برنا کریمی دیگر سفیر کبیر افغانستان در کانادا نیست. من یادم نمی آید برای رفتن اهل سیاستی دست به قلم برده باشم، این بار اما نتوانستم به خود بباورانم که در غیبت یک حضور پر رنگ فرهنگی و سیاسی که طرح نوی در این برهوت برافکند، یاد نکنم!
از بیشتر سفیران کشورهای پیرامونی مانند ما و افغانستان نه در امر سیاستِ محل خدمت و نه در این سال های اخیر که حضور تبعیدیان و پناهندگان آن سرزمین ها پر رنگ است، ما خدمت چشمگیر و یاد کردنی ندیده ایم. داستان شاعر سیاست پیشه ی افغان برنا کریمی اما گویی یادآور حسنک وزیرهای تاریخ مشترک ما دو ملت است.
برنا کریمی سفیر کبیر افغانستان در این سال های سر از هم دزدیدن هموطنان و هم زبانان به بهانه های صد من یک غاز، توانست میان سیاست و فرهنگ پلی بزند که برای بسیاران راه گذری هموار باشد، نه سد بزرگی عبور ناکردنی.
به هنگام بزرگداشتی که برای استاد ادبیات معاصر افغانستان واصف باختری به همت برنا کریمی برپا شد، من و نسرین الماسی و دکتر رضا براهنی و ساناز صحتی و سپهرداد گرگین از ایرانیان هم در میان مدعوین بودیم. یکی از شب های فراموش نشدنی فرهنگی در تورنتو و در جامعه ی عزیزان هم زبان و هم فرهنگ و تاریخ ما، افغانان این شهر، و این مهم که با حضور جمعیت بزرگی از اهل فکر و فرهنگ افغانستان برگزار شد، به حضور شاعران و نویسندگان و ادیبان افغان بی شماری مزین بود. از زمره پس از سال ها من شاعر و نویسنده ی نامدار افغانستان استاد صبورالله سیاسنگ را دیدم که خود از سخنرانان آن محفل به تمام معنی فرهنگی بود.
در بامداد آن شب فراموش نشدنی، من یادداشتی به برنا کریمی که آن روزها سفیرکبیر افغانستان در کانادا بود نوشتم که حال که جای او در میان اهل فرهنگ و سیاست جهان زبان فارسی به جد خالی است، بار دیگر همان دل نوشته را که برای او هم ارسالش کرده بودم نقل می کنم که یادی از شاعر “راویان آتش و اقاقی” کرده باشم:
آقای برنا کریمی عزیز
مجلس فرهنگی شب پیش برای من و همسرم نسرین الماسی و دکتر براهنی و همسرشان ساناز صحتی به شبی به یادماندنی تبدیل شد. علاوه بر محاسن فرهنگی و ادبی مجلس که به استاد نازنین واصف باختری مربوط بود، و سخنرانان سنگ تمام در این ارتباط گذاشتند، و در جای خود به این مهم خواهم پرداخت، اما در این یادداشت کوتاه می خواهم به یک شادمانی بزرگ دیگر اشاره کنم که شعله ی نوری در دل های ما دمید، که به حضور انسانی، فرهنگی و سیاسی شما مربوط می شود. ما در سیمای جوان و فرهنگ پرور یک سفیرکبیر برای بار نخست، صورتی را شاهد بودیم که متاسفانه در پرونده ی شخصیت های سیاسی جهان زبان فارسی پیشینه ی چندانی ندارد، اگر نگوییم به کل از این موهبت بی بهره بوده است.
شما اما در مجلس بزرگداشت استاد باختری نشان دادید، که در امر سیاست جهان زبان دری دارد اتفاق خوبی رخ می دهد، و آن توجه اهالی سیاست به امر مهم فرهنگ است. نه تنها این که ما با سیاست مداران اهل فرهنگی مانند شما روبرو هستیم که جوان اند و علاوه بر کاردانی سیاسی خود از اهالی فرهنگ هم هستند.
اگر این امر در سیاست های کلان دولت افغانستان اصل باشد، باید به دولت شما تهنیت گفت و آرزو کرد کشورهای دیگر منطقه نیز از این عمل ستودنی درس بیاموزند. این چند جمله را نوشتم تا اندکی از شادی بسیاری که در حضور استاد واصف باختری و به همت شما و همکارانتان نصیبمان شد را با شما شریک شده باشم.
آقای برنا کریمی عزیز از خبر رفتن شما از سفارت کبرای افغانستان اندوهگین شدم. انگار کسی آمد و شاخه ی پربار دیگری از درخت فکر و فرهنگ و سیاست سرزمین های ما را از ما دور کرد. هرچند یقین دارم که شما در هر جاکه باشید از خدمت به مردم و فرهنگ و سیاست آن سرزمین دریغ نخواهید کرد، اما این مانع دلتنگی فرهنگیان و سیاستمداران شرافتمند از عدم حضور پر رنگ شما در کانادا نمی شود.
اقای برنا کریمی ، افتخار نسل جوان می باشند. کسی که در سیاست نیز ادبیات و ادب را فراموش نکرد.