در شماره قبل، نگاهی داشتیم به چند وبلاگ زنانه که در همهمه ی جدید الکترونیکی، فرصت پیدا کردند تا سنگ صبوری در دنیای مجازی اینترنت …

شهروند ۱۲۶۳ – پنجشنبه ۷ ژانویه ۲۰۰۹


 

در شماره قبل، نگاهی داشتیم به چند وبلاگ زنانه که در همهمه ی جدید الکترونیکی، فرصت پیدا کردند تا سنگ صبوری در دنیای مجازی اینترنت پیدا کنند. فرصتی که شاید برای اولین بار به آنها داده شده تا بتوانند بدون بازخواستهای اخلاقی اجتماعی، ابراز وجود کنند. این بار به سراغ چند وبلاگ مردانه می رویم که طبق همان فرصت و قدرت مجازی اینترنت، و بدون آنکه ناچار باشند «مردانه» رفتار کنند از احساسات خود می گویند.


 


 


معضلی به نام «بیکارمند»


 





















دلتنگم این روزها؛ با وجود این که باید دلگشاد باشم لابد.

دلتنگم که وقتی به اداره اینجا و آنجا می روی با کارمندانی تمام وقت بیکار و در واقع «بیکارمند» روبه رو می شوی که هشت ساعت در شرایط عادی و چهار ساعت هم اضافه، کار نمی کنند و هر کاری می کنند جز «کار».

دلتنگ نمی شوید وقتی با هزار مکافات ترافیک و از این اتوبوس به آن اتوبوس می رسید به فلان اداره و طبقه به طبقه می رسید به طبقه بالاتر که هشت، نه میز در چهار گوشه اش نشسته و کسی پشتش نیست ولی روی میزها انباری از زونکن های آرشیوی نشسته و بعد یکی را که آن ته ته ها پیدا می کنید، صد بار سرش را به سوی شما می چرخاند که «بله؟».

مطلب کامل را در سایت تادانه بخوانید.      

http://tadaneh.blogspot.com/

 

  

 از آسمان ما چیزبرگر نمی بارد


 



شاید دو سال پیش بود که من و سارا  با هم دوست شدیم. از آن مدل دوستی هایی که با کامنت های چرت و پرت شروع می شود. که با خواندنشان می خندی و می گویی «هورا یه دیوونه ی جدید!» از آن دوستی هایی که هیچ قاعده و اصول تعریف شده ای ندارد. که لازم نیست حتماً راجع به موضوع خاصی حرف زد. که می شود از هر دری گفت. با جملات بی ربط. از این شاخه روی شاخه ی دیگر پرید و تاب خورد. بی توقع. دوستی من و سارا اینجوری شروع شد. بعدها بیشتر همدیگر را شناختیم. دیوانه بود و دیوانه بودم. هرکدام در ژانر خودمان.


 

مطلب کامل را در آنالی در سرزمین شگفت انگیزها بخوانید

http://analiakbari.blogfa.com/


نیکات


 

دور و برم را حسابی خلوت کرده ام . رنگ همه چیز را عوض کرده ام. شهر را عوض کرده ام. خانه را هم. تلویزیون را از زندگیم بیرون کردم.



حالا ناهار کوچکم را در حیاط می خورم. کتابم را به شکل ولو شده زیر آفتاب در گوشه دیگری از حیاط که اینترنت ندارد می خوانم. شبهای خنک این فصل را در آب گرم ، زیر آسمانِ بیابان که پر از ستاره است شنا می کنم. بعد از غروب در بالکن کوچک خانه، شمع ها را در شمعدان های شیشه ای رنگی روشن می کنم.


 

دیگر کتاب هایی که خواندنشان عذابم می دهد، اما همه می گویند شاهکار است، نمی خوانم.

مطلب کامل را در سایت نیکات بخوانید.   

http://nikat.blogspot.com/

 


 

دانشگاه های تقلبی و مدارک جعلی


 
برگردان: ونداد زمانی


 



پروفسور فیزیک دانشگاه ایلینویز، آقای دکتر جورج کولین مشغول کار در دفترش بود که ناگهان یک آگهی اینترنتی بر روی صفحه کامپیوترش ظاهر شد، آگهی فوق، مدرک دانشگاهی برای فروش داشت. در طی روزها و هفته های متوالی، همه کامپیوترهای دانشگاه ایلینویز به شکل مستمری اشباع شده بود از آگهی فروش مدارک تحصیلی دانشگاهی.



دکتر کولین کنجکاو بود که بداند چه کسی این تهاجم اینترنتی را به راه انداخته است، به همین دلیل تصمیم گرفت که با موسسه فوق تماس تلفنی بگیرد و موفق شد که پیامی بر روی تلفن موسسه کذایی بگذارد. بعد از چند روز یک نفر که لهجه اروپای شرقی داشت به شیوه فروشندگان، با آب و تاب تمام از دانشگاه «پارک وود» گفت و اینکه چه رشته های دانشگاهی در موسسه شان عرضه می شود.

دکتر کولین که مدرک فوق لیسانس را از هاروارد گرفته و دکترای خود را از پرینستون، انگشت به دهان ماند وقتی که فروشنده فوق اعلام کرد که با پرداخت ۴۴٠٠ دلار، او می تواند دکترای مهندسی سیستم ها را از دانشگاه پارک وود بخرد. فروشنده حتی اشاره کرد که اگر این مدرک راضی کننده نیست میتواند مدرک دیگری که باب میل او باشد برایش تهیه کند و به عنوان مثال دکترای زبان آلمانی را پیشنهاد کرد.

 دکتر کولین که ناباورانه سرش را می جنباند و کل ماجرا را شگفت آور یافته بود در ذهنش مدرک خریداری شده جعلی را شبیه کلاه گیس مردانه ای تصور می کرد که از دور داد می زند تقلبی است. به هر حال، همه ماجرا برکنجکاوی این استاد دانشگاه افزود و او را مصمم ساخت تا نگاه دقیق تری بیفکند به دانشگاه پارک وود.



در نگاه اول، آدرس وب سایت دانشگاه فوق تفاوت چندانی با بقیه دانشگاه ها نداشت و پر بود از خدماتی که برای دانشجویان وجود دارد و صف بلند انواع دانشکده ها و رشته های تحصیلی.  بعد از مقداری گوگل کردن،  دکتر کولین پی برد که وب سایت مزبور کپی کاملی است از  وب سایت دانشگاه مرکزی فلوریدا. وقیح تر از همه خوش آمد گویی رئیس دانشگاه پارک وود بود که بدون هیچ تفاوتی در پنج دانشگاه تقلبی دیگر نیز به کار گرفته شده بود.

دکتر کولین بیشتر از آنکه عصبانی گردد وسوسه شد که پی گیری بیشتری بکند. او پی برد که مدارک خریداری شده و مصنوعی عمومیت بیشتری دارند و در گوشه و کنار، اخبار برملا شدن  مدارک تقلبی هر از چند گاهی در رسانه ها هم انعکاس می یابد. آقای کولین، دکتر فیزیک هسته ای است و قاعدتاً نباید خود را درگیر مسائل اینگونه کند ولی او دیگر نمی توانست دست از ماجرا بکشد.

مدرک تقلبی پدیده تازه ای نیست و آخرین قدمت ثبت شده آن در اروپا، به قرن ١۴ میلادی نیز می رسد. امروزه، موسسات مدرک ساز مستقر در آمریکا، سالانه بیش از ٢٠٠ هزار مدرک جعلی به متقاضیان از سراسر دنیا می فروشند. تخمین یکی از تحقیقات نشان می دهد که تقریبا به همان اندازه که دکترای واقعی در دانشگاه های آمریکا کسب می شود به همان میزان نیز دکترای تقلبی به فروش می رسد.

ارزش بازرگانی این صنف خدماتی! که مشتریان بین المللی دارد به بیش از یک میلیارد دلار می رسد. در آمریکا، مدارک جعلی افشا شده نشان می دهد که پنتاگون، ناسا، بیمارستانها و آتش نشانی ها نیز از آن مصون نبوده اند. به نظر می رسد کارمندان هم برای کاریابی بهتر و هم برای افزایش حقوق، دست به خرید اینگونه مدارک جعلی می زنند.

 در دو سال متوالی ٢٠٠۴- ٢٠٠۳، اداره بازرسی دولتی بدون اعلام قبلی، بخش کوچکی از ادارات مرکزی را مورد ارزیابی آماری قرار داد و پی برد که ۴۶٩ نفر از کارمندان فدرال مدارک تقلبی داشتند.

دانشگاه های جعلی با توجه به گسترش ارتباطات و بخصوص اینترنت، به شیوه های معتبرتری توسل می جویند. آنها نه تنها قادر هستند که میلیونها نامه در آن واحد به سراسر جهان ارسال کنند، بلکه با به کار گرفتن طراحان حرفه ای، سایتهای اینترنتی جذابی برای خود خلق می کنند. آنها حتی پا را فراتر گذاشته و همزمان با فروش مدارک، این امکان را به خریداران می دهند که با پرداخت بهای بیشتر قادر خواهند بود ضمانت نامه معتبری نیز برای مدرک خویش خریداری نمایند.


 

David Wolman, Fraud U: Toppling a Bogus-Diploma Empire, December 21, 2009, Wired Magazine

http://zamaaneh.com/morenews/2010/01/post_1170.html