شماره ۱۲۱۸
وزیرامورخارجه کنگو و هیات همراه ایشان، در هفته ای که گذشت با رئیس جمهور ایران دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار، رئیس جمهور شوخ طبع ایران با لبخند به یکی از همراهان رستم صولت وزیر امورخارجه کنگو گفت ماشالاّ! چی شدی پسر. دیپلمات همراه وزیر امور خارجه کنگو با لبخند پاسخ داد دو برابر اینم که بشیم، کوچیک شمائیم قربان!

در این دیدار وزیر امورخارجه کنگو استوارنامه خود را تقدیم آقای احمدی نژاد نمود، اما رئیس جمهور ایران ضمن پس دادن آن، تذکر داد که استوارنامه را باید سفیر تقدیم کند نه وزیر امورخارجه و با خنده اضافه کرد ضمناً این که بی موقع از جیبت درآوردی و به من دادی دفترچه پس انداز بود نه استوارنامه!
آقای احمدی نژاد پس از تعارفات معمول، دستور داد برای همراه قوی هیکل وزیر امورخارجه کنگو اسپند دود کنند که کسی چشمش نزند، و به زیست شناسان و اقتصاد دانان دستورداد مطالعه کنند و ببینند علت چاقی ایشان چیست.
زیست شناسان حاضر در جلسه علت این چاقی را پول یامفت ایران ذکرکردند، اما اقتصاددانان این فرضیه را رد کردند و استدلال کردند که اگر پول ایران اثر چاق کنندگی داشت، رئیس جمهور سوریه، پس از سالها مراوده و دوستی با ایران، اینطور لاغر نمی ماند!


رئیس جمهور یزدی ها را نمک گیرکرد!

استقبالی که برعکس سفر اول، از آقای احمدی نژاد در یزد شد، چنان چشمگیر بود که به نوشته گویا نیوز، ایشان دستور داده اند تحلیلگران دلیل این استقبال باشکوه را بررسی کنند و ببینند غیر از تعطیل مدارس و آوردن دانش آموزان به خیابان، حضور اختیاری کارمندان پشت میز کارشان، فراهم کردن وسیله نقلیه مجانی رفت و برگشت در دهات، خورد و خوراک مجانی و توزیع کوپن غذا و اجبار اینکه هرکس می خواهد نامه به رئیس جمهور بدهد و پول بگیرد، باید از شهرستانی که در آن زندگی می کند به یزد بیاید علت دیگری هم وجود داشته یا خیر؟!
رئیس جمهور ایران با آنهمه کار و گرفتاری که دارد، یقیناً خبر ندارد که پشت پرده این استقبال باشکوه، چه خبرها بوده است و مسلماً نمی داند که با وجود گذشت هفت هشت ده روز از این سفر، هنوز مردم این استان وقتی به هم می رسند می پرسند: تو هم نمک گیر شدی؟
این سئوال کوتاه به معنی این است که رفته بودی استقبال؟ غذات خوشمزه بود؟ و جواب ها هرچه باشد، برمیگردد به اقدام استانداری یزد برای تشویق مردم به شرکت در مراسم استقبال و انتقاد نماینده یزد از این اقدام .

علی اکبر اولیا، نماینده یزد در مجلس، در آستانه سفر آقای احمدی نژاد به این استان، در گفتگو با “پارلمان نیوز”، از تصمیمات استانداری یزد انتقاد کرده و گفته بود: در شأن دولت نیست که با وعده شام و ناهار مردم را به استقبال از احمدی نژاد فرا خواند.
گفتار آقای اولیا، به دو نوع مختلف بین مردم یزد تعبیر شد. تعدادی از مردم گفته بودند نماینده ما را باش! حالا که قرار است آقای احمدی نژاد به یزد بیایند و یک چلو خورش قیمه مجانی به مردم بدهند که دوباره به ایشان رای بدهند، نماینده استان مانع الخیر شده است و اشکال تراشی می کند که همان چلوخورش مرسوم هم منتفی شود.
این عده می گفتند عوض آنکه نماینده استان از ما دفاع کنند و بگویند یزدی ها از چلوکباب سلطانی کمتر قبول نمی کنند و چانه بزنند که نفری یک ظرف ماست و موسیر و یک دوغ آبعلی هم نازشست بگیرند، می خواهند زیرآب همان چلو خورش قیمه را هم بزنند!
این عده که در مقابل استانداری جمع شده بودند، با شعارهای: ما اهل قیمه نیستیم و چلوکباب عالی، حق مسلم ماست، به دفاع از حقوق قانونی خود پرداخته و گفته بودند اگر مردم برخی از کشورها مجانی می روند و رای می دهند، دلیل نمی شود که ما نیز از حقوق انسانی خود صرفنظر کنیم.
این عده تاکید کرده بودند که نرخ رای بیش از این حرف هاست و شعری را مثال زده بودند که شاعر در آن اولتیماتوم وار گفته بود:
پدرم رای خودش را دو سه میلیون بفروخت/ ناخلف باشم اگرکمتر از او بفروشم!

یکی از شرکت کنندگان در این تظاهرات، به خبرنگار ما گفت می دانید چرا ما سالهاست فریاد می زنیم مرگ بر آمریکا؟ به دلیل اینکه آمریکائی جماعت بدون توجه به حقوق انسانی خود، می رود و مجانی رای می دهد! او اضافه کرد در اعلامیه حقوق بشر آمده است که نان را باید به نرخ روز خورد. یعنی اینکه وقتی قیمت یک نان سنگک ۷۰۰ تومان است، قیمت یک رای نباید از یک چلوکباب سلطانی با مخلفاتش کمتر باشد!

دسته دیگری از یزدی ها، برداشت کاملا متفاوتی از اظهارات نماینده یزد در مجلس کرده بودند. این عده برای دسته اول توضیح داده بودند که بابا حواستان کجاست؟ اگر آقای اولیا گفته است در شأن دولت نیست که با وعده شام و ناهار مردم را به مراسم استقبال بکشاند، منظورش این بوده است که شأن یزدی جماعت بالاتر از این حرف هاست. شام و ناهار که هیچ، حتی اگر نفری یک موبایل هم بدهند کسی که مایل نباشد، به استقبال آقای احمدی نژاد نخواهد رفت و به ایشان رای نخواهد داد.
ناگفته نماند که عده ای زیردندانی گفته بودند حالا اگر نفری یک پراید بدهند، یک کاریش می کنیم!
خبرنگار ما می گفت این دو دسته با وجود پایان یافتن سفر، هنوز توی میدان یزد نشسته اند و جروبحث می کنند که حالا موبایل و پراید هیچی، ولی دفعات بعد اگر جوجه کباب دادند چی؟ بریم استقبال، یا نریم؟!




امان از ( دست ) زنان خارجی …

مصطفی کباکبیان، دبیرکل حزب مردم سالاری، در جواب عده ای از جوانان سمنان که راجع به دست دادن آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری اش با یک زن بی حجاب آنهم خارجی، سئوال کرده بودند گفت برخی از علما معتقدند اگر پای مصالح نظام و مردم درکار باشد، این کار اشکالی ندارد.
به گزارش سایت پیک ایران به نقل از بازتاب آنلاین، آقای کباکبیان اضافه کرده است که برخی از فقها نیز این کار را جایز می دانند و می گویند مثلا اگر در مجلسی آنجلا مرکل صدراعظم آلمان دستش را به طرف آقای احمدی نژاد دراز کرد، اگر منافع کشورمان ایجاب کند، نباید دست را پس کشید و باید با او دست داد.
کاش این دسته از فقها روشن می کردند که اگر آنجلا مرکل که او هم به فکر منافع کشور خودش است و الکی دستش را به طرف هر کسی دراز نمی کند، بعد از دست دادن خواست به خاطر مصلحت نظام آلمان، صورت آقای احمدی نژاد را هم ببوسد، رئیس جمهور ایران باید تمکین کند، صورتش را در ختیار صدراعظم آلمان بگذارد که او را ببوسد یا خیر؟
احمدی نژاد در سازمان ملل با دو زن ایرانی عکس می گیرد
بدیهی است که بحث، بحث آنجلا مرکل نیست، ایشان سن و سالی ازشان گذشته است و بوسیدن و نبوسیدن ایشان، دردی را از کسی دوا نمی کند، اما سایر زنان خارجی چی؟ زنان سیاستمدار، جوان، سکسی و زیبا روی هم در دنیا کم نیستند که دست دادن با آنها و بوسیدنشان عطر و طعم دیگری دارد. زن های خارجی را هم که می شناسید، حد و مرز نمی شناسند. اگر بهشان رو بدهی آش را با جاش می خورند.
با چنین زنان ورپریده ای چه باید کرد؟ این خانم ها با عنوان مصلحت نظام و مصلحت مردم کار را شروع می کنند، اما کم کم به فکر مصلحت خودشان می افتند.
روش کار این خانم ها هم پیشروی قدم به قدم است، اما اندکی که گذشت قدم ها را تندتر برمی دارند، بعد شروع می کنند به دویدن و یواش یواش کار را می رسانند به پیشروی سانتیمتر به سانتیمتر و میلیمتر به میلیمتر. در آنصورت تکلیف چیست؟ آیا مصلحت نظام حد و مرزی هم دارد یانه…؟!

آخرین خبر در اینمورد حاکی است که حجت الاسلام ملک محمدی نماینده دامغان در مجلس نسبت به این خبر عکس العمل نشان داده و گفته است دست دادن با زنان خارجی به هر علت که باشد عین ذلت و خلاف حکمت است بنابر این قرار شد این مسئله به خانم مرکل و امثالهم تذکر داده شود تا یکوقت دستشان را به طرف آقای احمدی نژاد دراز نکنند و اصولا به هیچ سیاستمدار ایرانی دست درازی نکنند!

شکر، جلوی اوقات تلخی را می گیرد!

بهمن دانائی دبیر انجمن کارخانه های قند و شکر اعلام کرد که به مناسبت ورود بی رویه شکر از خارج، ظرف سال جاری هشت کارخانه شکر در ایران تعطیل شده است.
ایشان خبر ندارند که تعطیل کارخانه های شکر به خاطر ورود شکر خارجی نیست، بلکه به علت رعایت سلامتی مردم است.
زنان ایرانی عادت دارند که مرتباً از شوهرشان بپرسند چرا اوقاتت تلخ است؟ اگر به خاطر بیکاری و بی پولی است که همه گیر است، اوقات تلخی که دردی را دوا نمی کند.
از طرفی چون قند و شکر ارزان و فراوان بود، مردها برای آنکه از شر این متلک ها راحت شوند و شیرین به نظر برسند، شروع به مصرف بی رویه شکرکردند به طوری که یک استکان چائی را با یک کیلو شکر می خوردند!
مدتی نگذشت که مسئولان دیدند ای داد بیداد، صدها هزار نفر به مرض قند مبتلا شده اند. ناچار ترتیبی دادند که تعدادی از کارخانه های تولید شکر تعطیل شود، بلکه این عادت ناپسند از سر مردم بیفتد!

و یک شایعه

می گویند به میدان آوردن مجدد آقای خاتمی، برای این است که مردم دنیا باور کنند در ایران هم انتخاباتی هست؟!

ایمیل نویسنده :

mirzataghikhan@yahoo.ca