شهروند ۱۱۸۶
هوا دلپذیر بود، همچنانکه فضا و محیط ، و نیز حضور جمعی از بزرگان فرهنگ و ادب و هنر در مراسم تولد کتاب شعر که خود به تنهایی می تواند یک روز را دلپذیر کند چه برسد به این که همراه شود با حضور آن جمع عزیز که برخی شان به تنهایی بخشی از بار فرهنگی ادبی هنریِ مردمانی را به دوش کشیده اند و همچنان ــ با همه مرارت ها و ناملایمت های این روزگاری که ناسپاس است و فراموشکار ــ به دوش می کشند. عمرشان پایدار و توانشان افزون که بی حضور آنان نفس فرهنگ مان اگر که نه قطع به شماره خواهد افتاد.
هنوز طعم شیرین آن روزِ نرم و مهربان و دل انگیز با من است. از روز یکشنبه ۱۳ جولای حرف می زنم. از جشن تولد “نت های متن من”؛ کتاب شعر عبدالرضا مقدم. عبدالرضا به کمک دوستان و یارانش جشنی درخور و شایسته برای شعرش فراهم آورده بود.
مراسم در محیط زیبا و دلنشین گالری آرتا که به تازگی دستی به سر و گوش خود کشیده است و زیباتر و فراخ تر شده است، برگزار شد.
در ابتدا گلناز خسروی ضمن گرامی داشت مقدم حضوریافتگان گفت”عبدالرضا مقدم متولد سال ۱۳۵۳ تهران است. تهران نه تنها شهر پدری و مادری او بلکه شهر خاطرات و حافظه ی تاریخی پدران و مادران اوست. تهران ولی بیشتر برای او شهر حادثه است. حادثه یی که در شهر شعر او رخ می دهد. . .عبدالرضا این شهر را اولین بار برای طولانی مدت در سن ۱۸سالگی ترک کرد، و این نقطه آغازی بود برای آن که شهرش را در جایی دیگر بنا کند. او به تنهایی برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی به اصفهان«پایتخت دی قرن» رفت و در طول ۴ سال، هم بودن و هم نبودن- نه بودن و نه نبودن در این دو شهر بود که چشم او را به شعر باز کرد. او شهر خود را در هیچ یک از این دو شهر بنا نکرد بلکه در زبانش بنا کرد. به غیر از این حضور دوگانه ی مکانی، او این دوگانه گی ی شاعر بودن و مهندس بودن را نیز از ابتدای دهه ی ۷۰ تجربه کرده است. در کنار شعر، عبدالرضا در زمینه ی فلسفه نیز مطالعات پیگیرانه یی داشته است. حاصل این پی گیری ها ترجمه چندین مقاله و درس گفتار است. . . ترجمه ی « نامه به دوست ژاپنی» اثر ژاک دریدا چاپ شده در مجله ی «مدرسه» در سال ۱۳۸۴ که چندی پیش در ایران توقیف شد، نمونه ی از این ترجمه هاست. او در حال حاضر، ترجمه کتاب «این-همانی و تمایز» اثر مارتین هایدگر را به همراه یکی از دوستان خود در دست دارد. . .”
و سپس فیروزه آغداشلو مدیر گالری آرتا سپاس گفت کسانی را که حضورشان و یا کمک و همراهی شان سبب شده که چراغ گالری روشن بماند و مرکزی شود برای هنرمندان و هنردوستان. ساسان قهرمان نویسنده و شاعر و نیز مدیر نشر افرا که ناشر کتاب است از فعالیت های نشر افرا گفت و به کوتاهی از زبان شعر مقدم گفت و رشته کلام را به دست شعرهای زیبای او سپرد. و عبدالرضا خواند تنیدن را:
. . .
بی حرف
بی صدا
تن می سپارم در زبان
زبان،تاب پروای زمان
تن می زند بر زنت
رقص می شود در تنت
بی هوا!
و نیز پروانه را، ر_ ب_ کا و فارماکن را.
و بعد نوبت به خرید و امضای کتاب رسید که بازارش گرم بود و پر رونق. موسیقی گوشنواز مانیکا که هر چند گاهی می نواخت فضا را چنان دلچسب کرده بود که دریغ مان می آمد باقی مانده روز را به هول و ولای فردایش که اول هفته است و شروع کارهایی که انگار تا آخر دنیا سر تمامی ندارند ببخشاییم. اما چند به چند یا تک تک با کتاب شعر زیر بغلمان روانه شدیم تا خلوتی بیابیم و بخوانیم:
خطی زده است و دست دست کشیده است
زمان زمان!
و از دست آن چه قدر کشیده یی، چه قدر؟ زن
آه زن
چند بار از این دست، چکیده یی؟
ریخته یی؟
زمین!
می بینی؟
دستت به دامنت باز، برکش
باز برکش
از حلقومِ بوم
زبان!
امید این که به زودی نقد و نظری در مورد کتاب شعر عبدالرضا مقدم بخوانیم، چرا که نقد حرفه ای انگیزه ای است برای کوشش های بیشتر و خلق آثار دیگر.

*نت های متن من (دفتر شعر)
عبدالرضا مقدم
چاپ اول: تابستان ۱۳۸۷- کانادا- نشر افرا
طرح جلد: علی کامران