیمانش از یکسو، چین و روسیه نیز از سویی دیگر قرار دارند. اختلاف طرفین در مورد ایران در نوع تحریم هایی است که اعمال آن بر ایران در شورای امنیت به بحث گزارده می شود، ولی هر دو طرف مخالف دسترسی ایران به بمب اتمی هستند.
به نظر می رسد که لغو برنامه موشکی آمریکا در اروپا به نزدیک شدن سیاستهای "یانکی" و "خرس قطبی" منجر گردیده و ممکن است به تشدید فشار بیشتر بر ایران بینجامد تا از برنامه های بلندپروازانه اتمی خود دست بردارد. نشانه های سیاست تازه را می توان در نطق "اوباما" در سازمان ملل متحد مشاهده کرد.
رابطه ایران با آمریکا و سایر اعضای دائمی شورای امنیت به پنج پرونده بستگی دارد. یکم، ایران یکی از کشورهای اصلی تولیدکننده نفت است. دوم، مرکز ارتباطی میان شرق و غرب آسیا است. سوم، دیوار حایل میان آبهای گرم خلیج فارس و روسیه است. چهارم، از نظر آمریکا، ایران، همسایه، شریک و هماهنگ کننده اوضاع در دو کشور عراق و افغانستان است و از طرفی می تواند منافع و مصالح آمریکا را در منطقه خلیج فارس مورد تهدید قرار دهد. پنجم، بحران پرونده انرژی هسته ای ایران.
مجموع پرونده های فوق است که رابطه میان ایران و غرب را همچنان که در بالا گفتیم پیچیده، مرکب و بسیار درهم تنیده کرده و با خود حالت وحدت و تضاد را به وجود می آورد. می توان گفت که آگاهی بر بغرنجی مسائل فوق است که کشورهای غربی را در تصمیم گیری علیه ایران عاجز کرده و مسئله انرژی هسته ایران تا این حد به درازا کشیده شده و راه حلی برای آن پیدا نشده است.
برای مثال، چگونه آمریکا به تنهایی یا با کمک هم پیمانانش می تواند به حمله نظامی علیه ایران مبادرت کند در حالی که دو کشور در عراق با یکدیگر برای روند پروژه مصالحه، همکاری تنگاتنگ دارند و ابزارهای اولیه آمریکا برای اشغال کشور عراق از دولتی سرچشمه گرفته که این دولت از نظر سیاسی و مذهبی وابستگی کامل به مراجع دینی ایران در عراق دارد و در صورت حمله، تمام پروژه سیاسی آمریکا و برنامه مصالحه به طور کامل متلاشی خواهد شد و معنای آن شکست کامل برنامه های آمریکا در قرن بیست و یکم است. همین وضعیت کم و بیش در مورد افغانستان نیز صادق است.
از طرفی گذرگاههای کشتیهای نفتی در تنگه هرمز و باب المندب نیز می تواند از طرف ایران و هم پیمانانش مورد تهدید قرار گیرد. در جریان جنگ ایران و عراق، کوششهایی از طرف ایران برای به هم زدن امنیت رفت وآمد کشتی ها در خلیج فارس به عمل آمد به طوری که دولت کویت مجبور شد بر بالای کشتیهای خود پرچم آمریکا برافرازد تا از خطر تهاجمات ایران برهد. ایران همچنین دست به اقداماتی علیه امارات متحده عربی زده به این بهانه که امارات به عراق برای تقابل با ایران کمک می کند.(۳)
موضوع دیگری که باید گفته شود اینکه همه اعضای دائمی شورای امنیت روی این موضوع وحدت نظر دارند که وحدت و یکپارچگی ایران نباید به خطر بیفتد. این موضوع از زمان قاجارها، پهلوی و اکنون مورد تایید کشورهای غربی است. آنان باور دارند که موقعیت ژئوپولتیک ایران به علت پتانسیل عظیمی که در این کشور وجود دارد نباید مورد تجاوز قرار گیرد.(۴)
بدون شک ایران به اهمیت برگهای برنده ای که در درست دارد واقف است، اما این به آن معنا نیست که آمریکا و هم پیمانانش در مقابل ایران و برنامه هسته ای این کشور دست بسته خواهند ایستاد. این کشورها ممکن است رژیم صهیونیستی را وادارند تا به حمله ای محدود و جزیی به مراکز اتمی ایران دست بزند و سپس کشورهای بزرگ به رهبری آمریکا دست به میانجیگری زده و در پایان به راه حلی مبنی بر توقف برنامه هسته ای دست یابند و در مقابل امتیازات متعدد اقتصادی به ایران اعطا کنند.
بحران کنونی در ایران تاثیری دو جانبه هم بر دولت ایران و هم بر نیروهای بین المللی دارد. کشورهای غربی امیدوارند که دولت ایران نتواند در مقابل بحران داخلی و فشار خارجی مقاومت کند و به زودی برای نجات خود چه از نظر داخلی و چه فشارهای خارجی دست به عقب نشینی هایی خواهد زد و اگر در این موقعیت با جدیت عمل نکند به زودی مجبور خواهد شد شرایط کشورهای غربی را بپذیرد.
اینکه رژیم ایران برای رهایی از حصاری که در اطرافش کشیده شده به چه تدبیری دست خواهد زد، مخالفان درونی رژیم نسبت به مجموعه مسائل استراتژیک و پرونده هایی که در فوق به آن اشاره کردیم چه عکس العملی نشان خواهند داد، موضعگیری نیروهای بین المللی در مورد بحران درونی ایران چگونه خواهد بود، و عکس العمل آنان و مجموعه مسائل و فعل و انفعالات موجود در این زمینه، موضوعاتی هستند که در گفتار آینده به آن خواهیم پرداخت.
زیرنویس ها و توضیحات مترجم
۱ـ ایران موافق حمله آمریکا به عراق نبود. قبل از جنگ ایران و عراق روابط خود را بهبود بخشیده بودند و چند قرارداد بازرگانی و نفتی امضا کردند و طارق عزیز به ایران آمده و قرار گذاشتند تا مجاهدین و مجلس اعلی نیز از دو کشور اخراج شوند. اسناد این مذاکرات اخیرا در مطبوعات عراق انتشار یافته است، اما وقتی آمریکا به عراق حمله برد، ایران برای ایجاد مانع در حمله آمریکا به خود، مجلس اعلی را به عراق فرستاد و در قدرت سیاسی شریک کرد و شد آنچه شد. چند ماه پیش "پل وولفوویتز" مهندس جنگ در مصاحبه ای با حسرت فراوان ابراز داشت که اشتباه ما این بود که به ایران حمله نکردیم و امروز سوم اکتبر نیز در تایمز مالی، مصاحبه ای دارد که می گوید "باید هر طور شده جلوی ایران را گرفت و … "
۲ـ به موجب قراردادی که در سال ۲۰۰۵ میان آمریکا و افغانستان به امضا رسید قرار شد چند پایگاه نظامی در افغانستان ساخته شود، بزرگترین آنان و بزرگترین در جهان در استان نیمروز و در چهل کیلومتری ایران ساخته می شود تا در خدمت منافع درازمدت و استراتژیک آمریکا قرار گیرد. کشورهای ایران، روسیه، چین، و هند مخفیانه می کوشند آمریکا را در افغانستان فرسوده کنند. مشخصاً در مورد سیاست ایران در افغانستان می توانید به گزارشی از امریکن انترپرایز AFI با عنوان: Iranian Influence in the Levant, Iraq and Afghanistan مراجعه کنید.
۳ـ در بحبوحه جنگ ایران و عراق، رهبران کشورهای عربی در ابوظبی گرد هم آمده تا راههای مختلف کمک به صدام حسین را ارزیابی کنند. شخص صدام با لباس نظامی و مسلح در جلسه حضور یافت. شیخ زاید از میان جمع به سوی صدام رفته و پس از بوسیدن صورتش قول داد که هر چند تا موشک "اگزوست" فرانسوی چهل هزار فرانکی به طرف ایران شلیک کند، قیمتش را شخصاً از اموال خودش خواهد پرداخت. ما به ازاء این بود که پس از پیروزی صدام، نوار ساحلی خلیج فارس به امارات واگزار شود. از این نظر اتهام آن روز ایران به امارات مبنی بر کمک به صدام حسین کاملا آشکار بود و در مطبوعات و رسانه های بصری انتشار یافت.
۴ـ برای صحت و سقم ادعای فوق به نظر می رسد آمریکا در جریان حمله به عراق برای تقسیم ایران کوششهای فراوانی به عمل آورده، می توانید به: Ralph Peter/Blood Border/map
مراجعه کنید. در این طرح قرار بود ایران به چند قسمت تجزیه شده و هر کدام زیر نظر ژنرالی آمریکایی از نوع "گارنر" و یکی دو مستشار ایرانی اداره شود. بدون شک ما در ایران با نظامی قرون وسطایی روبرو هستیم و خوشبختانه امروز جنبشی با نام "سبز" به راه افتاده و امید می رود بتواند به تغییرات مهمی دست یابد و وظیفه ی همه ماست تا از جنبش عمومی مردم در جهت برقراری نظامی دمکراتیک در ایران حمایت کنیم، اما هیچکدام از ما نباید به تجزیه ایران و از دست رفتن استقلال کشور رضایت دهیم.
سوم اکتبر
برگرفته از سایت: arabrenewal.org ـ یادداشت سردبیر