ایرانیان با جنبشی چشمگیر به میدان آمده اند. با عزمی راسخ برای شرکت در زندگی جامعه ای که مدت هاست از اعضای موثر آن هستند، قدم پیش گذاشته اند. همانطور که در زمینه های دیگر در کانادا، نقش های برجسته ای دارند. این بار قصد یافتن جایگاه به حق خود در عالی ترین مراکز تصمیم گیری، پارلمان کانادا و دستگاه دولت را دارند. ایرانیان نخبه دارند راهی را که با کوشش های کسانی چون دکتر رضا مریدی در انتاریو و دکتر امیر خدیر در کبک گشوده و آغاز شد، با درکی عمیق، توانمندی و اراده دنبال می گیرند. این جنبش کمی با فاصله و تأخیر شروع شده اما خیزش نوید بخشی برای جامعه ما و جامعه بزرگتر، جامعه کاناداست.
دیوید موسوی یکی از کوشندگانی است که پا به میدان کار مهم خدمت به مردم در عرصه سیاست گذاشته است. با شور و هیجان و در عین حال با متانت و پختگی حرف می زند. همانقدر که ایده ها و باورهای عمیقش را با جزئیات دقیق و مطالعه شده، خوب توضیح می دهد، با دقتی دو چندان خوب هم گوش می دهد و شنونده هوشمندی است. از نسل دوم ایرانیان است. یک کانادایی معمولی از خانواده ای معمولی اما غیرمعمول است. غیر معمول و کمیاب است چرا که با عمق و درکی تحسین برانگیز، آماده و آگاهانه راه خود را برگزیده و ایده هایی شنیدنی برای رسیدن به هدف هایش دارد. گفت وگو با دیوید برای من که شاید در کارم بیش از صد مصاحبه با افراد گوناگون داشته ام، چالشی هیجان انگیز و تجربه ای جالب توجه بوده است. گفت وگو به انگلیسی انجام شده و آنچه می خوانید، برگردان پرسش ها و پاسخ های فکر شده و خواندنی دیوید موسوی است. گفت وگو مفصل است برای این که موضوع مهم است و دیوید حرف های مهم زیادی برای گفتن دارد. امید دارم مجال بگذارید و آن را با دقت و تأمل بخوانید.
علی شریفیان
***
تعریف و درک شما از سیاست چیست و با چه انگیزه هایی به سیاست روی آورده اید؟
ـ من عمیقا بر این باورم که تجربه های ما از زندگی، فهم ما را از جهان ممکن می کند و از این مهمتر به ما می آموزد که نقش و مسئولیت های ما در زندگی چیست. چالش های ما نگرش ما را می سازند و من با اطمینان می توانم بگویم کودکی من در این میان نقش مهمی داشته است. احساس ناتوانی و درماندگی امری انسانی است. اما تجربه چنین احساساتی اهمیت و مسئولیت ما برای کمک به دیگران، در زمانی که ما قادر به چنین کاری باشیم را به ما می آموزد.
من در سال های میانی ۱۹۹۰ از قدرت سیاست به عنوان ابزاری برای تغییرات اجتماعی پی بردم. آن زمان مادرم که برای اداره مهاجرت کانادا کار می کرد، چکی دریافت کرد که حاوی تفاوت مبلغ دستمزدی بود که برخلاف انجام کار مشابه با همکاران مردش، به او پرداخت نشده بود. این برنامه پرداخت برابری بود که دولت لیبرال به رهبری ژان کریتین برای زنان، برای مقابله با تبعیض سیستماتیک علیه آنها، با عنوان دستمزد برابر برای کار برابر، به اجرا گذاشته بود.
این تجربه ای بود که قدرت سیاست را به من نشان داد و این که می تواند چه اثراتی بر زندگی ما داشته باشد. همین موضوع بود که سبب تشخیص این نکته شد که من هم به ارزش های مشابه ای باور دارم و به همین دلیل من از ته قلب لیبرال هستم. همین رخداد سبب خرسندی و رضایت خاطر من از کشوری شد که در مقایسه با ایران در ۳۴ سال گذشته، در آن زندگی می کنم. اجرای عدالت برای مادری که تنها مسئول فرزندانش بود به من آموخت چگونه موظف هستم و باید که خود قسمتی از راه حل مشکلات باشم. به همین دلیل است که من یک وکیل هستم. این تجربه دست اولی بود که به من آموخت کمک به یک زن، فقط کمک به یک زن نیست، بلکه حمایت مستقیم از کودکانی است که به وی وابسته هستند.
شما فکر می کنید به اندازه کافی تجربه زندگی، درک و آگاهی اجتماعی دارید که بتوانید صدای مردم و بویژه صدای کانادایی های ایرانی در پارلمان باشید؟
ـ یقینا، جامعه به نماینده ای احتیاج دارد که مشکلات را تشخیص بدهد، شراکت اعضای جامعه را با دست اندرکاران دولت برای حل مشکلات تجربه کرده باشد و با این شیوه بتواند راه حل هایی برای مشکلات اجتماعی بیابد و به اجرا بگذارد.
من سال ها با سازمان هایی که به یاری جوانان و حل مشکلات سالمندان می پردازند، کار کرده ام. در آغاز به عنوان داوطلب و بعدا در مقام مدیر این سازمان ها، طرح های استراتژیک را برنامه ریزی و اجرا کرده ام. معمولا این چالش ها، همیشه این ضرورت را ایجاب می کند که برای حل مشکلات پیچیده، سیاستمداران محلی و رهبران جامعه را با هم در کار شرکت دهید.
من در کارم به عنوان یک وکیل، شرکت های تجاری و سازمان های غیر انتفاعی را راهنمایی کرده ام و همین طور تشکلات دولتی را …همه این تجربه ها مرا برای نقش خود (به عنوان یک نماینده) آماده کرده، اما مهمترین تجربه من کار با اعضای جامعه بوده است. یک نماینده مجلس باید در تماس نزدیک با مردم باشد و از کار با جامعه لذت ببرد، و من عاشق چنین کاری هستم.
در مورد نمایندگی کردن ایرانیان، باورم این است که باید دریافت که ایرانیانی که در کانادا زندگی می کنند از طیف های گوناگونی هستند و مشخصه های متنوعی دارند. گروهی مسلمان، گروهی بهایی و شماری مسیحی یا یهودی هستند. شماری مانند من در اینجا به دنیا آمده اند، شمار دیگری به کانادا مهاجرت کرده و یا به عنوان پناهنده به کانادا آمده اند. گروهی از ما از خانواده مرفه و گروهی دیگر از خانواده هایی متوسط یا کم درآمد بوده و هستیم. نماینده همه این اقشار بودن برای هر کس کار آسانی نیست. من که به ایرانی بودنم افتخار می کنم، به طور کامل شخصیتم و آنچه هستم، عمدتا محصول جامعه کاناداست و می توانم بهترین آمیزه این دو را برای این که صدای ایرانیان باشم به کار بگیرم. اما باید نکته ای را روشن کنم، همه ما صرف نظر از این که از کجا آمده ایم، مذهب و ملیت مان چیست، باید بدانیم عضو یک خانواده هستیم. آنچه مهم است این است که ما همراه با یکدیگر و دسته جمعی برای رسیدن به جامعه ای بهتر کار کنیم.
در جهان و کشوری که ما امروز زندگی می کنیم، ما به عنوان کانادایی در کل و در درجه دوم ایرانی با چه مشکلات و چالش هایی روبرو هستیم؟
ـ من با گفت وگو و کار مستقیم با ساکنان حوزه ویلودیل دریافته ام که با چهار مشکل عمده روبرو هستیم. اولین این مشکلات حمایت از سالمندان، دوم مشکل بیکاری جوانان، سوم قوانین و داشتن امکانات روشن و سیاست های عادلانه برای مهاجرت و در آخر وسایل رفت و آمد سریع و قابل اعتماد هستند.
در ماه های پیش رو در جریان کمپین خود من چهار همایش که در هر کدام به یکی از این مسائل خواهم پرداخت، برگزار می کنم.
در این همایش ها ما می توانیم به کمک یکدیگر به بررسی راه حل ها و ایده هایی برای رویارویی با این مشکلات و چگونگی حل آن ها بپردازیم. در سطح کل کشور بزرگترین چالش های ما پرداختن به امور اقتصادی و بهبود آن است. ما نیازمند سرمایه گذاری خیلی بیشتر برای تحقیق، پژوهش و نوآوری ها هستیم تا بتوانیم به رقابت های تنگاتنگ و فشرده در زمینه اقتصاد، در جهانی که زندگی می کنیم، بپردازیم. برای این که اقتصاد ما تنها به آمریکا وابسته نباشد، باید بازارهای بیشتری در جهان پیدا کرده و در آنها قدم بگذاریم و فعالیت کنیم.
ما باید سرمایه گذاری بیشتری در پروژه های عمده و زیرساختی بکنیم. بویژه در زمینه به وجود آوردن امکانات بهتر رفت و آمد در شهرهای بزرگ کانادا. این کار باید به منظور ایجاد فرصت های شغلی و حمایت از اقتصاد انجام شود.
می شود نمونه ای از این مورد آخر به دست بدهید؟
ـ حتما، اقتصاد بزرگ شهر تورنتو، ۲۰ درصد اقتصاد کاناداست ولی با این وجود هر ساله میلیون ها دلار به خاطر کمبود و ضعف امکانات رفت و آمد عمومی از دست می رود.
به مسئله بازنشستگی و بازنشستگان به عنوان یکی از چهار مسئله عمده اشاره کردید. در این باره و از زاویه این که مسئله جانشینی آن ها را چگونه باید حل کرد، توضیح بدهید.
ـ به لحاظ دموگرافیک، جمعیت کانادا به سرعت و در شماری انبوه به سوی بازنشستگی می رود. ما نیازمند نیروی کار ماهر برای جانشینی بازنشستگان هستیم که این نیروها بتوانند چرخش امور را به دست بگیرند و به پرداختن مالیات ادامه دهند تا بتوانیم حمایت از سیستم های اجتماعی را که داریم ادامه بدهیم. برای اطمینان خاطر در این زمینه باید مشکلات مربوط به جوانانی که در زمینه های مورد نیاز بازار کار درس می خوانند را بر طرف کنیم.
با توجه به این که تعادلی بین شمار بازنشستگان و نیروی جانشین وجود ندارد و این دو گروه به یک میزان رشد نمی کنند، مهاجران نقشی بزرگ بر عهده دارند و پرداختن به نقش مهاجران، باید ادامه یابد. مانند آنچه که در گذشته نه چندان دور در تاریخ کشورمان داشته ایم. ما باید از تمام منافع اقتصادی مهاجرت و مهاجران استفاده کنیم. اما متاسفانه با بر سر کار بودن دولت محافظه کاران، این امر موفق آمیز نبوده است.
در مورد افراد بومی کانادا که مشکلات زیادی دارند، چه فکر می کنید. چه ایده ها و راه حل هایی برای بهبود کیفی زندگی صاحبان اصلی کانادا دارید؟
ـ ما باید گفت وگوهای صمیمانه و صادقانه ای درباره وضعیت این جوامع با هم و با اقوام بومی داشته باشیم و اطمینان خاطر ایجاد کنیم که از آنها حمایت هایی به عمل آید که آنها بتوانند زندگی مانند زندگی که همه کاناداها دارند، داشته باشند.
در مورد حل مشکلات مهاجران و مهاجرت و بویژه مهاجرت ایرانیان چه باید کرد؟
ـ این یکی از مشکلات جامعه کانادایی های ایرانی تبار است. آن چه به ویژه به جامعه ایرانیان در زمینه مهاجرت مربوط می شود، مسئله تحریم هاست. زمان طی مراحل مهاجرت به شکلی غیرقابل قبول طولانی و پیچیده شده. تحریم ها سبب شده که سالمندان ما در دریافت حقوق بازنشستگی خود از ایران و دانشجویان ایرانی برای رسیدن کمک های مالی از خانواده هایشان در ایران با مشکلات زیادی روبرو شوند. همه اینها باید با بررسی، برنامه ریزی و اجرای راه حل های عملی از جلوی پای مهاجران ایرانی برداشته شود.
بر اساس نتایج نظرسنجی های مختلف، گروه زیادی، به روایتی بیشتر کانادایی ها و از جمله کانادایی های ایرانی بر این باورند که از زمانی که محافظه کاران از سال ۲۰۰۶ به قدرت رسیده اند، کانادا در زمینه های مختلف تغییرات عمده ای کرده و دولت محافظه کاران آنچه پیش از حکومت آنها به عنوان کانادا شناخته می شد، در یک حرکت چرخشی چشم گیر تغییر داده اند. این تغییرات که منفی قلمداد شده و می شود، در زمینه سیاست خارجی، مهاجرت، برخورد دموکراتیک کانادا با مسائل داخلی و جهان، اقتصاد، شیوه کار پارلمان و از همه مهمتر در زمینه رفاه و عدالت اجتماعی و دیگر امور به طرز چشمگیری به وسیله محافظه کاران انجام شده است. اگر با این موضوع و باور موافقید، طرح، نقشه و ایده های شما و حزب لیبرال برای رفع پی آمدهای این تغییرات عمده و شاید قرار دادن کانادا در یک مسیر درست کدام ها هستند؟
ـ آنچه مرا شگفت زده می کند آن است که می بینم که کانادا در هفت سال گذشته دچار چه دگرگونی های عجیبی شده است. من به یاد می آورم وقتی دولت محافظه کار (در سال ۲۰۰۶) تشکیل جلسات مجلس عوام را به تاخیر انداخت، کانادایی ها چه اندازه برآشفته شدند. در حالی که چند هفته پیش که استفن هارپر اعلام کرد که جلسات مجلس را تا ماه اکتبر به تاخیر خواهند انداخت، ما آن را به عنوان امری معمول و رایج پذیرفتیم. (توضیح: این چهارمین باری است که نخست وزیر جلسات مجلس را به تاخیر می اندازد)
من دوره ای را به یاد می آورم که مهاجرت در کانادا امری بسیار ارزشمند به شمار می رفت. اکنون این موضوع دیگر این گونه نیست.
من یاد دارم وقتی دانشجویان فارغ التحصیل می شدند، فرصت های شغلی زیادی برای آنها مهیا بود. اکنون بسیاری از فرصت های شغلی کانادایی ها از جمله کار و فعالیت در بانک ها به خارج از کشور فرستاده می شوند. امورکشور به مرور و قدم به قدم و به آهستگی آنچنان در طول هفت سال تغییر کرده اند که ما اکنون بیدار شده ایم و می گوئیم: بر سر کانادایی که من می شناختم چه آمده است؟!
بینش و دیدگاه حزب لیبرال در اولویت قراردادن اصولی است که کانادا را بهترین کشور جهان کرد. کشوری آزاد، جامعه ای دموکراتیک که از چند فرهنگی و تنوع جمعیتی خود استقبال می کند و بر ساختن یک جامعه متوسط قدرتمند تمرکز دارد.
ـ حزب لیبرال شروع به ساختن جامعه از درون خود جامعه کرده و خواهد کرد و با اولویت و شفافیت، کانادایی ها در گردش امور نقطه تمرکز این کار بوده و خواهند بود. اما مهمترین کاری که ما در تلاش انجام آن هستیم به دست آوردن اعتماد دوباره کانادایی هاست.
اخیرا اعتراف جاستین ترودو به اینکه چند بار ماری جوانا کشیده، جنجال فراوانی بر پا کرده است. درباره این حرکت رهبر حزب لیبرال چه فکر می کنید؟
ـ در تماس ها و گفتگوهای شخصی ام با جاستین من صداقت کامل او را دریافتم و ستایش می کنم. من از این که او با شجاعت، فهم عمیق و صادقانه خود را در برخورد با مسائل، شفاف نشان می دهد، جاستین را تحسین می کنم.
شخصا بر این باورم که برگزیدگان و رهبران باید به عنوان مدل و الگو عمل کنند اما باید این نکته را یادآور شوم یک رهبر خوب باید زمانی که لازم است حرف هایش را بزند. موارد زیادی اتفاق افتاده و باز هم اتفاق خواهد افتاد که مردم و جامعه از قوانین جلوتر عمل و حرکت می کنند. من چنین قوانینی را هیچگاه قبول نخواهم داشت و فکر می کنم کانادایی ها هم همین گونه برخورد می کنند. برای این که آن گونه که آنها عمل می کنند، درست است. در این موارد لازم است رهبران با شجاعت، راه را در جهت اصلاحات مورد نظر مردم و جامعه هموار کنند.
سه چهره متشخص جامعه ما ایرانیان قدم به پیش گذاشته اند تا کاندیدای حزب لیبرال در حوزه ویلوویل در تورنتو شوند، چه خصوصیاتی، شما را در مقایسه با دو تن دیگر برای جامعه ما و جامعه بزرگتر، گزینه بهتری می کند؟
ـ از زمانی که قصد خود را اعلام کرده ام، شانس این را داشته ام که با افراد زیادی در ویلودیل به بحث و تبادل نظر درباره مسائل مختلف بپردازم. واقعیت این است که هر یک از آنها این موضوع برایشان اهمیت دارد که من چه کارهایی می توانم انجام دهم بیشتر از اینکه چه تحصیلاتی کرده ام و یا اینکه کی هستم، یا کجا به مدرسه رفته ام. جامعه در نهایت این موضوع برایش اهمیت دارد که چه کسی زمانی که انتخاب شد، می تواند بهترین کار را انجام دهد. به این ترتیب گزینش کاندیدای این حوزه به این بستگی خواهد داشت و به آنجا ختم می شود که چه کسی بهترین ایده ها همراه با بیشترین تجربه ها را برای رهبری جامعه ویلودیل و رهنمون کردن مردم آن به زندگی بهتر دارد.
ویلودیل جایی است که من بزرگ شده ام، در آنجا به مدرسه رفته ام، نیمه وقت کار کرده ام تا بتوانم به دانشگاه بروم و تحصیل کنم و درآنجا برای جامعه، جامعه ایرانی و هم جامعه بزرگتر کار و فعالیت بسیار کرده ام.
من تا به همین جا تجربه چندین سال شرکت دادن مردم در شروع پروژه های مردمی و اجرای آنها را کسب کرده ام. کارهایی که تماما داوطلبانه و بدون چشمداشت مالی بوده است.
به دلیل کارم به عنوان معاون دبیر کل Family Daycare Services و ریاست Downsview Services For Seniors رابطه کاری بسیار خوبی با رهبران جامعه نورث یورک و ویلودیل دارم. من به مقدار زیادی در فعالیت های حزب لیبرال در ویلودیل شرکت داشته ام، به عنوان معاون دبیر کل انجمن حزبی لیبرال های این منطقه و اخیرا به عنوان مربی باشگاه جوانان لیبرال ویلودیل …
نماینده مجلس همچنین باید قادر به مدیریت موثر امور مالی باشد. علاوه بر درجه تحصیلی ام در رشته حقوق من دارای فوق لیسانس مدیریت تجاری از معتبرترین مدرسه جهان Schulich School of Business هستم.
تحصیلات آکادمیک من در زمینه مدیریت تجاری، تجربه های حرفه ای من و آشنایی من با امور مالی به من کمک می کند که بتوانم کار مدیریت مالی جامعه را به خوبی انجام دهم و در نهایت بر این باورم که ما نیازمند شرکت بیشتر جوانان در امور سیاسی هستیم و در سن ۳۶ سالگی (دیوید اکنون ۳۴ ساله است.) من می توانم در انتخابات آینده، آمیزه ای از ایده ها و تجربه ها و سال های زیادی از توانمندی های رهبری خود را در ویلودیل، برای خدمت به مردم به کار بگیرم.
درصدی از ساکنان ویلودیل را ایرانیان تشکیل می دهند، آیا شما از سوی دیگر اعضای جامعه این منطقه، مهاجران ملیت های دیگر هم پشتیبانی می شوید؟
ـ به عنوان یک نماینده مجلس من باید صدای همه مردم جامعه ویلودیل باشم. صرف نظر از تفاوت های آنها؛ برای این که در نهایت همه ما کانادایی هستیم. بیشترین فعالیت های من برای کل جامعه بوده و من روابطی قوی با اقشار مختلف جامعه ویلودیل مانند چینی ها، کره ای ها و فیلیپینی ها در کنار ارتباط با جامعه ایرانی پیدا کرده و دارم.
آیا صحبت و پیام خاصی برای خوانندگان شهروند و هموطنانمان دارید؟
ـ من از شهروند به خاطر این فرصتی که به من داده تشکر می کنم و باید به همه خبر بدهم که میهمانی و همایش ویژه کمپین من روز سه شنبه ۱۷ سپتامبر از ساعت ۶ بعدازظهر در هتل Novotel در نزدیکی ایستگاه ساب وی (مترو) نورث یورک برگزار می شود. ورود و شرکت همه، در این میهمانی رایگان است و من امیدوارم همه در این همایش شرکت کنند و به من کمک کنند و با من برای برگزاری جشن تولدم هم همراه شوند.
در ماه های های پیش رو مشتاقانه هر چه بیشتر در انتظار دیدار اعضای جامعه ایرانی هستم؛ چرا که می خواهم و می توانم از آنها بیاموزم و دریابم که چگونه می توانم به بهترین شکل ممکن (به عنوان نماینده آنها) به آنها خدمت کنم. اگر کسانی علاقمند به تماس با من و یا همکاری با من و ستاد انتخاباتی ام باشند، با شماره تلفن ۰۸۲۴-۷۲۹-۴۱۶ و یا از طریق پست الکترونیکی
davidmousavi@gmail.com به من دسترسی خواهند داشت.
آقای موسوی از شرکت شما در این گفت و گو برای شهروند، تشکر می کنم.