این حیوان زبان بسته که شترگوسفند نام دارد، محصول فتوشاپ نیست بلکه نتیجه یک بی بند و باری حیوانی و یک معاشرت نامشروع است.
شماره ۱۱۹۷ ـ پنج شنبه ۲ اکتبر ۲۰۰۸



این حیوان زبان بسته که شترگوسفند نام دارد، محصول فتوشاپ نیست بلکه نتیجه یک بی بند و باری حیوانی و یک معاشرت نامشروع است.
احتمالا یک شتربی پدر و مادر، یک ببعی نجیب و سربراه را با وعده راه یافتن به خانواده بزرگان!اغفال کرده و موجب خلق چنین موجود بی قواره ای شده است.
وی زاده کشور بولیوی است و دانشمندان این کشور، در مراسم شب شش که شب نامگذاری است، معتقد بودند حیوان حرام زاده که دیگر اسم نمی خواهد و می خواستند او را همینطور دیمی، شتر گاو پلنگ بنامند، اما از بالا دستور رسید برای آنکه آبروی کشور بولیوی حفظ شود، و این حیوونکی یک موجود هرزه به حساب نیاید، او را “شتر گوسفند” بنامید.
در همان شب، خانواده شترسانان نیز برای ماستمالی دسته گلی که آن شتر لندهور به آب داده بود، او را زیر پر و بال خود گرفتند و اجازه دادند از نام خانوادگی و شناسنامه آنان استفاده کند و جزء شترسانان به حساب بیاید.
گوشت این حیوان قرمز رنگ است و اهالی بولیوی از آن جوجه کباب درست می کنند!
آقای مورالس که چندی پیش به ایران آمده بود موافقت کرده است که تعدادی از این حیوانات نجیب، به ایران فروخته شود تا محبت یک میلیارد دلاری ایران، جبران شود.
هنگام امضای قرارداد فروش این زبان بسته که به زودی گوشتش را سر سفره خودتان خواهید دید، آقای مورالس گفته بود ببخشید چیز به درد بخور دیگری نداشتیم که محبت شما ایرانی ها را جبران کنیم. به قول یکی از شعرای خودتان: چه کند بینوا همین دارد!


ایرانی ها به زودی میلیاردر می شوند!

کناره گیری یا برکناری آقای مظاهری، رئیس بانک مرکزی ایران، کناره گیری تعدادی از مدیران این بانک و اوضاع قاراشمیش اقتصادی کشورمان نشان داد که حق با آقای احمد مجتهد، رئیس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی بوده است.
ایشان درگفتگوئی با “مهر”ضمن تائید اینکه ارزش پول ایران به شدت پائین آمده است، گفته اند هیچ کارشناسی کم کردن صفرهای اسکناس ها را در شرایط تورم بالا توصیه نمی کند و انتشار اسکناسهای درشت را توصیه کرده بودند.
یکی از کارشناسانی که تمام عمر دنبال اسکناس های خیلی خیلی درشت دویده وگیرش نیامده نیز این راه حل را می پسندد و آن را بهترین دارو برای اقتصاد بیمار ایران می داند.
این کارشناس می گوید در شرایط فعلی تنها راه حل این است که اسکناس یک میلیارد تومانی چاپ کنیم، اما آن را با مردم همان یک ریال حساب کنیم که مشتری بشوند !
این راه حل باعث می شود ارزش پول ایران در مقابل ارزهای خارجی رابطه معکوس پیدا کند و مثلا دلار آمریکا که اکنون ده هزار برابر ریال ما ارزش دارد چنان سقوط کند که فریاد بزند آخ سرم!
در چنین صورتی، یک میلیون دلار معادل یک ریال ارزش پیدا می کند و حتی گداگشنه های ایران نیز صبح که از خواب بیدار شدند می بینند الکی الکی میلیاردر شده اند!
این کارشناس برای روشن تر شدن قضیه، مثال می زند و می گوید کسی که فرضاً می خواهد با اتوبوس از توپخانه به بازار برود، باید حداقل ده تا از آن اسکناس ها را به راننده بدهد تا سوارش کند.
راننده در حقیقت یک تومان گرفته است تا این مسافر را به بازار برساند، اما مسافرکه اسکناس ها را شمرده و تحویل راننده داده، به حساب خودش ده میلیارد تومان برای این چند قدم راه پرداخته است.
نتیجه چه می شود؟ نتیجه این می شود که اون آقاهه، شب که با افراد خانواده دورهم نشستند که حساب و کتاب کنند و ببینند امروز چقدر خرج کرده اند و چقدر دیگر تا آخر برج برایشان مانده است، احساس می کنند در همان یک روز از آقای بیل گیتس و مرحوم اوناسیس نیز بیشتر خرج کرده اند.
زن می گوید ۲۰ میلیارد تومن دادم سبزی آش خریدم، بچه می گوید ۵ میلیارد تومان دادم مداد پاک کن خریدم و پدر می گوید ۲۰ میلیارد تومان دادم به بازار رفتم و برگشتم ووو…. و نتیجه جمع و تفریقشان این می شود که می بینند آن روز نزدیک به ۵۰ میلیارد تومان خرج کرده اند.
این احساس میلیاردی خود به خود روی روح و روان خانواده ها اثر می گذارد، در نتیجه کوتاه زمانی بعد، ایرانی ها خود را ثروتمند ترین و خوشبخت ترین آدمهای روی زمین احساس می کنند!

مفسرانی که کتاب موش و گربه را نخوانده اند!

خدا زیادترشان کند، در سالهای اخیر چقدر کارشناس و مفسر مسائل ایران پیدا کرده ایم. از بسیاری آدمها که می پرسی جنابعالی در خارج از کشور چه می کنید، جواب می دهند من مفسر سیاسی و کارشناس مسائل ایران هستم، اما اگر از آنها بپرسی کتاب موش وگربه عبید زاکانی را خوانده اید یا نه پوزخندی می زنند، از بالای عینکشان نگاهی به انسان می اندازند، گره کراواتشان را مرتب می کنند، و می گویند عرض کردم من مفسر مسائل سیاسی هستم!
اکثر این کارشناسان و مفسران معتقدند در ایران باید وضعیتی ایجاد شود که زن و مرد آزادانه عقاید خود را بیان کنند. به حقوق بشر باید احترام گذاشته شود. مطبوعات باید کاملا آزاد باشند. تجمع های صنفی مثل همه دنیا باید آزادانه صورت گیرد. آزادی های فردی مثل حق انتخاب دین و مذهب و خوراک و پوشاک باید رعایت شود، ثروت کشور باید خرج مردم کشور شود ووو…و اینقدر از این چیزها ردیف می کنند که مخ آدم سوت می کشد.
تنها نکته ای را که این حضرات با آن کاری ندارند، همان نکته ایست که عبید زاکانی درکتاب موش و گربه اش به آن پرداخته است.
عبید می گوید موشها بالاخره از دست گربه هه خسته شدند و گفتند اینکه نمی شود این بابا هروقت هوس کرد، ما را بگیرد و یک لقمه چپ بکند. باید یک فکری بکنیم.
با امکاناتی که داشتند یک کنفرانس تلویزیونی ترتیب دادند و نظر موشهای زیرک جهان را پرسیدند و پس از چندین ساعت بحث و مشاوره به این نتیجه رسیدند که باید یک زنگوله بزرگ فراهم کرد، آن را به گردن گربه هه بست که صدایش از دور شنیده شود در نتیجه او به هرطرف که روی کند موشها بفهمند و بگریزند ….
این تصمیم به اتفاق آراء به تصویب رسید، هزینه تهیه زنگوله را فراهم کردند به یک استاد زنگوله ساز سفارش ساختن آن را دادند و گفتند ترا به خدا جوری بساز که صدایش از آن طرف دیوار هم شنیده شود و…بالاخره زنگوله آماده شد.
یک مرتبه یکی از موش های کوچولو موچولو سئوالی مطرح کرد که همه هاج و واج ماندند. بچه موشه پرسید حالا کی میره این زنگوله را به گردن گربه هه ببنده؟!

پیرمردی که از رو نمی رود!

سایت پیک ایران گزارشی خواندنی از پیرمرد ۹۰ ساله ای به نام “الک” منتشرکرده که تا به حال ۱۴ بار به طوری معجزه آسا از مرگ نجات یافته است.
از جمله این موارد وقتی بوده است که در زمان جنگ، یک جت جنگنده روی خانه این شخص سقوط می کند، سقف خانه فرو می ریزد، هواپیما در باغچه منزل می افتد و آتش می گیرد، اما به این شخص که در منزلش خوابیده بوده، آسیبی نمی رسد.
ظاهراً حضرت عزرائیل به خداوند گفته است پروردگارا، من دیگر خسته شدم بسکه دنبال این آدم دویدم. اسمش الک است، بنابر این اجازه بده همینطور الکی زنده بماند ببینیم خودش از رو می رود یا نه؟!




و…چند نکته کوتاه

ـ کارشناسان اقتصاد، تورم را کم شدن ارزش پول معنی می کنند و می گویند اکنون که تورم در ایران حدود ۳۰ درصد است، بدان معنی است که صد تومن پارسال، ۷۰ تومان شده است .
حرفی که کاملا ناصحیح است. من خودم پارسال یک دانه صد تومنی برای روز مبادا قایم کرده بودم. امروز که به سراغش رفتم دیدم روی آن همان ۱۰۰ تومن نوشته شده و رقم روی آن به هیچ وجه کمتر نشده!

ـ هنگام سخنرانی آقای احمدی نژاد در سازمان ملل، تعدادی از صندلی های سالن خالی شده بود و تلویزیون صدای آمریکا مرتباً این صندلی های خالی را نشان می داد که به مردم تلقین کند بسیاری از شرکت کنندگان به خاطر اعتراض به حضور ایشان در سازمان ملل، سالن را ترک کرده اند.
یکی از کسانی که سالن را ترک کرده بود، در پاسخ خبرنگار ما که علت اقدام او را می پرسید جواب داد چون نور زیاد برای چشمم ضرر داشت، سالن را ترک کردم.
او وقتی دید که خبرنگار ما منظورش را نفهمیده و همینطور بر و بر او را نگاه می کند، توضیح داد وگفت والا راستش دو سال قبل آن هاله نوری که دور سر آقای احمدی نژاد می چرخید چنان زد توی چشمم که مدتها چشم پزشکی می رفتم. امسال برای جلوگیری از آن چشم درد، سالن را ترک کردم !

ـ امام جمعه همدان در گفتگو با خبرگزاری فارس علت خشکسالی در ایران را گناهان مردم دانست. متاسفانه فرصت کم اجازه نداد تا ایشان تشریح کنند اروپائی ها وآمریکائی ها که نه حجاب را رعایت می کنند، نه نماز می خوانند و نه روزه می گیرند و به جای آب، آبجو می خورند و غرق گناهند، چرا کشورهایشان همیشه بارانی و درنتیجه اینطور سرسبز است؟


خوشبختی در زن و مرد متفاوت است

خبرگزاری ریانووستی گزارش کرده است که دانشمندان جهان پس از بررسی های فراوان، سه فرمول برای خوشبختی یک زن و شوهرکشف و پیشنهاد کرده اند که برایتان خلاصه کرده ایم:
۱ـ دانشمندان لهستانی می گویند قد مرد باید۹/۱ بلندتر از زن باشد.
۲ـ محققان آلمانی گفته اند به ازای هر یک گوشزد به همسر باید پنج بار از او تعریف کرد.
۳ـ و دانشمندان آمریکائی عقیده دارند لحن صحبت خوشبختی را در خانواده تضمین می کند، یعنی اگر زن و مرد با ملایمت باهم صحبت کنند و مسائلشان را با لحنی آرام حل کنند، این زوج خوشبخت خواهند شد.
دانشمندان ایرانی از لجشان که در این بررسی ها شرکت نداشته اند و به ازای هفت هزار سال تجربه می گویند خوشبختی در خانواده بستگی دارد به تعداد همسران!
آنها عقیده دارند اگر مرد، مرد باشد و مثل فتحعلیشاه حداقل یک هزارتائی زن داشته باشد، احتیاجی به این بررسی ها و جنقولک بازی ها ندارد چون خوشبختی اش کامل کامل است.
این دانشمندان می گویند مردی که پانصد جفت زن داشته باشد، به محض اینکه دید یکی از زنانش اخمهایش توی هم است و حوصله خنده و تفریح ندارد، سرش را می اندازد زیر و می رود سراغ یکی دیگر و خوشبختی خود را تضمین می کند!
این دانشمندان می گویند مرد که نباید وقتش را صرف این کند که ببیند چرا زن اوقاتش تلخ است و معتقدند علت اینکه به مرد ایرانی اجازه داده اند چهار زن عقدی و بی نهایت صیغه داشته باشد توجه به مسائل انسانی و همین مسئله خوشبختی است!
بدیهی است همچنانکه مرد و زن با هم فرق دارند، خوشبختی زن و مرد نیز با هم متفاوت است.
دانشمندان ایرانی معتقدند زن همینقدرکه بتواند در این دنیای وانفسا شوهری پیدا کند، حتی اگر آن شوهر عوضی وکج وکوله و بدعنق و بدبخت هم باشد، خوشبخت است و دیگر نباید کاری به کارش داشت و یا از او پرسید خانم جان خوشبختی یا نه، چون ممکن است بلافاصله افکار دیگری به کله اش بزند و از حقوق بشر و برابری زن و مرد سخن به میان بیاورد و اوضاع را قاراشمیش کند!

ایمیل نویسنده: