شماره ۱۲۰۰
دوستی که از ایران آمده بود، وقتی زندگی سخت و جدی ما ایرانی های خارج ازکشور و اخمهایمان را که دائم درهم است می دید، می خندید و می گفت بابا صد رحمت به زندگی ما در ایران. ما آنجا دائم در حال خندیدنیم.
پرسیدم آخر به چه می خندید و برای چه می خندید؟ جواب داد سوژه برای خندیدن فراوان است. مثلا دو روز قبل از آمدنم رفتم خربزه بخرم، یک خربزه متوسط شد ۶ هزار تومان یادم افتاد که اولین پیکان نوئی را که از کمپانی تحویل گرفتم، شد ۱۹ هزار تومان آنهم از دم قسط و زدم زیر خنده!
خواستم چیزی بگویم که به حرفش ادامه داد و گفت تازه دیدم یک نفر دیگه کمی اونورتر داره ازخنده ریسه میره ازش پرسیدم جوک تازه ای شنیده ای گفت آره هزار تومان داده ام به این گداهه هر چی از دهنش دراومده نثارم کرده که فلان فلان شده با هزار تومن چی چی میشه بخری که تو مثلا داری به من کمک می کنی؟!
دانشگاه خانگی، معضل دختران دانشجو را حل می کند!
طرح بومی گزینی دختران دانشجو نیز مثل سهمیه بندی جنسیتی، مورد اعتراض دختران دانشجو و والدین آنها قرارگرفته است. اعتراضی که مثل خیلی از اعتراض های دیگر، مضحک است.
با هر ایرانی، در هر کجای دنیا که صحبت کنی، حسرت روزهای شیرین گذشته را می خورد، اما وقتی دولت تلاش می کند تا کشور را به گذشته بازگرداند، همه شاکی می شوند که چرا می خواهند مملکت ما را به عقب برگردانند!
سیصد چهارصد سال پیش که ما جوان بودیم، نه می دانستیم دانشگاه چیست و نه معضلی به نام دانشجو وجود داشت، نه مسئله ای به نام خوابگاه دختران دانشجو داشتیم، و نه دختری می توانست معاون بی گناه یک دانشگاه را از راه بدر کند!
اینهمه بگیر و ببند و الم شنگه وجود نداشت، همه سرشان به کار خودشان گرم بود و هر کسی کشک خودش را می سائید.
زنان و دختران در خانه به فرا گرفتن علوم پیشرفته بچه داری، آشپزی، رختشوئی و هنر ظریف شوهرداری مشغول بودند و دولت ها کوچکترین مشکلی با خانم ها نداشتند.
همه این گرفتاری ها از وقتی آغازشد که در ایران دانشگاه تاسیس شد و یک شیر پاک خورده ای این تخم لق را در دهان خانمها شکست که زن و مرد با هم برابرند و زن نیز می تواند تحصیل کند و به دانشگاه برود و در نتیجه دردسر و بدبختی آغاز شد.
حالا کار به آنجا کشیده است که دختران دانشجو می گویند وقتی کشوری داریم بالقوه و بالفعل ثروتمند، چرا باید ما از تحصیلات عالیه محروم باشیم؟
سهمیه بندی جنسیتی را رد می کنند، و طرح بومی گزینی را ناعادلانه و غیرعملی می دانند بدون آنکه فکر کنند هدف از این طرح های کم نظیر، کمک به خود آنهاست که در خانه بمانند و خانمی کنند . بدیهی است برای دختری که از خانه بیرون نیاید و آفتاب و مهتاب هم صورتش را نبینند، مسئله ای پیش نمی آید و کسی برایش حرف درنمی آورد.
اگر واقعاً دخترها با بومی گزینی، یعنی اینکه هر دختری در شهر خودش تحصیل کند، مخالف باشند، فقط یک راه دیگر برای تحصیل بی حرف و بحث آنها وجود دارد. تاسیس دانشگاه های خانگی!
یکی از اتاقها، یا انباری خانه را باید تبدیل به دانشگاه کرد و قال قضیه را کند.
یک تابلو، یک نیمکت و یک تخته سیاه تمام خرجی است که این دانشگاه نقلی دارد و پدر یا مادر هرکدام که فرصت داشتند می توانند هرچه بلدند یاد دخترشان بدهند، سپس مدرک دکترایش را بدهند دستش و بفرستندش به خانه بخت.
چنین مدرکی هرچقدر هم که بی ارزش باشد، اقلا جعلی نیست و از مدارک برخی از رجال امروزی باارزش تر است!
پول شوئی به خاطر رعایت بهداشت!
به گزارش بی بی سی، یک گروه بین المللی در مورد خطر پول شوئی در ایران هشدار داده است. این خبرگزاری نمی گوید آنهائی که پول شوئی می کنند، چرا پولهایشان را می شویند؟ به قول معروف لا اله اش را می گویند، الاالله اش را نمی گویند.
نه که خودشان نجس و پاکی سرشان نمی شود، اگر چهار تا آدم هم پیدا بشوند که به نظافت و بهداشت توجه کنند و پولهایشان را آب بکشند، برایشان حرف درمیاورند و مضمون کوک می کنند!
یکی از کله گنده هائی که کارش پولشوئی است، به خبرنگار ما می گفت من پولم را از راه کمک به همنوع درمی آورم و ناچارم پولشوئی کنم.
وی در جواب خبرنگار ما که پرسید کدام همنوع؟ جواب داد همین معتادهای دربدر دیگه…همین هائی که آدم توی فیلم علی سنتوری می بینه….
وی با لحنی صمیمانه و خودمانی توضیح داد:
آدمی مثل من که می خواد به این ننه مرده های معتاد و دربدر کمک کنه، چیکار می کنه؟ پا میشه میره افغانستان، تو کوه و کمر، توی خاک و خل، این در و اون در میزنه تا دستش به دامن یک تولید کننده دست اول برسه .
ارثی راکه از بابا بهش رسیده، میذاره کف دست اون بی انصاف و یک کامیون جنس جور می کنه و با بدبختی و این را ببین و اون را ببین، می رسونه اینجا و با هزار مکافات پخشش می کنه تو شهرستونا که به هر معتاد مادرمرده یک مثقال برسه و از خماری دربیاد.
باور کنید پولی که از این خرده فروشی جمع میشه و از دست یک مشت معتاد دربدر گرفته میشه، آنقدرکثیفه که حال آدم رو بهم میزنه.
خب ، چه جوری میشه این اسکناس های آلوده و چرک رو ریخت توی گونی، برد توی یک بانک خارجی و به یکی از این دخترهای مکش مرگ ما و مینی ژوپ پوشی که پشت باجه نشستن گفت آبجی این پولو بریز به حساب ما؟ دست بهش نمی زنه به جان شما … بنا براین بنده یا آدمهای دیگری مثل من، مجبوریم این اسکناس های بوگندو رو اول بریزیم تو ماشین لباسشوئی و حسابی تطهیرش کنیم. اون وقت چون اسکناس ها یک کم نم پیدا می کنه، این لامروت ها ایراد می گیرند که شماها پولشوئی کردین و اسکناس هاتون نم داره!
او به خبرنگار ما گفت بذار یه چیز جالب برات بگم. پریشب یک کارمندی که خیال می کرد اگه پولش شسته بشه می تونه دو برابر قیمت بفروشدش، از شابدوالعظیم تلفن کرد به من و گفت آقا شما که متخصص پولشوئی هستین، میشه به من هم بگین که پولهامو چه جوری بشورم که خراب نشه؟
منهم دیدم طرف خیلی ساده است سربه سرش گذاشتم و بهش گفتم درست همونجور که قالی رو می شورن!، پولاتو ببر چشمه علی، اول خاک هاش را حسابی بتکون، بعد پهنشون کن لب چشمه و با آب و صابون و برس بیفت بجونشون، حالانشور و کی بشور!
مادرمرده یک خرده من و من کرد وگفت آقا من دو تا ۵ هزارتومنی بیشتر ندارم، تا چشمه علی کرایه اش بیشتر از این میشه.
گفتم در اینصورت لیس شون بزن! دو تا اسکناس را راحت میشه با آب دهن تمیزکرد و به مصرف رسوند.
چین، آفتابه دیجیتال می سازد!
یکی از آفتابه سازان کشور در شکوائیه ای که نوشته و از طریق اینترنت انتشار داده است، از اینکه چینی ها یک بازار سالم در ایران باقی نگذاشته اند شکایت کرده و خطاب به واردکنندگان نوشته است بی انصافها لااقل از واردات آفتابه به ایران خودداری کنید. این یک محصول را که خودمان می توانیم تولید کنیم؟
گویا آفتابه سازان چینی برای اینکه تنها بازار داخلی باقیمانده را نیز از چنگ ملت ایران بیرون بیاورند، مدعی ساخت آفتابه هائی شده اند برقی و دیجیتال، که با استفاده از ماهواره، قادر به انجام خدماتی است باورنکردنی.
درآگهی های آفتابه سازان چینی آمده است:
آفتابه های آخرین مدل چین، گنجایش ۱۲۸ مگالیتر آب دارد، هر سی سی از آبی که مصرف شود روی صفحه مونیتور آفتابه به تصویرکشیده خواهد شد و آبشمار دیجتال آن دائماً میزان آب باقی مانده در آفتابه را نشان خواهد داد.
سیستم آبرسانی دستگاه اجازه نمی دهد آفتابه لحظه ای خالی بماند و اگر آب لوله کشی هنگام استفاده قطع شود، موزیک ملایمی شما را سرگرم می کند تا آفتابه برود سر حوض، خودش را تا خرخره پر کند و بر گردد.
آفتابه های چینی حرارت سنج دارد و شخص می تواند به نسبت گرما و سرمای هوا، میزان گرمای آب را قبل از مصرف تنظیم نماید.
بازی های کامپیوتری تعبیه شده در این آفتابه ها، اجازه نمی دهد که شما لحظات تنهائی خود را صرف فکرکردن به کرایه خانه، گرانی و سایر مشکلات زندگی کنید.
اگر آب بیش از اندازه گرم شده باشد آژیرملایمی به صدا درمی آید و صدائی به زبان فارسی هشدارمی دهد که: آب داغه نسوزی!
در صورت قطع برق، ژنراتور کوچکی که در داخل آفتابه تعبیه شده به طور اتوماتیک به کار می افتد و اجازه نمی دهد حرارت آب تغییر محسوسی بکند.
آفتابه های دیجیتال با یک کارت هوشمند به کار می افتند. این کارت ها آنقدر هوشمند هستند که اگر بچه ای کارت را کش رفته باشد و بخواهد از دستگاه سوء استفاده یا از آن بجای اسباب بازی استفاده کند، سیستم ایمنی آفتابه خود به خود به کار می افتد و علاوه برآنکه تمام منافذ خروج آب اتوماتیکمان بسته می شود، سیستم صوتی آفتابه، به کار می افتد و اخطار می کند برو بچه بزرگترت را بیار!
این آفتابه ها تا چند سال پس از مرگ خریدار نیز گارانتی دارد.
و…چند نکته کوتاه
ـ در حالی که صندوق بین المللی پول گزارش کرده است که ۴۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند، آقای مصری وزیر محترم رفاه فرموده اند که تعداد آدمهائی که در ایران زیر خط فقر هستند به ۱۰ نفرهم نمی رسد.
ایشان استدلال کرده اند که جامعه مثل ظروف مرتبطه به هم وصل است. اگر این آمار درست بود، می باید ذره ای از این فقر به خانه و خانواده ما هم سرایت کند، ولی می بینید که خدا را شکر وضع ما خوب است!
ـ به گزارش خبرگزاری مهر، رئیس قوه قضائیه در جمع کارکنان دادگستری اردبیل اظهار داشت جامعه امروز ایران با بیماری ناامنی و ناسلامتی حقوقی روبروست و اگر پرونده های حقوقی، مدنی، تعزیرات و و و را درنظر بگیریم سالی پانزده تا بیست میلیون پرونده جدید در ایران تشکیل می شود.
به این ترتیب ظرف ۱۰ سال مردم ایران ۲۰۰ میلیون پرونده خواهند داشت. نفری سه تا و نصفی. به قول معروف کاچی بعض هیچی است. بالاخره یک چیزی گیر مردم آمد!
ـ سایت پیک ایران به نقل از سایت خبری البرز گزارش کرده است که براساس نظرسنجی وزارت اطلاعات و صدا وسیما، محبوبیت آقای احمدی نژاد به ۱۳ درصد رسیده است.
خدا این ۱۳ درصدی ها را از شر۸۷ درصد بقیه مردم حفظ کند!
ـ محمود بهمنی، رئیس جدید بانک مرکزی هشدار داده است که اگر سیر نزولی قیمت نفت ادامه داشته باشد، ایران با مشکلات جدی روبرو خواهد شد.
فکر نمی کنم جای نگرانی باشد وگرنه هوگو چاوز و ژنرال اورتگا و رابرت موگابه ووووووووووووووووووووووووووووو یک اعتراضی به کم شدن درآمد نفت ایران می کردند!
عبادت خوردنی !
می دانید اگرخداوند تبارک و تعالی نماز و روزه استیجاری را قبول نمی کرد و می گفت هرکس باید خودش وظایف دینی اش را به عمل بیاورد، ثروتمندان بدبخت می شدند؟
مطلع هستید کسانی که پنج شش جور شغل دارند و میلیارد میلیارد پول در می آورند، نمی رسند تکالیف دینی خود را انجام بدهند، در نتیجه کمی پول میگذارند کف دست آنهائی که وقت اضافی دارند تا پس از مرگشان برای آنها نماز بخوانند و روزه بگیرند و صوابش را به حساب آنها واریز کنند!
و خوشم آمد از این کاسب کالاهای دینی که آگهی اش را در بالا می بینید. حساب همه چیز را کرده است.
کسی که باید شب و روز بایستد و نماز بخواند، باید قوت کافی داشته باشد یا نه؟ اگر مواد خوراکی گرانتر شد تکلیف چیست؟ با شکم گرسنه که نمی شود دولا و راست شد.
بدیهی است کسی که آگهی فوق را منتشرکرده است، واقعاً می خواهد نمازهای سفارشی را بخواند و روزه ها را بگیرد وگرنه با هر قیمت نازلی که پیشنهاد می شد، این سفارش را می پذیرفت و بعد هم می گفت ولش کن بابا، روز قیامت یک کاریش می کنیم.
آگهی فوق مرا یاد ظریفی انداخت که می گفت اگر نماز را هم می شد مثل روزه بخوری، من هیچ غمی نداشتم!
mirzataghikhan@yahoo.ca