پلیس انگلستان پرونده تازه ای تحت عنوان "انفجار لاکربی" باز کرده و مدعی شده که نامها و دلایل تازه ای در این مورد کشف کرده است. 


شهروند ۱۲۵۴  پنجشنبه  ۵ نوامبر ۲۰۰۹


 

عبدالباری عطوان


 

پلیس انگلستان پرونده تازه ای تحت عنوان "انفجار لاکربی" باز کرده و مدعی شده که نامها و دلایل تازه ای در این مورد کشف کرده است. به نظر می رسد هدف پلیس انگلستان این باشد تا طرفهای تازه و یا دولتهایی همچون لیبی، ایران و سوریه را در مظان اتهام قرارداده و برای آنان مشکلات تازه ای خلق کنند.

آقای عبدالباسط مقرحی متهم اصلی پرونده انفجار هواپیمای لاکربی، سالیان درازی بود که برای برائت خود از دادگاه درخواست استیناف حکم کرده و هر بار این درخواست رد شده بود، زیرا دلایل قاطع و غیرقابل انکاری به دست آمده بود که بیگناهی وی را ثابت می کرد، اما در پایان او مجبور شد درخواست استیناف خود را پس بگیرد. دادگاه وی را میان پس گرفتن درخواست استیناف و یا ماندن در زندان برای چند ماهی که از عمرش باقی مانده بود(به دلیل ابتلا به بیماری سرطان) قرار داد، اما وی برای اینکه روزهای آخر عمر خود را بتواند در کنار خانواده اش بگذراند، استیناف را پس گرفت.

در ماه دسامبر سال ۲۰۰۷، برای ملاقات با آقای مقرحی تنها متهم اصلی پرونده "لاکربی" به "گلاسکو" رفته و متوجه شدم که وی مطالب منتشره ی ما را دقیقا دنبال می کند و بیش از یک بار با من تماس تلفنی برقرار کرده بود. مدت سه ساعت با وی به گفت وگو نشستم و کوشیدم کمتر صحبت کرده و بیشتر شنونده باشم. در این ملاقات آقای مقرحی همانند کوهی آتشفشان پر از خشم یکباره منفجر شد و بنای گریه را گذاشت و با تمام ایمانش سوگند یاد کرد که در قضیه لاکربی کاملا بی گناه است و به هیچ عنوان در این امر دخالتی نداشته است. وی تاکید داشت که اگر هرگونه دخالتی می داشت بدون هیچ تردیدی اعتراف می کرد. خود را در برابر انسانی یافتم که در نهایت درد و رنج به سر می برد، انسانی که دارای کرامت و عزت نفس بزرگی است، بویژه وقتی پرونده دادستانی خود را به من نشان داد که صفحاتی از آن را بنابه دلایل امنیتی سیاه کرده بودند.

آقای مقرحی اولین بار در سال ۲۰۰۲ درخواست استیناف داده بود که پذیرفته نشد و دکتر هانز کوهلر بازرس سازمان ملل که در آن موقع در دادگاه حضور یافته بود، نوشت که: برخورد با پرونده مقرحی ظلمی آشکار به عدالت است.

لاشه ی هواپیمایی که بر فراز لاکربی منفجر شد

در سال ۲۰۰۷، دو دلیل دیگر مبنی بر وجود دستکاری در پرونده آقای مقرحی کشف گردید. اول اینکه در سپتامبر همان سال دکتر "الریخ لمبرت" در برابر پلیس سوئیس اعتراف کرد که در مورد پرونده مقرحی دروغ گفته است؛ و دوم، وکیل پرونده آقای مقرحی در ماه اکتبر اعلام داشت که آقای تونی گوچی، یکی از گواهان پرونده اعتراف کرده است که در مقابل دریافت سه میلیون دلار از ماموران اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، این دروغ را به این قرار تنظیم نموده است که لباس هایی که در کیف حاوی مواد انفجاری کشف شده، توسط مقراحی از مغازه وی خریداری شده است. وی مغازه دار در شهر فالینا، پایتخت مالت بوده است. این شخص اکنون در کشور استرالیا زندگی می کند.

آزادی آقای مقرحی در ماه آگوست امسال، دلایل دیگری را بر سیاسی بودن این قضیه آشکار ساخت و نشان داد که توافقات زیادی برای آزادی این انسانی که تنها سه ماه فرصت زندگی داشت، انجام گرفته است. توافق مابین شرکتهای نفتی انگلستان به مبلغ چند میلیارد با دولت لیبی. دولت لیبی قصد داشت با آزادی مقرحی در عین حال ۴۰ سالگی آزادی لیبی را جشن بگیرد.

دولت لیبی دو بار تسلیم زورگویی گردید؛ یکبار هنگامی که مقرحی را دست بسته تسلیم نمود و مبلغ سه میلیارد دلار خسارت به خانواده قربانیان انفجار پرداخت نمود و این غیر از صدها میلیون دلار مخارج وکلای مدافع بود. بار دوم زمانی که موافقت کرد برنامه هسته ای خود را متوقف کرده و همه امکانات، ابزارها و ماشین آلات آن را به دولت آمریکا تحویل دهد. در حقیقت دولت لیبی با این تسلیم خود به "قهرمانان" جنگ و تجاوز علیه دو کشور افغانستان و عراق یعنی آقای بلر و بوش جایزه ای دیپلوماتیک عرضه داشت و تازه این هنگامی بود که ثابت شده بود در عراق اسلحه کشتار جمعی وجود نداشته است.

شاید لیبی توانست با پرداخت آن رشوه های گزاف کشور خود را از محاصره ظالمانه چند ساله نجات دهد، اما دولت لیبی با این کار خود پرونده های تازه ای را در برابر خود قرار داده و پلیس انگلستان اکنون نام هشت نفر دیگر را به اتهام شرکت در پرونده مذکور مطرح کرده است. حال پرونده ای بسیار سنگین تر و با قیمتی بسیار گزاف تر در برابر ما قرار دارد.

این مسئله اما از نظر زمانی اهمیت بیشتری کسب می کند، زیرا همزمان با وجود بحران میان ایران از یک طرف و اسرائیل و آمریکا از طرف دیگر است و اینکه ایران باید اورانیوم خود را به روسیه و فرانسه تحویل بدهد و این مسئله بسیار پیچیده و دارای ابعاد متعددی است و از طرفی مانور مشترک نیروهای آمریکا و اسرائیل نیز تحت عنوان حمله اتمی و سوختگیری در آسمان شروع شده است.

باید بگویم که ما در برابر بازی اطلاعاتی و امنیتی بسیار کثیفی قرار داریم که ممکن است نتایج شوم حاصله از آن به قیمت جان صدها هزار نفر انسان بیگناه در خاورمیانه تمام شود.

این بازیهای سیاسی همان اهداف سابق را که در مورد عراق و افغانستان به اجرا درآمد، دنبال می کند؛ تأمین امنیت برای کشور اسرائیل و تسلط بر منابع نفتی در زیر سلطه امریکا. ممکن است به زودی نام مقرحی از اذهان محو شود، زیرا وی دچار سرطان پیشرفته پروستات است و امیدی به زنده ماندن وی نیست، اما همزمان ممکن است نامهای تازه ای در رسانه های جمعی بین المللی مطرح شود که بعضی سوریه ای، ایرانی، فلسطینی و یا لیبیایی باشند.

یکی از ایستگاههای تلویزیونی انگلستان مشغول آماده کردن برنامه ای مستند است که هدف آن اثبات این امر است که ایران، سوریه و جبهه خلق برای آزادی فلسطین (رهبری عمومی) در انفجار هواپیمای لاکربی دست داشته اند (۱) و هدف آنان انتقام از آمریکاییها برای سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران بر بالای خلیج فارس بوده است.


 

توضیح مترجم: اخاذی چند میلیارد دلار از دولت لیبی "معامله" مقرون به صرفه ای بوده، حال اگر بتوانند با سرهم بندی کردن مقداری اوراق و دلایل واهی و با کمک ماموران امنیتی، رسانه های جمعی، "دادگاه بین المللی" و در پایان ارسال ناوهای جنگی و هواپیماهای خود، کشورهای دیگری را مورد تهدید قرار داده و میلیاردها دلار دیگر نیز اخاذی کنند و برعکس این شعر سعدی که: "نابرده رنج گنج میسر می شود"، چرا نکنند؟

توطئه های شوم استعمارگران که هر روز شکل تازه ای به خود می گیرد از ما می طلبد که بر هشیاری و اتحاد خود بیفزاییم.


 

* عبدالباری عطوان، سردبیر مجله قدس العربی است و این مقاله در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۰۹ در سایت این مجله منتشر شده است.


 


 

* احمد مزارعی، همکار تحریریه ی شهروند، بیشتر در زمینه ی ترجمه ی مقالات درباره ی خاورمیانه و ایران بویژه از روزنامه ها و سایت های عرب زبان فعالیت دارد.