از آنجا که استیلای حکومت دیکتاتوری و تیغ سانسور طی سالیان متمادی امکان سالم تبادل افکار و چالش فکری را از ما گرفته بود و به اعتبار اینکه
شهروند ۱۲۶۸ ـ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰
فرش رنگین کشور عزیزمان ایران را با سرانگشت خرد ببافیم و زیر پای جوانانمان بگسترانیم
از آنجا که استیلای حکومت دیکتاتوری و تیغ سانسور طی سالیان متمادی امکان سالم تبادل افکار و چالش فکری را از ما گرفته بود و به اعتبار اینکه باور داریم که برقراری جامعه ای دمکراتیک و دولتی غیرمذهبی کف مطالبات مردم ما در ایران است بر آن شدیم که در این زمینه فضایی ایجاد کنیم که در بستر آن بتوانیم شرایط تبادل افکار و شنیدن صداهای گوناگون در یک جو رفیقانه را فراهم کنیم. از این رو از چند ماه قبل در تدارک این گردهم آیی آستین ها را بالا زدیم.
در این رابطه از خانم شکوه میرزادگی و آقای دکتر اسماعیل نوری علا دعوت به عمل آوردیم تا بدین وسیله به بحث سکولاریزم و فراز و نشیب های آن و از طرفی مسایل زنان و جنبش موجود دامن زده و از میان تبادل نظرها و برخورد اندیشه هر کدام از ما به فراخور توان و دانش خویش به درک روشن تری از مسایل پیش رو برسیم. ما واقعاً باور داریم که در جامعه ما کسان زیادی به اشتباه سکولاریزم را عین دین ستیزی و دشمنی با مذهب و آیین و باورهای مردم می دانند، و ما تلاش داریم که با گشودن مجاری بحث و گفتگو روشن کنیم که سکولاریزم نه تنها مخالف دین و آیین مردم نیست، بلکه عمیقاً باور دارد که همه ادیان و مذاهب می توانند حضور داشته و در مجامع مخصوص به خود به انجام فرایض دینی ادامه داده و تبلیغ کنند و قانون هم از آنان حمایت کند، ولی در حیطه سیاست کار باید به متخصصان آن که منتخب مردم هستند سپرده شود. به زبان دیگر مسایل زمینی را نه با پاسخهای آسمانی، بلکه باید با جوابهای زمینی پاسخ داد.
ما در ندای صلح و آزادی صادقانه باور داریم که اختلاف های ما در تفکر و نظر نباید مانع و رادعی برای اتحاد در عمل ما باشد. هم از این روست که با وجود داشتن اختلاف نظرگاههای مختلف واقعاً باور داریم که همه چیز را همگان دانند. و برای ساختن دنیای بهتر نیازمند همیاری همه گونه نحله فکری می باشیم.
آقای دکتر اسماعیل نوری علا به جرأت یکی از کسانی است که طی این سالها پیگیرانه روی مقوله سکولاریزم و حکومتهای عرفی و غیرمذهبی کار و مطالعه کرده اند و می توان گفت که ایشان در این مورد صاحب نظرند.
کتاب زندگی و روزگار کمال آتاتورک که یکی از کارهای اخیر ترجمه ای ایشان است به خوبی نشان می دهد که در صد و اندی سال پیش در مرکز خلافت اسلامی چگونه حکومتی عرفی و غیرمذهبی با نگاهی به آینده پایه گذاری می شود و چگونه در جهت از میان برداشتن تبعیض مذهبی سمت گیری می شود و چگونه و به چه نحو ملایان و مفتی ها با آن همه نفوذ ناچار به ترک صحنه سیاسی شده و به کار ارشاد مذهبی شان گمارده می شوند.
ما باور داریم که سکولاریزم به تنهایی قادر به حل مسایل امروز ما نیست همچنان که در بسیاری از جوامع به تنهایی نتوانسته راه دمکراسی و حقوق بشری خود را طی کند. در راستای همین نواقص است که ما در گروه ندای صلح و آزادی به سکولاریزم بر محوریت عدالت اجتماعی و حقوق بشر باور داریم و رسیدن به چنین جامعه ای را حق واقعی مردم ایران می دانیم.
در تلاش برای رهایی از هرگونه تبعیض قومی، مذهبی و جنسیتی باور داریم که قانون اساسی موجود جمهوری اسلامی که سی و اندی سال پیش طراحی و نوشته شده گذشته از مرتجع بودن و عقب ماندگی آن همیشه بازیچه دست ملایان و ولایت مردان حکومتی بوده و حتی این قانون پر از تبعیض و کهنه را هرگاه اراده کرده اند با حکمی حکومتی با هزار و یک نیرنگ دور زده اند و از انتخابات و جمهوری تنها برای چهره دمکراتیک بخشیدن به این رژیم واپس گرا استفاده شده است.
آنچه مسلم است برقراری حکومت عرفی و سکولار پایان یک سری از تبعیضات مذهبی و قومی را با خود دارد ولیکن کافی نیست. اگر سکولاریزم باشد و عدالت اجتماعی نباشد، اگر حقوق زحمتکشان و تهیدستان شهری و روستایی و به طور کلی تمام اقشار تحت ستم اقتصادی در نظر گرفته نشود، یعنی قانونی ساری و جاری شود که در آن محوریت قرار دادن سهم تهیدستان را در خود نداشته باشد، اگر سکولاریزم باشد ولی حقوق بشر نباشد یعنی آزادی بیان و آزادی مذهب و آزادی عقیده نباشد چطور می توانیم ادعا کنیم که جامعه ای در حد مطالبات امروز مردم طراحی کرده ایم.
مثلث سکولاریزم، عدالت اجتماعی و حقوق بشر نگاه حق جویانه ای دارد به صد و اندی سال مبارزات مردم ایران که طی آن هزاران نو گل عشق و آزادی پرپر شده اند.
و اکنون که ایران و جهان آمادگی دستیابی به آن را دارد جا دارد کسانی که خود را به حریم مذهب در قدرت و عمامه و عبای حجره و مساجد بسته اند با کمال شجاعت و صداقت دست از سیاه بازیهای سیاسی بردارند و با مردم روراست باشند و یک بار برای همیشه ریشه تبعیض و بی عدالتی را بخشکانند. این فرصت به دست آمده را باید چنان به کار ببندیم که بیست سال بعد اشک نریزیم و به شرایط امروزمان غبطه نخوریم.
باید به کمک خرد جمعی و اعتبار بخشیدن به هر گونه فکر و اندیشه، به دور از هر گونه برخورد از بالا و طلبکار بودن از همه، فرش رنگین و زیبای کشورعزیزمان ایران را با سرانگشت خرد ببافیم و آن را زیر پای جوانانمان بگسترانیم چرا که فردا از آن آنهاست.
ما در این جا از همه عزیزان، چه آنهایی که با این تفکرات برخورد اثباتی می کنند و آن را قبول دارند و چه آنهایی که برخورد نفی آن را دارند و آن را نادرست و عجولانه می دانند، صادقانه تقاضا داریم حتماً و حتماً در این ورزش فکری شرکت کنند و با مقابل هم قرار دادن افکار و اندیشه ها و برداشتها و باورهای گوناگون نوری بیافکنیم بر تاریکی های ذهنی مان و درست را انتخاب کنیم.
زنده باد آزادی
ندای صلح و آزادی
تورنتو فوریه ۲۰۱۰
بهمن ۱۳۸۸