ahmadiدر آخرین روزهای ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، و همزمان با آخرین سفر ایشان به مسکو، دیوان محاسبات ایران اعلام کرد: “دولت محمود احمدی نژاد در هزینه کردن مازاد درآمد ارزی کشور در سال ۱۳۹۰ ، بیش از۹ میلیارد دلار تخلف کرده است”.

مثل اینکه ضرب المثلی که می گوید: “دست فلانی نمک ندارد” در مورد آقای احمدی نژاد  صدق می کند؟

طفلک این همه برای اعتلای نام ایران و سخاوتمند نشان دادن کشورمان به هوگو چاوز و ولادیمیر پوتین و کشورهای پرت وپلای دیگر امتیاز داد، اینهم نتیجه اش!

آخر۹ میلیارد دلار هم قابلی دارد که می خواهید دم دمای رفتن اوقات رئیس پاک ترین دولت تاریخ را بابت آن تلخ کنید؟ احمدی نژاد در این مملکت کارهایی کرده، حرفهایی زده و یادگارهایی از خود به جای گذاشته که جاودان خواهد ماند و هر وقت هرکی یادش بیفته غش غش می خنده … آن وقت به جای دادن پاداش به او ازش طلبکار هم شده اید؟

از روز اولی بگویم که  مصاحبه کرد وگفت: یعنی مشکل مملکت ما موی جوان های ماست؟ و بعد معلوم شد بعله یکی از مشکلات مملکت ما موی جوان های ماست!

از هاله نورش بگویم که مثل خورشید و ماه برای همیشه دور سر ایشان خواهد گشت؟ درحقیقت آقای احمدی نژاد هاله نوری به وجود آورد که یکی از عجایب هفتگانه جهان شد و مثل اهرام ثلاثه  هرگز از بین نخواهد رفت. چون وجود نداشت که از بین بره!

ایشان بعد از رویت هاله نور، یک دخترک شانزده ساله را کشف کردند که توی زیرزمین منزل شان مشغول آبکش کردن، پختن و دم کردن اورانیوم بود.

آن دختر در حال حاضر به موفقیت های بزرگی دست پیدا کرده و یه دونه  از این توپ قلقلی ها که می زنی  زمین هوا میره، نمی دونی تا کجا میره، درست کرده و مشغول ساختن یکی بزرگتر از آن است….

اقدام به یاد ماندنی دیگر آقای احمدی نژاد سفر به عربستان و نشستن زیر تابلوی خلیج عربی بود که عکس ها و فیلم هایش در اینترنت هست. آقای احمدی نژاد مخصوصاً زیر این تابلو نشست تا به دنیا ثابت کند نام خلیج عربی که پشت سر من می بینید غلط است و درستش خلیج فارس است!

از کارهای ماندنی دیگر ایشان این بود که با وجود مسلمان بودن، یکی از همراهان حضرت مسیح را هنگام بازگشت به زمین تعیین کرد! کسی را که آقای احمدی نژاد تعیین کرد و بدیهی است حضرت مسیح چاره ای جز این ندارد که به زمین برش گرداند، هوگو چاوز نام داشت که خدا بیامرزدش.

از کلمات گهرباری که آقای احمدی نژاد از خود به یادگار گذاشت، خس و خاشاک خواندن ملت ایران بود. ایشان به سازمان ملل پیشنهاد کرده اند کنار شعر سعدی و بعد از مصرع”بنی آدم اعضای یک پیکرند” خس و خاشاک بودن ایرانی ها نیز ذکر شود!

آن سبزی فروش سرکوچه شان که معجزه می کند و همیشه گوجه فرنگی را ارزان تر از همه جا می فروشد ….آن بگم بگم های تاریخی اش، آن سفرهای استانی اش، آن سخنرانی هایش برای صندلی های خالی، آن تنکیو گفتنش به ملوان هایی که می گفتند جاسوس هستند، آن کشف کشورهای پرت و پلائی که سیاستمدارانش پابرهنه راه می رفتند و پوست خربزه گاز می زدند، آن سیب زمینی پخش کردنش موقع انتخابات، آن ممه را لولو برد گفتنش …. وای خدا اینقدر این آدم از خودش یادگار به جا گذاشته که تا خدا خدایی می کند کسی یادش نمی رود.

آن وقت دیوان محاسبات کشورمان عوض اینکه بگه بیا این ۹ میلیارد دلار را به عنوان جایزه بگیر ببر خرج کن، یقه او را چسبیده که این ۹ میلیارد دلار کجا رفته و چطور شده. انصافن که دست احمدی نژاد نمک نداشت!

زیرنویس عکس: من هنوز رئیس جمهورم، اگر کم وکسری دارین بگین؟

 

 

 

 

یک کلید و هزاران قفل!

roohani

یادش بخیر، خواننده ای داشتیم به نام ستارزاده که ترانه های محلی و فولکلوریک می خواند.

او ترانه ای خوانده بود که اسمش یادم نیست، اما یک مصرع از شعرش  این بود که “کلید گم گشته و در وا نمیشه”.

 جالب اینجاست که پس از آنکه آقای روحانی با کلیدی در دست به صحنه آمد، این ترانه دوباره  گل کرده!

صاحاب یوتیوب قسم می خورد و می گفت به کی به کی قسم در همین مدت کوتاه  ۷۵ میلیون نفر به این ترانه گوش کرده اند و با حیرت می گفت من نمی دانم چه رازی در این ترانه هست که ایرانی ها از شنیدنش سیر نمی شوند؟

خبرنگار ما که با آقای روحانی درددل می کرد پرسید صاحاب یوتیوب اینجوری میگه، نظر خود شما چیه؟ امیدی به کلید شما هست؟ ایشان با همان لبخند سیاستمدارانه شان فرمودند شماها چقدر عجولید؟

بعد در حالی که عکس زیر را به خبرنگار ما نشان می داد گفت عزیز من با یک کلید که نمی شود اینهمه قفل را بازکرد. تازه خیلی از قفل ها زنگ زده است و هیچ کلیدی بهش نمی خورد و خیلی از قفل ها هم صاحب دارد و صاحبش با چماق کنار قفلش ایستاده  و آدم جرأت نمی کنه طرفش بره!

 

زیرنویس عکس: آیا کلیدی که دست آقای روحانی است به اینهمه قفل می خورد؟!

 

تأسیس وزارتخانه رشوه ضروریست!

 

اکبر ترکان مشاور اقتصادی آقای روحانی در تلویزیون گفت که در ادارات بر سر نرخ رشوه رسماً چانه می زنند.

چانه زدن یک رسم قدیمی و ناپسند است که در کشورهای پیشرفته دیگر مرسوم نیست. می روی توی سوپر مارکت، می بینی قیمت کره هست ۱.۹۹ دلار. یا می خری، یا از خیرش می گذری و می گویی برای سلامتی ام خوب نیست و برمی گردی. تمام.

چون ایران هم اینطوری که آقای احمدی نژاد می گفت خیلی پیشرفت کرده است، باید با تاسیس یک وزارتخانه، میزان رشوه برای هر جنسی تعیین و اعلام شود که هم آبروی مملکت حفظ شود هم وقت مردم به چانه زدن تلف نشود.

اگر آدم از پیش بداند که مثلا برای گرفتن شناسنامه نوزاد باید یک میلیون تومان رشوه بدهد و برای انتخاب یک نام خوب برای بچه اش دو میلیون تومان، قبل از برنامه ریزی برای بچه دار شدن، اول سرمایه لازم برای این کار را جور می کند و بعد فریب پچ پچ های همسرش را می خورد!

ضرب المثل های مزاحم

رئیس کل دادگستری گیلان از برگزاری دادگاه اعضای شورای رشت به‌ همین زودی ها خبر داد و گفت: اعضای دوره سوم شورای شهر رشت مبلغ هفت میلیارد تومان اختلاس و ارتشاء کرده اند.

یکی از این اختلاس کنندگان در پاسخ خبرنگار ما که پرسید چرا اینقدر کم؟ جواب داد لعنت به هرچی ضرب المثل بی مزه است. این ضرب المثل ها گاهی مثل خروس بی محل می زنند توی کاسه کوزه آدم و مثل تار عنکبوت می پیچند به پروپای آدم.

روزی که رفته بودیم اختلاس کنیم کلی پول توی حساب بود. من پیشنهاد کردم همه پول ها را برداریم که بشود ته حساب را هم یک دستمالی کشید و گردگیری کرد، ولی یکی از اعضاء که آدم با سواد و با مطالعه ایست گفت نه، مگر نشنیده اید که می گویند در دیزی بازه، حیای گربه کجا رفته؟ اینه که ما هم هفت میلیار تومان بیشتر برنداشتیم و بقیه اش را گذاشتیم برای دفعه بعد!

معلم کانون صنفی می خواد چکار؟!

 

میثم بصام تبار، رئیس اداره تشکل های صنفی و تخصصی دفتر سیاسی وزارت کشور اعلام کرد کانون صنفی معلمان از این پس اجازه فعالیت ندارد.

وی توضیح داد که کمیسیون ماده ۱۰ احزاب می تواند با تمدید پروانه یک تشکل موافقت نکند و در این مورد نیز بنا به ملاحظاتی این تصمیم را گرفته است.

وی یواشکی به خبرنگار ما گفت این کار به خاطر خود معلم ها شده و در حقیقت ملاحظه شونو کردیم.  معلمی که خودش قاچاقی زنده است و نون نداره بخوره کانون صنفی  می خواد چکار؟

اولتیماتوم برعکس

 

تظاهرات میلیونی مردم مصر علیه اخوان المسلمین و آقای مُرسی به آنجا کشید که مردم ۲۴ ساعت به آقای مُرسی مهلت دادند تا ازکاخ ریاست جمهوری بیرون برود.

آقای مُرسی با قیافه ای که معلوم نبود گریه می کند یا می خندد، به خبرنگار ما گفت می بینی آقا؟ عوض اینکه مطابق قانون اساسی! من به مردم مصر۲۴ ساعت مهلت بدهم که از مصر بیرون بروند و کشور را برای من و اخوان المسلمین خالی کنند، آنها به من اولتیماتوم می دهند. کاش امام زمان ظهور می کرد و تکلیف مردم نمک نشناس مصر را روشن می کرد!

جدول مندلیف

 

می گویند دو تا دختر را داشتند به جرم بی حجابی محاکمه می کردند و آنها مرتب قسم می خوردند که هرگز بی حجاب از منزل بیرون نیامده اند.

قاضی به آنها گفت همین الان هم روسری هاتون شله و موهاتون پیداست. دخترها گفتند درسته قربان، روسری لیز می خوره و میره پائین ولی مطابق استانداردهای خودتان این می شود بدحجابی نه بی حجابی.

قاضی گفت براساس قوانین ریاضی و جدول مندلیف، در مملکتی که  شهادت دو تا زن برابر باشد با شهادت یک مرد، دو تا دختر بدحجاب هم یک دونه زن بی حجاب به حساب میاد! به این ترتیب، یکی از شما دو نفر باید بی حجاب محسوب شود و شلاق بخورد. کدامتان داوطلب می شوید!؟

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.