کمتر کسی است که در چند روز گذشته از خبر ناکامی و شکست مذاکرات کشورهای موسوم به ۱+۵ و جمهوری اسلامی در ژنو درباره پرونده هسته ای آگاهی نیافته باشد. با توجه به فضای حاکم بر بینش دو طرف و دور بودن دیدگاه هایشان از یکدیگر، این شکست نه تنها قابل پیش بینی بود، بلکه حتی اگر به توافقی نیم بند ـ یا به قول وزیر خارجه امریکا، جان کری به یک “توافق بد” ـ هم منجر می گردید، باز نمی شد از آن به عنوان یک راه حل پایدار یاد کرد.
دلیل اصلی دور بودن دیدگاه های دو طرف را باید در ذات و سرشت آنان جستجو کرد. از یک سو، نظام ولایت مطلقه فقیه حکومتی است که ذاتش با فریبکاری و دغلبازی عجین است و از آنجا که تاکنون توانسته بخشی از مردم ایران را مکرر با ترفندهای گوناگون بفریبد، می پندارد که این فریبکاری و دغلبازی “حق مسلم” اش است و حتی زمانی که براثر تحریم های فلج کننده گلویش گرفته شده و به نفس تنگی افتاده، هنوزهم انتظار دارد که حریفان در دام ترفند بازی هایش بیفتند و وقتی این انتظار برآورده نمی شود، فغان برمی آورد و به خروش می افتد.
از سوی دیگر، ۱+۵ متشکل از کشورهایی است که سیاست مدارانش سود مدار و حسابگرند و با منطق مادی و ریاضی در چهارچوب منافع ملی کشورهای خود عمل می کنند، عواطف و احساسات را ارج نمی نهند و برای اخلاق ارزشی قایل نیستند.
کاملا طبیعی است که دو مجموعه با ذات و سرشت کاملا متفاوت ـ اگر نه متناقض و متضاد ـ نتوانند در چهارچوبی که برپایه تفاهم و انصاف نهاده شده و سود هر دو طرف را در بر داشته باشد، به توافق برسند. این نکته نیز حصول توافق را بعیدتر می کند که حکومت آخوندی با رفتار نابخردانه اش در گذشته، خود را در وضعیتی شکننده و آسیب پذیر قرار داده و در حالی که در سال های گذشته می توانست به یک توافق آبرومندانه دست یابد و حتی امتیازهای قابل توجهی هم بگیرد، امروز با کارت های سوخته و دست خالی سر میز مذاکرات می نشیند و می پندارد که حریف آنقدر خام است که بتوان با ترفند و بلوف توخالی از میدان به درش کرد.
این موضوع را سردار مسعود جزایری، معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح درگفتگویی به نقل از خبرگزاری “فارس” به خوبی بیان می کند: «آنچه که ۱+۵ پیگیری می کند در اصل مسئله انرژی صلح آمیز هسته ای ایران نیست، بلکه مجموعه استکبار جهانی به دنبال ایجاد تغییر رفتار در نظام مقدس جمهوری اسلامی است، اتفاقی که به حول و قوه الهی رخ نخواهد داد» و آخوند هول انگیز سید احمد خاتمی به گزارش خبرگزاری حکومتی “ایسنا” با غیض و غضب درفشانی می کند که: «دشمنان نظام جمهوری اسلامی فقط زبان زور و خون را می فهمند»!
برای درک این که چرا دو طرف نمی توانند به یک توافق منصفانه برسند، باید به دیدگاه ها و خواست های هر یک از آنها توجه کرد. سرمقاله روز یکشنبه ۱۰نوامبر روزنامه “کیهان” ولی مطلقه فقیه تا حدودی به درک خواست های ۱+۵ از حکومت آخوندی کمک می کند. به نوشته این روزنامه: «بسیاری از رسانه های خارجی ـ تقریبا تمامی آنها ـ علت ناتمام ماندن مذاکرات را ناتوانی ایران در دفاع مستند از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود و جلب اعتماد گروه ۱+۵ قلمداد می کنند و حال آن که توضیح و خبررسانی به موقع تیم هسته ای کشورمان می توانست و هنوز هم می تواند نشان بدهد که باج خواهی و انتظارات فراقانونی حریف و ایستادگی ایران درمقابل این باج خواهی علت اصلی ناتمام ماندن مذاکرات بوده است».
آنچه که “کیهان” ولی مطلقه فقیه “باج خواهی و انتظارات فراقانونی حریف” می نامد چیست؟ خود “کیهان” آنها را “درچند محور زیر” جمع بندی می کند:
« – توقف غنی سازی ۲۰ درصدی در فردو و نطنز.
– کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعال تا مرز تقریبا پایلوت و آزمایشگاهی.
– عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-M2 که با سرعت و قدرت بیشتری قادر به غنی سازی اورانیوم هستند.
– تعطیل تأسیسات آب سنگین اراک و یا تغییر کاربری آن به گونه ای که خروجی آن “پلوتونیوم” نباشد.
– پذیرش سقف انباشت اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی و تبدیل ذخایر به سوخت ـ که غیرقابل بازگشت است ـ و یا رقیق کردن آن تا میزان ۵ درصد.
– تعطیلی تأسیسات فردو».
بنابر نوشته “کیهان” ولی مطلقه فقیه: «امریکا و متحدانش در مقابل درخواست های یاد شده، پیشنهاد لغو تحریم های خودرو، طلا و فلزات گرانبها، پتروشیمی و آزادسازی بخشی از دارایی های مسدود شده ایران ـ درکشورهای چین، هند و کره جنوبی ـ را روی میز گذاشته بودند».
تا اینجا، دیدگاه ها و خواست های ۱+۵ کم و بیش روشن شد. حال ببینیم که طرف دیگر ـ که شوربختانه به دلیل تنگنای تحریم ها در موضع ضعف کامل هم قراردارد ـ دیدگاه ها و خواست هایش چیست. به گزارش تارنمای “دیگربان”: «محمدحسن آصفری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی می گوید: طرف [های] غربی باید بدانند ایران به هیچ وجه سایت های خود را نخواهد بست و تعطیلی سایت اراک به هیچ وجه در دستور کار نیست… موضوع پروتکل الحاقی قابل مذاکره نیست و ایران انتقال اورانیوم غنی شده را در دستور کار ندارد».
اگر هیچ یک از خواست های طرف مذاکره “به هیچ وجه” مطرح و “در دستور کارنیست”، پس اصولا مذاکره چه معنا و مفهومی دارد؟! عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی می گوید: «روی سطح غنی سازی می توان مذاکره کرد… مذاکره درباره سطح غنی سازی در شرایطی خواهد بود که غرب تحریم ها را کنار بگذارد و آن هم نه بخشی از تحریم ها بلکه تمام تحریم ها»!
در شرایطی این چنین و با دیدگاه هایی تا این حد متفاوت و حتی متناقض و متضاد، آیا می توان از شکست مذاکرات ژنو تعجب کرد یا به حصول توافقی پایدار و منصفانه در آینده امید بست؟! آیا می توان مذاکراتی تا این حد نامعقول که در آن هرطرف تنها حرف خود را می زند، بدون آن که به حرف طرف مقابل گوش بسپارد را چیزی جز مذاکرات کرها نامید؟!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com