ترجمه‌: حمید پرنیان

صحنه‌های پایانی فیلم «ماهی‌ای به نام واندا» نشان می‌دهد که شخصیتی به نام اوتو وست (یک جنایتکار منفور امریکایی) به افریقای جنوبی [دردوره‌ی آپارتاید] مهاجرت می‌کند و «وزیر دادگستری» می‌شود. این داستان یک فیلم کمدی هالیوودی است؛ اما در تراژدی سیاسی این روزهای ایران، شخصیتی واقعی که جنایت‌هایی علیه بشریت انجام داده، یعنی مصطفی پورمحمدی، در کابینه‌ی جدید حسن روحانی، به وزارت دادگستری منصوب شده است. شخصیت اوتو وست قاتلی زودجوش و احمق بود که ادعا می‌کرد برای سی‌آی‌ای آدم کشته است، اما پورمحمدی یک روحانی متعصب است که مسئولیت بسیاری از قتل‌ها و کشتارها بر گردن اوست.

در ۱۹۸۸، پس از جنگِ طولانی ایران ـ عراق، وقتی رویای آیت‌الله خمینی مبنی بر اشغال بغداد و پیشروی به سمت بیت‌المقدس بر آب شد، فتوایی صادر کرد و فرمان داد که تمام زندانیان سیاسی که همچنان بر سر باورهایشان هستند، اعدام شوند؛ «دشمنان اسلام را سریعا نابود کنید».۱ وی یک کمیته‌ی سه‌نفره تشکیل می‌دهد که به ‌عنوان «کمیته‌ی مرگ» معروف می‌شود، پورمحمدی یکی از آن سه نفر بود. همان‌طور که خیلی از سازمان‌های حقوق بشری (از جمله عفو بین الملل، دیده‌بان حقوق بشر، و مرکز اسناد حقوق بشر ایران۲) مستند کرده‌اند، ظرف تقریبا دو ماه بالغ بر ۴۰۰۰ زندانی سیاسی اعدام می‌شوند و در گورهای جمعی به خاک سپرده می‌شوند. در سال ۲۰۱۲، هیئت داوری ایران در لاهه، جمهوری اسلامی را به ‌خاطر جنایت علیه بشریت محکوم کرد، و مجلس کانادا نیز لایحه‌ای در محکومیت اعدام‌های جمعی در ایران تصویب کرد و آن را جنایت علیه بشریت خواند.

مصطفی پورمحمدی یکی از سه نفر اعضای هیئت مرگ

مصطفی پورمحمدی یکی از سه نفر اعضای هیئت مرگ

پورمحمدی هم‌چنین معاون وزیر اطلاعات و مسئول عملیات‌ برون‌مرزی بود که در طول تصدی‌اش بسیاری از مخالفان ایرانی در بیرون از ایران به قتل رسیده اند. او هم‌چنین متهم است که در «قتل‌های زنجیره‌ای» روشنفکران درون ایران دست داشته است. او در دولت چهارساله‌ی نخست احمدی‌نژاد، وزیر کشور بود، اما احمدی‌نژاد او را برکنار و اختلاس مالی و تقلب‌های او را افشا کرد.

احتمالا، انتصاب پورمحمدی در جایگاه وزیر دادگستری، بخشی از معامله‌ای بوده که روحانی با دستگاه رهبری و مجلسِ غالبا اصولگرا که نامزدهای او را برای کابینه باید تأئید می کردند، انجام داد. روحانی، که خودش یک محافظه‌کار اصولگراست، بهترین گزینه مورد نظر رهبر نبود؛ اما مانند دوره‌های قبل، رای‌دهندگان ایرانی به‌طور استراتژیک به کاندیدای کم خطرتر رای دادند. گرچه رهبری می‌توانست مانع از پیروزی روحانی شود و نامزد محبوب خود را برنده اعلام کند (مثل کاری که با دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد در ۲۰۰۹ کرد)، اما این کار را نکرد؛ تا اندازه‌ای به خاطر هزینه‌های بالایی که در سال ۲۰۰۹ داد و منجر به خیزش رای‌دهندگان شد، و هم‌چنین به خاطر بحران‌های سخت سیاسی و اقتصادی‌ای که در نتیجه‌ی تحریم‌ها و سوءمدیریت‌ها گریبانگیر ایران شده است. اما مهم‌تر از همه این است که رهبری از روحانی نگرانی نداشت و مطمئن بود که می تواند با او معامله کند.۳

تحمیل شخصیت بدنامی مثل پورمحمدی، به‌ویژه در ۲۵امین سالروز کشتار زندانیان سیاسی، بی‌شک مایه‌ی شرم روحانی است؛ بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی حقوق‌بشری این حرکت را محکوم کرده‌اند. اما رای اعتمادِ بالای مجلس اصولگرا به او و ردِ نامزدهای به اصطلاح «اصلاح‌طلب»، پیامی بود به اصول‌گرایان که گرچه گوی انتخابات ریاست‌جمهوری را باخته بودند، اما هم‌چنان کنترل کل نظام را در دست دارند.

روحانی مسئولیت بزرگی در پیش رو دارد. در داخل باید با آشفتگی اقتصادی و تورم و نرخِ بالای بی‌کاری دست و پنجه نرم کند که ماحصل هشت سال دولت احمدی‌نژاد است. در سطح بین‌المللی نیز باید راهی پیدا کند تا این تحریم‌های فلج‌کننده را بردارد و تنش‌ها با امریکا را کاهش دهد. شعار اعتدال او، امیدها و انتظاراتِ زیادی ایجاد کرده است. جامعه‌ی مدنی ایران گرچه نسبت به رژیم توهمی ندارد، اما دنبال یک فضای باز برای تنفس است تا بتواند زنده بماند و رشد کند. باید دید آیا در دولت روحانی چنین فضایی ایجاد می‌شود یا نه.

 

۱-http://www.iranhrdc.org/english/publications/reports/3158-deadly-fatwa-iran-s-1988-prison-massacre.html#.UhPKSLyG6Kh

۲-http://www.iranhrdc.org/english/news/inside-iran/1000000361-who-is-mostafa-pourmohammadi-a-profile-of-iranian-president-hassan-rouhanis-pick-for-minister-of-justice.html#.UhPJO7yG6Kh

۳-http://www.opendemocracy.net/saeed-rahnema/illusions-and-realities-surrounding-iran’s-presidential-elections