گویا انتخابات در ایران را خدا خلق کرده است برای تحریم کردن، چون همزمان با آغاز ثبت نام داوطلبان نمایندگی مجلس، بازار تحریم انتخابات، بسیار داغتر از سابق شده است.
گروه های مختلف سیاسی، از اصلاح طلب گرفته تا اصلاح نطلب، زندانی و غیرزندانی، شخصیت های در حصر خانگی مثل مهدی کروبی و خلاصه هرکس که بتواند حرفی بزند و چیزی بنویسد، انتخابات را تحریم کرده است.
اکثر این افراد وگروه ها نیز دلیل این تحریم کردن را نتیجه انتخابات سال ۸۸ ذکر کرده اند و معجزه ای که در آن انتخابات صورت گرفت. قدرتی خدا اسم هرکس را که به صندوق می انداختی، اسم احمدی نژاد از صندوق بیرون می آمد!
بیشتر تحریم کنندگان نوشته اند در این انتخابات فرمایشی شرکت نکنید و بگذارید این بار هم مثل دفعه قبل “آقا” خودش هرکس را که دلش خواست از صندوق در بیاورد وکیفش را بکند.
این گروه ها توجه ندارند که انتخابات در مملکت ما به خاطر سرگرمی اش اجرا می شود نه به خاطر نتیجه اش!
در خارج از ایران و در کشورهای مختلف جهان هم هر سال انواع و اقسام مراسم پرخرج و پر زحمتی اجرا و برگزار می شود که هدف آنها سرگرم کردن مردم است و می بینیم که هیچ کس آن مراسم را تحریم نمی کند.
آیا تا به حال شنیده اید که کسی “فاشینگ” را در آلمان یا “کارناوال” را در آمریکا تحریم کرده باشد؟
فاشینگ جشنی است پرزرق و برق، با لباس های مضحک، حرکات جلف، نوشیدن های بی اندازه و شبیه آنچه درکارناوال های آمریکائی دیده می شود که مثل انتخابات در ایران، کوچکترین خاصیت اجتماعی ندارد، اما کسی تحریمش نمی کند.
مگر آتش بازی و گاوبازی و جشن گل و جشن گوجه فرنگی و و و….و انواع و اقسام این برنامه ها خاصیتی غیر از سرگرم کردن مردم دارد؟ آیا تا به حال شنیده اید که کسی گاوبازی یا پرتاب گوجه فرنگی را در اسپانیا و پرتغال تحریم کرده باشد؟
در مونیخ آلمان هر سال یک جشن آبجوخوری برگزارمی شود به نام “اکتبرفست”که میلیونها نفر از سراسر جهان در آن شرکت می کنند. میلیونها لیتر آبجو مصرف می شود. میلیونها زن و مرد دست در دست هم می رقصند، آواز ی خوانند و وش می گذرانند. این جشن هم مثل انتخابات در ملکت ما جز کسب درآمد و وشگذرانی و رگرمی فایده ای ندارد اما هرگز حریم نشده است.
بی انصافی نکرده باشم باید بگویم چرا، ین جشن برای تلویزیون های آلمان هم سودمند و رنامه پرکن هست.
دوستی که در لمان زندگی می کند می گوید ۹ ماه و۹ روز بعد از پایان “اکتبرفست”، تعداد قابل توجهی از خانم ها در برنامه های تلویزیونی شرکت می کنند که می خواهند بدانند پدر نوزادشان کیست!
مجریان برنامه نیز با تلاش فراوان و این را ببین و آن را ببین، و جستجو که آن شب شما کجا بودید و با کی مشروب می خوردید، و پس از کارآگاه بازی و گرفتن آزمایش (دی ان ای)، طرف را پیدا می کنند و می دهند دست دختره طفل معصوم!
در همین ایام که شما مشغول خواندن این نوشته هستید و جشن های کریسمس و سال نو میلادی در حال برگزاری ست، صدها میلیون دلار، درکشورهای جهان خرج آتش بازی می شود. ثروتی که دود می شود و به هوا می رود. اگر قرار است مراسم بی خاصیتی مثل انتخابات در ایران تحریم شود، چرا این آتش بازی های پول سوز و بی فایده را تحریم نمی کنید؟ فقط زورتان به انتخابات ایران می رسد؟
هر سال ده ها هزار نفر به اسپانیا می روند و میلیون ها دلار خرج تماشای گاوبازی یا شرکت در جشن پرتاب گوجه فرنگی به یکدیگر می کنند. همان گوجه فرنگی که در ایران در حال حاضر کیلوئی ۲۴۰۰ تومان به فروش می رسد. (توی پرانتز بگویم که به گفته آقای احمدی نژاد، در سبزی فروشی کنار منزل ایشان، گوجه فرنگی همچنان کیلوئی ۱۲۰۰ تومان است. و مردم ناباور، هرروزه از اکناف و اطراف ایران به این سبزی فروشی مراجعه می کنند تا گوجه فرنگی ۱۲۰۰ تومانی را به چشم خود ببینند!)
خب. وقتی در دنیا اینهمه مراسم بی خاصیت و پرخرج برگزار می شود که هیچ کس ایرادی به آن نمی گیرد و تحریمش نمی کند، چرا ما باید به مراسم انتخابات خودمان ایراد بگیریم؟ فقط به خاطر بی خاصیت بودنش؟ خب اینهم یک مراسم بی خاصیت مثل بقیه مراسمی که در دنیا برگزار می شود.
در ایران آب بازی که ممنوع است. بخواهی با همسرت به پارک بروی که باید شناسنامه ات یک دستت باشد و قباله ازدواجت دست دیگرت، و ده جا بازجوئی پس بدهی که: اگر این خانم واقعاً زن توست، پس چرا به او لبخند زدی؟!
چهارشنبه سوری و آتش بازی که به فرمایش آیت اله مطهری، کار احمق هاست. خنده و شادی که مکروه است. رفتن به تظاهرات که قدغن است. تنها دلخوشی و تفریح سودبخش برای برخی از هموطنان، شرکت در انتخابات یا تظاهرات دولتی است که تازه آنهم بی خاصیت تر از سابق شده است.
قبلا به رای دهندگان و شرکت کنندگان در تظاهرات، یک چلوکباب کوبیده با دوغ آبعلی می دادند که آنهم تبدیل شده است به یک ساندویچ کالباس و یک پاکت ساندیس. بی انصاف ها وقتی عده ای به همین سرگرمی و خوراکی ارزان قیمت هم راضی شده اند چرا تحریمش می کنید؟
هموطنان دهاتی و شهرستانی مان چند سال یک بار این امکان را پیدا می کنند که یک اتوبوس سواری مجانی بکنند، به پایتخت بیایند، ساختمان های قشنگ قشنگ و میلیاردی رجال را ببینند، به فواره ها و فروشگاه های لوکس نگاه کنند، بگویند و بخندند و غروب به پایگاه های خود بازگردند. سفر کوتاهی که هم فال است و هم تماشا. یک گردش مجانی در مقابل یک کار ساده.
آنچه به طور معمول می دهند، یک ساندویچ بزرگ است، یک ساندیس و یک کیک. آنهم در مقابل انداختن یک کاغذ تا شده ای که کسی نمی داند روی آن چه نوشته اند، درون یک صندوق! معامله ای که هرجوری حساب کنی، همه اش استفاده است و کسی بابت آن ضرر نمی کند. گذراندن یک روز شاد و متنوع در مقابل ۳۰ ثانیه کار.
به تو می گویند این کاغذ را بینداز توی این صندوق و برو خوراکی ات را تحویل بگیر. همین! یک مزد خوب در مقابل یک کار بی زحمت . خدا را خوش می آید که هموطنان محروم مان را از این نعمت خداداد محروم و انتخابات را تحریم کنیم؟ تحریم کردن چنین انتخاباتی که کلی فرمایش و دستور و برنامه ریزی پشتش خوابیده گناه نیست؟!
شورای امنیت ترکوند!
جوان های امروز ایران وقتی کسی کار فوق العاده ای می کند، می گویند “ترکوند”. مثل کسی که نارنجکی را منفجر می کند و صدا و دود و بو و ذراتش همه جا را پر و همه را خبر می کند.
بیش از پنج هزار نفر در سوریه کشته شده اند و شورای امنیت هفته پیش در یک اقدام ترکوندنی! به سوریه تسلیت گفت.
اینگونه که سایت های خبری نوشته اند، روسیه و چین، این دو دلال زرنگ و قدرتمند جهان، نگذاشته اند شورای امنیت کار مهمتری بکند.
انگار همینقدرکه روسیه و چین این تسلیت را وتو نکرده اند، باید شکرگزار و ممنون سازمان ملل متحد و شورای امنیتش باشیم؟!
نحوه پرداخت پول نفت تغییر کرد
سخنرانی آقای احمدی نژاد در ورامین برعکس سخنرانی های دیگر ایشان، حاوی یک نکته مهم و یک خبر جالب بود.
ایشان در این سخنرانی اطلاع دادند و چندین بار تکرار کردند که: حق مردم را در جیب شان می گذاریم.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/12/111221_ll_ahmadinejad_subsidies.shtml
همانطوری که می دانید سال ها بود که پول نفتی را که حق مردم بود شب به شب می آوردند سرسفره مردم.
اشکال اینکار این بود که بوی نفتی که از این پول به مشام می رسید، نان و پنیری را که مردم به زحمت تهیه کرده بودند، کوفتشان می کرد.
به دنبال شکایت عده زیادی از اهالی، آقای احمدی نژاد دستور فرمودند نحوه پرداخت این پول تغییر کند و از این به بعد پول نفت را در جیب مردم بگذارند.
می دانیم که مقدار این پول آنقدر زیاد است که سر سفره جا می شد، اما توی جیب های معمولی جا نمی شود. به همین دلیل از ملت بزرگ ایران خواهش می کنیم جیب های خود را مثل جیب های آخوندها بزرگ و گشاد کنند تا مامورین دولت هنگام گذاشتن پولها در جیب آنها دچار مشکل نشوند!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.