از خوانندگان

صادق پارسیان

شهروند ۱۲۶۳ ـ پنجشنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۰

بله درست متوجه شدید این مطلب سکسی است. یکی از پرسودترین تجارت های دنیا. ظهور این مجله جدید (سیاه و سفید) به جمع مجله های فارسی زبان موجود در کامیونتی ما ایرانیها مرا کمی نگران و ترغیب به نوشتن این مطلب کرده. تنها اسمی که می توان روی آن گذاشت “اولین مجله سکسی ایرانیان کانادا” است.

البته قبل از اینکه آنهایی که امُل نیستند، مرا امُل بخوانند و آن عده که روشنفکر هستند، مرا کوته فکر و تاریک ذهن بخوانند و آنهایی که خیلی لیبرال و دموکرات هستند، مرا دیکتاتور و خود رای بخوانند و آنهایی که مذهبی نیستند، مرا متعصب و مذهبی بخوانند و آنهایی که مترقی هستند، مرا مرتجع بخوانند به من فرصتی بدهند تا دلایل نگرانی خودم را بیان کنم. لازم است توضیح بدهم که سردبیر ناشناس و بسیار خجالتی این مجله متذکر شده است که این مجله برای افراد بالای ١٨سال است. همچنین یادآور شده اند که ایشان با تاکید صریح به آزادی بیان و قانون اساسی کانادا، آزاد به چاپ این مجله است. البته این ناشر در کمال راحتی همه مسئولیت ها و عواقب ناشی از مطالب این مجله را یا به گردن والدین و یا به گردن نویسندگان مطالب آن گذاشته است و گویا فقط شمارش پول آگهی ها به مسئولیت ایشان است. نمی دانم متوجه شدید که نگرانی من از چیست؟ ایشان مسئولیت قرار نگرفتن مجله در دسترسی کودکان را به عهده والدین گذاشته! (رجوع شود به صفحه چهارم آخرین شماره این مجله و به دنبال نوشته های با خط ریز مورچه ای بگردید) برای والدینی مثل من که صاحب دو جوان زیر ١٨ سال هستند این معما شده که من چطور باید از صبح تا شب در سوپر مارکت های ایرانی بایستم و این مجله را از دسترس کودکانم دور نگه دارم و یا اینکه بیست و چهارساعت فرزندانم را دنبال کنم تا مبادا بدون من یا مادرشان به یکی از این سوپر مارکتهای ایرانی بروند و به این مجله دسترسی پیدا کنند.

چقدر این آزادی و قانون اساسی خوب است! تا ببینیم آزادی را تا چه حد آموخته ایم و در چه می بینیم و به چه کسانی عطا کرده ایم. اشتباه نکنید من مخالف وجود اولین مجله سکسی ایرانیان کانادا نیستم و به شما نوید می دهم که بزودی شاهد ویدیوهای سکسی مجانی، بله تعجب نکنید کاملاً مجانی با شرکت مردان و دختران ایرانی در سوپر مارکتهای ایرانی نزدیک خود خواهیم بود و مطمئن باشید این افراد سود بیشتر را در آن ویدیوها خواهند یافت و قانون اساسی کانادا نیز کاری به کار آن ندارد. البته در میان صحنه های این ویدیوها چند آگهی کسبه متعهد و مسئول ایرانی را نیز باید تحمل کنید. حالا متوجه شدید نگرانی من ازکجاست؟ بزودی تجارت سکس حاکم بر بازار آگهی ایرانیان خواهد شد. آگهی هایی که پشتوانه حیاتی سایر نشریه های ایرانی زبان است و بزودی سردبیران سایر نشریه ها هم متوجه می شوند که مشتریان خود را دارند به مجلات سکسی از دست می دهند و بیخود در محیط فعلی کانادا به دنبال سیاست و علم و ادب و مسائل اجتماعی، فرهنگی و هنری، خانوادگی، اخلاقی و شغل شریف روزنامه نگاری رفته اند و بعد از مدتی خواهیم دید که بعضی از این مجلات موجود مجبور خواهند شد که فعالیت خود را کنار بگذارند، مثل مجله هایی که در طول چند سال گذشته به میدان آمدند ولی بدلیل اینکه ایرانیان مهاجر حاضر نبودند برای خرید آنها پول بدهند به ناچار مجبور به تعطیل شدند و این باعث محرومیت خیلی از ایرانیان از مطالب با ارزش آنها شد.

مشکل اینجاست که یک عده از آزادی فقط یک قسمت از آن را می بینند (بی قید و بند بودن) و جوانب دیگر را در نظر نمی گیرند و توجه نمی کنند که سوپر مارکت های کانادا مجلات سکسی عرضه شده برای افراد بالای ١٨ سال را چگونه به معرض فروش می گذارند. از طرفی اگر مردم کانادا باشند و متوجه شوند که یک کمپانی تجاری رعایت خواسته های آنها را نمی کند و به خانواده های آنها اهمیت نمی دهد آنها کالای آگهی دهندگان را تحریم می کنند و از آنها خرید نمی کنند حتی اگر از لحاظ اقتصادی به صرفه تر باشد.

این ناشران این قسمت از آزادی را ندیده اند که اولاً ناشران آن مجلات سکسی حداقل به احترام خانم ها و خانواده ها این مجلات را در پوشش های پلاستیکی می پیچند و قفسه ای را در اختیار فروشنده می گذارند که مجلات را از دسترس جوانان زیر هیجده سال دور نگه دارند و از فروش آن به بچه ها خودداری می کنند و مسئولیت را فقط به گردن والدین نمی اندازد. نه مثل مفازه دارن ما که آنها را کنار بقیه مجلات مجانی قرار می دهند. البته ناشر این مجله خوب میداند که مردم ما و صاحبان سوپر مارکتهای ایرانی چون نمی خواهند مخالف آزادی و یا امُل باشند و همه می خواهند لیبرال و مترقی باشند و بسیاری نیز از مذهب فراری شده اند پس کسی صدایش در نمی آید و اعتراضی نمی کنند و عده ای هم هستند که دنیا را آب ببرد آنها را خواب می برد و برایشان هیچ چیزی مهم نیست تا آن هنگام که بلایی سر خودشان بیاید و دود به چشم خودشان برود، آنوقت گریه و زاری را شروع می کنند و قضا و قدر و سرنوشت را مسبب مشکلات خود می کنند. البته ناشر این مجله خوب میداند که ما ایرانیان هیچوقت صدای اعتراضی نداریم و در هر موردی که نیاز به حرکت جمعی دارد همدست نمی شویم. پس ایشان نیز با خیال راحت به راه خود ادامه میدهد و آزادی را به رخ ما می کشد و ما را با این معما سردر گم می کند که چطور مجله ایشان را از دسترس فرزندان خود تا سن ١٨سالگی دور نگه داریم. چرا باید بالای سر یک عده همیشه قانون، چوب، چماق، جریمه و زندان باشد تا مراعات و ملاحظه دیگران را نیز بکنند.

قضاوت با خوانندگان محترم است.


Sadegh.Parsian@Gmail.com