بخش سوم

«جمعیت مذهب جعفری» از دیگر سازمان های ضد بهائی دهه ۱۳۲۰ بود. در نامه سرگشاده ای از طرف این جمعیت سید مرتضی خلخالی و عبدالحسین معتضدی در پرچم اسلام ( بهمن ۱۳۲۶) خبر از نفوذ روزافزون بهائیان دادند:

«امروزه در تمام وزارتخانه ها و ادارات بهائی ها به شغل های مهم و مؤثری اشتغال و با مذهب پوشالی خود در تمام شئونات دینی مدنی و ملی ما وارد شده رفته رفته کار را به جائی رسانیده اند که در بعضی جاها برخلاف نص صریح قوانین موضوعه کشوری اشخاصی که هم مسلک آنان باشند توصیه استخدام کرده و بدینوسیله مشغول تبلیغات سوء خود می باشند.» در این نامه جمعیت مذهب جعفری از «پیشگاه مقدس و مبارک» شاهنشاه تقاضا کردند که «بهائی ها را از ادارات و وزارتخانه ها اخراج نموده و جلوگیری از تظاهرات آنان بنمایند.»۴۴ دو ماه پس از نشر این نامه سرگشاده «یک نفر مسلمان» با ذکر «تبلیغات زهرآگین» بهائیان از مجلس شورای ملی درخواست کرد که «با صدور اعلامیه[ای] به این گونه اشخاص که ممکن است با ادامه اعمال بی رویه خود نظم و امنیت را مختل نمایند گفت هرچه زودتر از نقشه خائنانه خود دست بردارند؛ والا روزی خواهد رسید که ملت مسلمان ایران حساب خود را با دشمنان اسلام تصفیه خواهد کرد.» نویسنده سپس روی به «آقایان روحانیون» کرده هشدار داد که «آقایان محترمِ هر شهرستان باید کوشا باشند که تبلیغاتِ زهرآگینِ بهائی ها کوچک ترین اثری در روحیه مردم، مردمی که در جهل و نادانی بسر می برند، ننماید. باید با ایجاد دستگاه تبلیغاتی که متکی به مبادی عالیه مذهبی بوده و ایمان افراد را در انجام وظایف اخلاقی و رشد اجتماع و ترقی خواهی راسخ نماید مردم را روشن نموده تا هر فردی از افراد مسلمان قادر باشد که با منطق قوی و نشان دادن قدرت اسلام مشت محکم به دهان مخالفین اسلام بکوبد.»۴۵ هدف اصلی بسیاری از هیئت ها و انجمن های اسلامی یی که در این دهه پرتحول به وجود آمدند کوبیدن همین «مشت محکم به دهان مخالفین اسلام» بود.

 «جمعیت هیأت مروجین مذهب جعفری» از سازمان های اسلامی دیگری بود که از ائتلاف ۶۰ الی ۷۰ هیئت دینیتهران- از جمله هیئت محمدی، هیئت متوسلین، هیئت مرتضویون، هیئت انصار دینی، هیئت پیرعطاء- در سال ۱۳۲۶ به وجود آمده بود.۴۶ در مجمع هیأت مروجین مذهب جعفری که در ۲۰ آذر ۱۳۲۶ تشکیل شد شیخ مهدی شریعتمدار «اثبات نمود که از وظایف حتمیه ملت و دولت ایران قیام برعلیه اقدامات ضد دین و مذهب جعفری است با تصریحی که قانون اساسی به این مطلب نموده است.»۴۷ این جمعیت که فعالیت های چشمگیری داشت در بیانیه ای در بهمن ۱۳۲۶ اعلام کرد: «بجز دین اسلام مخصوصاً مذهب حقه جعفری اگر اسمی از دین و مذهب در جهان میشنوید مطمئن باشید که صرف ایمان و عقیده نیست بلکه اصل و ریشه آن یک تشکیلات سیاسی و دسته بندیهای مرموزی است که برای اسکات شهوات و تأمین اغراض مشتی بازیگران سیاسی در لباس آئین جلوه گری می کند.» این بیانیه از «برادران عزیز» خواست که «در مقابل این سیل های بی دینی و عقاید گوناگون»، همچون امام جعفر صادق، فرزندان خود را «که مسلمانان آتیه و حافظ دین در این کشور اسلامی» هستند «به نیروی علم و دانش» مجهز سازند.۴۸ جمعیت هیأت مروجین همچون دیگر هیأت های اسلامی، که در منازل و محله های سراسر ایران تشکیل میشدند، آموزش اسلامی را برنامه ای هدفمند و آینده ساز برای پیشگیری از پیشرفت بهائیان و «عقاید گوناگون» دانستند.

کانون انتشارات اسلامی رشت را «واعظ شهیر» حاج سید محمد علی صدرائی اشکوری در ۱۳۲۶ برای مقابله با «مذاهب مختلفه و پیروان آنها» بنیان نهاد.۴۹ او چندی بعد شعبه ای نیز در بابل تأسیس کرد که بنا برگزارشی در مهرماه ۱۳۳۴ «تاکنون ۲۱ نفر بهائی که . . . در اثر تبلیغ سودمند معزی الیه مشرف به دیانت مقدس اسلام شده و از گذشته اظهار ندامت و پشیمانی و توبه کرده اند و در جزو مسلمانان به اعمال واجبه عبادی خود مشغول و برادروار مورد احترام و مهربانی سایر مسلمانان شهرستان بابل قرار گرفته اند.» پس از ذکر نام این افراد ندای حق نوشت: « این است نتیجه تبلیغات دینی و کوشش مبلغین مذهبی که بحمدالله در همه جا گویندگان و واعظان و مُبلغین اسلامی مشغول بیداری مردم و هدایت آنها به راه راست بوده و جای نهایت شکرگزاری است که توفیقات بسیاری شامل حال همه مردم شده و این هم از برکات وجود حسین بن علیع است.»۵۰

در مشهد نیز برای مقابله با بهائیان، مادیگرایان، و هواداران کسروی تشکلهایی چون انجمن تبلیغات اسلامی، انجمن پیروان قرآن، انجمن انصار فاطمی، کانون نشر حقایق اسلامی، و مبارزین اسلام تأسیس شد. جلسات انجمن تبلیغات در مسجد حاج فرهاد، انجمن انصار در منازل اعضاء، و مبارزین اسلام که از فدائیان اسلام پیروی میکردند نیز سیار بود.۵۱ برنامه های تبلیغاتی انجمن تبلیعات اسلامی را فخرالدین حجازی به عهده داشت که با همکاری شیخ محمود تولایی ذاکر زاده (معروف به حلبی) مشهد را به یکی از مهم ترین مراکز مبارزه با بهائیان تبدیل کرد.۵۲ حاج علی اصغر عابد زاده نیز انجمن پیروان قرآن را بنا نهاد که دارای چهارده مدرسه به نام چهارده معصوم بود.۵۳

کانون نشر حقایق اسلامی از دیگر تشکیلات اسلامی مشهد بود که به همت محمدتقی شریعتی صدر تأسیس شد. بنابرگزارشی در تیر ۱۳۲۶«هنگامی که تبلیغات شوم کسروی جوان های اسلام را به پرتگاه بی دینی می کشاند، این مجاهد اسلامی چون سد مستحکمی درصدد برآمد که از تنفیذ مسمومات مهلکش جلوگیری نماید. دو سال را با تشکیل جلسات سخنرانی سیار برای تنویر افکار طبقه جوان گذرانیده تا اینکه در محرم امسال به کمک عده ای از خیرخواهان مشهد انجمنی به نام کانون نشر حقایق اسلامی تأسیس نمودند.»۵۴ احسان الله پرتوی از جمله سخنرانان کانون نشر حقایق اسلامی بود که به کوشش شریعتی به اسلام گروید. بنابر گزارش پرچم اسلام پرتوی «امروز از مبلغین معروف و خدمتگذاران صدیق به جامعه تشیع می باشند و ذکر خیر ایشان در محافل و مجالس ورد زبان هاست و سخنرانی های ایشان معروف خاص و عام در مشهد و سبزوار و قوچان است.» درمصاحبه ای با پرچم اسلام درشهریور ۱۳۲۸ پرتوی گفت: «من اصولاً بهائی زاده ام و تا چهار پشت من بهائی بوده، پدر بزرگ من غلامحسین حیران سنگسری و معروف به استاد غلامحسین بوده که از منحرفین معروف سنگسر بود. پدرم هم در سنگسر فعالیت زیادی داشت، اکنون هم در سنگسر حیات دارد و مسلمان شده است.»۵۵

بسیاری از رهبران آینده انقلاب اسلامی در فعالیت های تبلیغی و آموزش اسلامی که در نقاط دوره افتاده ایران در دهه ۱۳۲۰ در مقابله با بهائیان سازمان یافته بود شرکت داشتند. مثلاً آیت الله محمدحسینی بهشتی در گزارشی از دوران طلبگی خود نوشت: «درطول این سال ها فعالیت های تبلیغی و اجتماعی داشتم، در سال ۱۳۲۶ یعنی یک سال بعد از ورود به قم با مرحوم مطهری و آقای منتظری و عده ای از برادران حدود هجده نفر، برنامه ای تنظیم کردیم که برویم به دورترین روستاها برای تبلیغ و دو سال این برنامه را انجام دادیم.»۵۶ آیت الله ربانی شیرازی نیز از فعالیت های خود در آن دوره چنین یاد کرد:

 با بینشی که برای نجات ایران داشتم اقلیت هایی که به نام دین مشغول فعالیت بودند، اقلیت های سیاسی که برای تضعیف اسلام به وجود آمده می دانستم لذا با آنها دایماً در معارضه و مباحثه می بودم. از جمله صوفیه، بابیه، بهائیه و شیخیه. با فرقه صوفیه و بابیه و بهائیه زیاد بحث و گفتگو می نمودم به قسمی که از من گریزان بودند و حاضر به بحث نمی شدند، از همان ابتدای تحصیلات به تبلیغ پرداختم و در قری و قصبات و شهرستان های شیراز منبر می رفتم و در سال ۱۳۲۶ در اثر تبلیغات در سروستان ۷۲ یا ۸۲ نفر از بهائیان مسلمان شدند که روزنامه های پرچم اسلام و غیر آن منعکس نمودند.۵۷

این شایعه که بهائیان، مادیگرایان و کسروی و هوادارانش در صدد نابودی اسلام هستند، در نگرش طلاّبی که در دهه ۱۳۲۰ در حوزه های علمیه مشغول تحصیل بودند تأثیری بسزا داشت. آنها که اغلب با نوشته هایی همچون «یادداشتهای دالگورکی» سیاسی شده بودند، هرگونه باور دینی خارج از مدار اسلام و تشیع را ساخته استعمار برای تضعیف اسلام می پنداشتند. بدین سان این نسل از طلاب مبارزه در راه اسلام را مبارزه با “استعمار” و مقابله با دِگردینی می پنداشتند. این نسل که از نزدیک شاهد فعالیت های تبلیغاتی و آموزشی بهائیان، حزب توده و کسروی و هوادارانش بود، نهادها و برنامه های تعلیماتی گسترده ای را برای مقابله با آنها بنا کرد. برای نیل به وحدت و یگانگی دینی، که از آموزه های احمد کسروی بود، آنها ایمان به مذهبی بجز تشیع را نقشه ای استعماری برای تجزیه ایران و تضعیفاسلام می پنداشتند. در مقابله اخلاقی با دگردینان و دگر اندیشان طلاب این نسل آینده ای را پی افکندند که معرّف حالِ اکنونِ ایران است.

 نشر و تبلیغ اسلامی

 نشریاتی همچون آئین اسلام، پرچم اسلام، دنیای اسلام، و ندای حق نقش مهمی در پیوند هیأت ها و انجمن های دینی و پیدایش حوزه همگان اسلامی داشتند. این حوزه که از بهم پیوستن نهادها و نشریات اسلامی سامان گرفت، با نقد اخلاقی ارزش های نوین که در جامعه پرتحول ایران از طریق نهادهای فرهنگی جدید همچون رادیو، سینما، تأتر، مدرسه، دانشگاه، احزاب و روزنامه ها و مجله های متنوع سازنده حوزه همگان ملی رواج می یافت، بدیلی اسلامی را پی ریخت. نشریات اسلامی ایران را «کشور شیعه» و ایرانیان را «ملت مسلمان ایران» قلمداد کردند و بدین سان حوزه ویژه ای را با راندن ایرانیان غیر مسلمان از حوزه همگان ملی پدید آوردند. آئین اسلام از نخستین روزنامه های اسلامی بود که در دهه ۱۳۲۰ منتشر شد. به قول سید محمدعلی تقوی این روزنامه، که به مدیری و سردبیری نصرت الله نوریانی از فروردین ۱۳۲۴ منتشر شد، «در طریق تبلیغ از دیگران پیش قدم بوده است.»۵۸ پرچم اسلام به سردبیری سید عبدالکریم فقیهی شیرازی درفروردین ۱۳۲۵ آغاز به کارکرد و از روزنامه های هفتگی پرنفوذ بود. در شماره های نخستین پرچم اسلام به ندرت به بهائیان حمله می شد. برخورد با بهائیان عموماً غیر مستقیم بود و در نوشته های کسانی همچون حجه الاسلام نجم آبادی، سیدمحمود طالقانی، حسن نیکو، و عبدالحسین آیتی و محمدعلی شکاری دیده می شد.۵۹ اما از ۹ مهر ۱۳۲۶ به بعد پرچم اسلام مستقیماً به آئین بهائی و بهائیان حمله آغاز کرد. پرچم اسلام این تغییر روش را در یادداشتی چنین تشریح کرد:

با اینکه از بدو انتشار روزنامه پرچم اسلام تا مدتی وارد این قبیل مذاکرات نشده بودیم و مایل هم نبودیم، زیرا در دنیایی که امروزه عده زیادی از مردم منکر وجود خدا هستند و اساساً به مبداء و معاد معتقد نمی باشند، مذاکره در اطراف بهائیان که مسلکی است ساختگی و سیاسی مورد نداشت. معهذا چون اخیراً شنیده می شود برخلاف رعایت ادب و نزاکت و احترام به قوانین مملکتی شرارتهائی هم نموده اند از این هفته به بعد به درج حقایقی خوانندگان محترم را بشارت داده و امیدواریم شاید انشاءالله در گمراهان مؤثر واقع شود.

این تغییر رویه دقیقاً زمانی صورت گرفت که پرچم اسلام به علت مشکل مالی برای یک هفته تعطیل شده بود. سرمقاله همان شماره پرچم اسلام «سبب یک هفته تعطیل: سستی مشترکین- سیاست بیگانگان» بیانگر آن است که مبارزه با بهائیان دستاویزی برای جلب حمایت علماء و تهییج خوانندگان مسلمان بود. در این سر مقاله فقیهی شیرازی به علماء هشدار داد: «فقط برای آخرین دفعه به آقایان حجج اسلام و علمای اعلام و آقایان وعاظی که خود را فداکار و مجاهد شرع و شریعت میدانند یادآور می شویم که اگر ناچار از تعطیل این روزنامه دینی شویم همه دشمن شاد می شویم و روزی خواهد رسید که از این سهل انگاری و سستی و بی اعتنائی پشیمان خواهید شد.» در ادامه نوشته، فقیهی که شغل اصلی اش پزشکی و تخصص اش امراض مقاربتی بود به شرح اشتیاق خویش به روزنامه نگاری پرداخت: «من به حکم وظیفه دیانت. . . قدم در این راه پر خطر گذاردم و همانطور که بارها تذکر داده و یادآور شدم من این خدمت را از اطبای مسیحی و اولیاء بیمارستان های امریکایی تقلید نمودهام. فعالیت اطبای بهائی مرا وادار کرد که علی رغم تمام مشکلات قیام به این خدمت مقدس نمایم.»۶۰ اگرچه فقیهی شیرازی پیشتر نیز سبب اشتیاق خود به تبلیغ اسلام را بازگفته بود، اما روایت قبلی او اندکی متفاوت بود:

 در مدت تحصیل علم طب و آموزش در بیمارستان ها مدتی را که در بیمارستان امریکائی عملاً فن پزشکی را می آموختم خوشبختانه طرز تبلیغ مُبلغین مسیحی را مشاهده کردم و ناظر اعمال آنان بودم به خوبی به اسرار فعالیت و پشتکار آنان واقف شدم و به خوبی دریافتم که با تمام مشکلات و موانع که در کشور اسلامی ایران دارند چگونه برای ترویج مذهب منسوخه مسیحیت رنج می کشند و کوشش میکنند. در همان روزها سوگند یاد کردم که در اولین فرصت علاوه بر عهده روحی ممتد فن طبابت در راه خدمت به دیانت حقه اسلام از بذل مال و جان مضایقه نکنم. . . .

 در این روایت که در مرداد ۱۳۲۶ نوشته شده بود اشاره ای «فعالیت اطبای بهائی» نبود. دراین نوشته فقیهی شیرازی تنها یادآور شد که با شش هزار خواننده «چه بسیار جوانان معصومی که نزدیک پرتگاه ضلالت کسروی بهائی و مادیگری شده و بوسیله این نشریه دینی از بدبختی و گمراهی نجات پیدا کردند.» با این کارنامه خدمت، فقیهی انتظار داشت که خوانندگان با ایمان به یاری پرچم اسلام برآیند.۶۱

با این تغییر روش محسوس، در زمانی که آزار بهائیان در سراسر ایران شدت بیشتری یافته بود، در گزارشی وارانه پرچم اسلام (مهر ۱۳۲۶) نوشت: «نامه های رسیده از بعضی از شهرستان ها حاکی است که بهائیان به اشاره شوقی افندی شروع به شرارت و ضرب و شتم مسلمان ها نموده اند. . .»۶۲ در شماره دیگری پرچم اسلام (بهمن ۱۳۲۶) عکس عبدالبهاء را در مراسم دریافت لقب”سِر”(Sir) چاپ کرد نوشت: «اختلافات مذهبیدر بین ملل شرق نتیجه سیاست خانمان برانداز دیگران است. در این مجلس بیگانگان به عبدالبهاء لقب سِر میدهند!»۶۳ در پی این شایعه که «ماجراجویی در یکی از شهرستان ها مبادرت به سوزاندن این کتاب آسمانی نموده» در سر مقاله ای با عنوان «فرقه منحرف» در اسفند ۱۳۲۸ نوشت:«مزدوران بیگانه چون با تحریکات سیاسی و حزب سازی کاری از پیش نبردند، اکنون به دست عده ای معدود و محدود در نظر دارند به نام دین سازی و مسلک ساختگی ایجاد فتنه و فساد نمایند.» در ادامه این سرمقاله فقیهی شیرازی ابراز نگرانی کرد که «چندی است از اطراف و اکناف کشور، تلگرافات اهالی مبنی بر اظهار نگرانی و شکایت از فرقه منحرفین، آقایان علماء اعلام را متأثر و متأسف نموده به قسمی که نزدیک است منحرفین با قلت عددی که دارند باعث فتنه و فساد گردند.»۶۴ برای پایان دادن به “سستی” خوانندگان مسلمان، پرچم اسلام آئین بهائی را «دین ساختگی. . . دول استعمارچی» قلمداد و بهائیان را که در آن سال تحت فشار شدید بودند «باعث فتنه و فساد» معرفی کرد.

دنیای اسلام هفته نامه دیگری بود که نقش مهمی در پیوستگی سازمان های اسلامی و سامان دادن مبارزات ضد بهائی داشت. این روزنامه اسلامی، که با مدیری و سردبیری سید محمدتقی تقوی انتشار می یافت، نگرش تاریخی خاصی را رواج داد که آینده سازی جنبشی اسلامگرا را به همراه داشت. در سرمقاله شماره نخستین (مهرماه۱۳۲۵)، سردبیر روزنامه که از فارغ التحصیلان مدرسه عالی سپهسالار بود، این نگرش تاریخی را چنین شرح داد: «ملت ایران بوسیله دین مقدس اسلام قرن ها دارای مجد و عظمت بوده و از تمدن حقیقی خود سرتاسر گیتی را کامیاب مینمود. اما امروز که دشمنان اسلام و ایران در اثر فعالیت های سیاسی چند قرن اخیر نفوذی در جامعه ما پیدا کردند توانستند که سنگ تفرقه میان ما انداخته و ما را بیچاره و ناتوان نمایند.» در این نگرش تاریخی که تفاوت چشمگیری با تاریخنگاری ایرانمدار دهه های پیشتر داشت، سردبیر دنیای اسلام برآنبود که دردوره رضاشاه «بهت و حیرت عجیبی جامعه فرسوده مسلمانان بقیهالسیف را فرا گرفته بود و بعضی چنان خیال می کردند که اصولاً آثار دیانت از کشور ایران محو و نابود خواهد شد و به هیچوجه روزنه امیدی هم پدیدار نبود تا اینکه حادثه شهریور ۱۳۲۰ رخ داد و. . . ناگهان دیده شد که اباطیل بیست ساله محو و نابود گردید.» آئین اسلام و پرچم اسلام برای مقابله با قلم هایی منتشر شدند که «به نام آزادی هر روز به یک عنوان خاص برضد دیانت اسلامیه صفحات چندی را سیاه می کند.» اما تقوی باور داشت که «برابر این همه انتشارات مضره و سیل بی دینی تنها دو روزنامه تأثیر حقیقی نخواهد داشت. بلکه باید اقلاً صدها روزنامه دینی از هرگوشه و کنار کشور انتشار یافته و به نشر حقایق پرداخته و با بی دینی ها و فساد اخلاق و بیماری های روحی و اجتماعی سخت مبارزه نماید تا بتواند دست هیئت اجتماع را بگیرد.»۶۵

 

پانوشت ها:

۴۴. مرتضی خلخالی و عبدالحسین معتضدی، «ملت ایران بیدار شوید: بهائیان دین، مذهب، تعصب، ملیت و ناموس شما را از بین می برند،» دنیای اسلام، ۲:۶۲ (۲۴ بهمن ۱۳۳۶)، صص ۱ و۳؛ نقل از ص ۳.

۴۵. یک نفر مسلمان، «بهائی ها چه می گویند؟،» دنیای اسلام، ۲: ۶۸ (۲۱ فروردین ۱۳۲۷)، صص ۱ و ۴؛ نقل از ص ۴.

۴۶. «جمعیت هیأت مروجین مذهب جعفری،» پرچم اسلام، ۷۹ (۱۲ آذر ۱۳۲۶)، ص ۲؛ «جمعیت مروجین مذهب جعفری،» پرچم اسلام، ۸۰ (۱۹ آذر ۱۳۲۶)، ص ۳.

 ۴۷. «مجمع هیآت مروجین مذهب جعفری،» پرچم اسلام، ۲:۳۴ (۳ دی ۱۳۲۶)، ص ۱.

۴۸. «بیانیه ای که در جلسه عمومی عصر ۱۶/۱۱/۲۶ هیئت مروجین مذهب جعفری توسط آقای سید نصرالله شجاعی تنظیم و قرائت شد،» دنیای اسلام، ۶۳ (۱ اسفند ۱۳۲۶)، صص ۱ و ۳. نقل از ص ۳.

 ۴۹. «کانون انتشارات اسلامی،» پرچم اسلام، ۲:۳۲ (۱۹ آذر۱۳۲۶)، ص ۴.

 ۵۰. «نتیجه مبارزه مبلغ اسلامی و بازگشت عده ای از منحرفین بهائی،» ندای حق، ۶:۲ (۱۲ مهر ۱۳۳۴)، صص ۱ و ۲؛ نقل از ص ۲.

 ۵۱. عباس غله زاری، «مجامع مذهبی مشهد مقدس،» ندای حق ۶:۸ (۲۶۴ آبان ۱۳۳۴)، صص ۱ و ۴؛ نقل از ص ۴.

 ۵۲. «ریشه اندیشه اسلام منهای روحانیت،» ۱۵ خرداد، ۴:۱۴ (بهار ۱۳۷۳)، صص ۲۷-۱۶، به ویژه صص ۲۶-۲۷، یادداشت ۹؛ «جمعیت های مؤتلف اسلامی مشهد و سرنوشت انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در مشهد،» ۱۵ خرداد، ۴:۱۴(بهار۱۳۷۳)، صص ۴۰-۲۸، بخصوص ص ۳۰.

 ۵۳. صدرالسادات، «دو نمونه از فداکاری،» پرچم اسلام، ۶۳(۲۵ تیر ۱۳۲۶)، ص ۳.

 ۵۴.همانجا

 . ۵۵. مصاحبه با آقای احسان الله پرتوی که سابقاً منحرف بوده اند،» پرچم اسلام، ۱۴۹ (۳۱ شهریور ۱۳۲۸)، صص ۲-۱؛ نقل از ص ۲.

 ۵۶. محمد حسینی بهشتی، «و به اوست که سوگند می خورم که سازش نمیکنم،» شاهد، ۷ (خرداد ۱۳۶۰)، صص ۱۹-۱۴،۴۷؛ نقل از ص ۱۶.

 ۵۷. «به مناسبت هفدهم اسفند ماه سالگرد درگذشت آیت الله ربانی شیرازی. . .،» پیام انقلاب، ۱۳۲ (۲۵ اسفند ۱۳۶۳)، صص ۲۱-۱۸ و ۳۱؛ نقل بر ۲۰. این خبر در پرچم اسلام در «بخش مهم ترین اخبار کشور و جهان» چنین گزارش داده شده بود: «کسانی که اخیراً مسلمان شده اند- شصت و دو نفر به شرح زیر بوسیله جناب آقای آقا شیخ عبدالرحیم شیرازی مُبلغ اعزامی از طرف آقایان علماء و روحانیون شیراز در سروستان شیراز مشرف به دین مبین اسلام گردیدند.» ن. ک. به:«مهم ترین اخبار کشور و جهان،» پرچم اسلام، ۹۴(۱۲ فروردین ۱۳۲۷)، ص ۲.

 ۵۸. «دنیای اسلام برای چه انتشار می یابد؟،» دنیای اسلام، ۱ (۲۰ مهر۱۳۲۵)، صص ۲-۱؛ نقل از ۲.

 ۵۹. حجه الاسلام نجم آبادی، «یک سؤال از شوقی افندی و پیروانش،» پرچم اسلام، ۶۳ (۲۵ تیر۱۳۲۶)، صص ۱ و ۳؛ سید محمود طالقانی، «مهدی موعود،» پرچم اسلام، ۱:۱۷(۲۷ تیر ۱۳۲۵)، ص ۴؛ محمدعلی شکاری، «گفت و شنود با بهائیان،» پرچم اسلام ۷۱ (۲۶ شهریور ۱۳۲۶)، ص ۳؛ حسن نیکو، «شجاعت مولود دیانت و امت است،» پرچم اسلام، ۲۲ (۷ شهریور ۱۳۲۵)، ص ۲؛ عبدالحسین آیتی، «بازیگری بنی اسرائیل سبب خواری ایشان است،» پرچم اسلام، ۲۳ ۱۴ شهریور ۱۳۲۵)، ص ۱.

 ۶۰. عبدالکریم فقیهی شیرازی، «سبب یک هفته تعطیل: سستی مشترکین- سیاست بیگانگان،» پرچم اسلام، ۷۲ (۹ مهر ۱۳۲۶)، ص ۱.

 ۶۱. عبدالکریم فقیهی شیرازی، «مبارزه ما مقدس و پیروزی نهائی با اسلام است،» پرچم اسلام، ۶۶(۲۲ مرداد ۱۳۲۶)، ص ۱.

 ۶۲. «شرارت بهائی ها،» پرچم اسلام، ۲:۲۴ (۹ مهر ۱۳۲۶)، ص ۲.

 ۶۳. «اختلافات مذهبی،» پرچم اسلام، ۸۸(۲۲ بهمن ۱۳۲۶)، ص ۱.

 ۶۴. «فرقه منحرف،» پرچم اسلام، ۱۷۰ (۴ اسفند ۱۳۲۸). صص ۲-۱.

 ۶۵. «دنیایاسلام برایچه انتشار مییابد؟!» دنیای اسلام، ۱ (۲۰ مهر ۱۳۲۵)، صص ۲-۱.

 

* محمد توکلی طرقی پرفسور تاریخ و تمدن های خاور نزدیک و خاورمیانه در دانشگاه تورنتو است.