ایرانیان مقیم کانادا از نظر هوش شناختی در سطح بالایی قراردارند با این وجود به نظر می رسد تا رسیدن به جایگاه واقعی خود در جامعه،
شهروند ۱۲۶۱ ـ پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹
خلاصه بخش اول:
ایرانیان مقیم کانادا از نظر هوش شناختی در سطح بالایی قراردارند با این وجود به نظر می رسد تا رسیدن به جایگاه واقعی خود در جامعه، راه درازی در پیش دارند. آنچه جامعه ی ما، برای پیمودن این راه نیاز دارد دانش صرفاً فنی و تخصصی نیست، بلکه توانش دیگری است که به آن هوش هیجانی می گویند.
هوش هیجانی، استفاده هوشمندانه از هیجانها و قابلیت ها است، هوش هیجانی یعنی بهره بردن از منبع بی کران هیجانها در جهت دستیابی به خواسته ها و اهداف خود و جامعه. هوش هیجانی شامل پنج بعد کلی، سه بعد فردی و دو بعد اجتماعی است. خودآگاهی به معنی شناخت نقاط قوت و ضعف و نیز تشخیص احساس، در لحظه وقوع است. مدیریت احساسات و عواطف یعنی کنترل و اداره احساسات، مهارتی است که بر پایه خود آگاهی شکل می گیرد و انگیزش به معنی هدایت احساسها در جهت هدفی خاص، که برای تمرکز، توجه و ایجاد انگیزه در خود بسیار مهم است، جزو ابعاد فردی هوش هیجانی است. همدلی با دیگران که نوعی مهارت مردمی محسوب می شود و مهارتهای اجتماعی جزو ابعاد اجتماعی هوش هیجانی می باشد.
بحث مربوطه را پی می گیریم:
***
مهارت های اجتماعی یا تنظیم روابط با دیگران
هنر ارتباط با مردم یا کار گروهی به مقدار زیادی، مهارت کنترل و اداره احساسهای دیگران است. این مهارت نوعی توانایی است که محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت می کند. افرادی که دارای سطوح بالای هوش هیجانی می باشند اغلب با روحیه هستند. افراد توانمند در برقراری و حفظ روابط اجتماعی قادر هستند که ضمن بهره بردن از منابع بالقوه دوستان و نزدیکان خود، در جهت دستیابی آنها به موفقیت نیز، مفید فایده باشند. این افراد در مدیریت گروهها ماهر هستند. مهارتهای اجتماعی می تواند به عنوان یکی از کلیدهای مهم موفقیت و رضامندی افراد در عرصه های مختلف زندگی باشد.
هوش هیجانی و جامعه ایرانی:
همگی ما اذعان داریم که ایرانیان مقیم کانادا نسبت به سایر مهاجران از نظر تحصیلی، دانش فنی و تخصصی در سطح بالایی قرار دارند. با توجه به این امر، انتظار می رود که از نظر موقعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی نیز در جایگاه برتری نسبت به دیگر جوامع قومی قرار داشته باشند. با این حال به نظر می رسد دستیابی به این جایگاه شایسته و در خور، نیازمند تغییراتی در این جامعه است. آنچه جامعه ایرانی مقیم کانادا از کمبود آن رنج می برد، هوش شناختی با وجود جایگاه ارزشمند آن نیست. بلکه کمبود مهارتهای هوش هیجانی است. به همین دلیل است که ایرانیان مقیم کانادا با وجود دارا بودن قابلیت های هوش شناختی در جایگاه واقعی خود قرار ندارند. ما ایرانیان به عنوان یک اقلیت قومی نیاز داریم خود را بهتر بشناسیم و با درک درست از نقاط قوت و ضعف خود و هیجانهای ناشی از غرور نسبت به گذشته تاریخی و یا دانش فنی خود، در جهت مهار این احساسها گام برداریم. ما نیاز داریم با هدف گذاری های مرحله ای، انرژی جامعه را برای دستیابی به اهداف همگانی، بسیج نموده و انگیزش کافی برای حرکت به سوی ارتقای جایگاه خود در بین دیگر جوامع فراهم نماییم.
ما بیش از هر زمان نیاز به درک همدلانه از یکدیگر داریم. اعضای خانواده با درک صحیح از پدیده مهاجرت و اثرات آن روی انسانها می توانند به همدیگر در عبور از بحرانهای مرحله گذار مهاجرت، کمک کنند. همچنین مهاجران قدیمی، که جایگاه تثبیت شده تری دارند با نگاه همدلانه به هموطنان خود می توانند به دیگران در عبور از مراحل دشوار یافتن جایگاه واقعی، یاری رسانند. همچنین ما نیاز داریم که مهارتهای اجتماعی خود را گسترش داده ضمن تقویت کار گروهی، توانش های بالقوه جامعه ایرانی را به فعل تبدیل کنیم. وقت آن رسیده است که با کنترل هیجانهای ناشی از سوء تفاهمات قومی، مذهبی، سیاسی و … دور هم گرد آییم و دست در دست هم جایگاه خود را به عنوان یک ایرانی در جامعه تثبیت کنیم. همه نکات گفته شده حکایت از این دارد که مانیاز داریم هوش هیجانی که یک مهارت قابل آموزش است در خود افزایش دهیم.
* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.
Dr.counselling@gmail.com