شهروند ۱۲۳۸
خبرگزاری ایسنا ضمن انتشار خبری از تظاهرات اعتراضی دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت آلمان، عکسی از یک مثلا دانشجوی شرکت کننده در این تظاهرات را نیز منتشرکرد که به همه آدمها شبیه است غیر از ایرانی ها!

کسانی که این شبه دانشجو را از نزدیک مشاهده کرده اند می گویند این مرد شبیه سازی شده، همه چیزش شبیه آدمیزاد بود، حرف می زد، راه می رفت، فحش می داد، غذا می خورد، حتی شعار می نوشت، اما ایرانی نبود!

این شبه دانشجو که آمده بود به کشته شدن یک زن مصری مسلمان در آلمان اعتراض کند، به کشته شدن اینهمه آدم در تظاهرات اخیر ایران و هم چنین به کشته شدن بیش از۱۵۰ مسلمان چینی کاری نداشت و به زبان خودش یک چیزهائی می گفت شبیه اینکه: اونها رو ولشون کن، مگه ما فضول کار دیگران هستیم؟!

در مورد شبیه سازی این انسان، ظاهراً مسئولان این خبرگزاری خواسته اند ببینند مردم دنیا حواسشان جمع است یا نه و می شود هرکسی را به عنوان ایرانی به آنها قالب کرد یا خیر؟!

اما مردم دنیا که اینقدرها عقلشان می رسد و حواسشان به اینجور مسائل هست، شروع کردند به کروکر خندیدن که این دانشجوی شبیه سازی شده، به خیلی از ملیت ها شبیه است اما به ایرانی ها نه.

در عین حال مردم نوعدوست دنیا برای اینکه دانشمندان ایرانی را مأیوس نکنند، برای مسئولان ایسنا نوشتند کارتان بد نیست، این آقا همه چیزش شبیه آدمیزاد از آب درآمده است و توصیه کردند: سعی کنید اگر در آینده خواستید یک ایرانی را شبیه سازی کنید، طرف قیافه ایرانی ها را هم داشته باشد!


طرحی برای جلوگیری از تظاهرات بعدی


آقا باز من یک فکر عالی کرده ام. به خدا تقصیر خودم نیست و از اینهمه فکر بکر، منظور سوئی ندارم. نه که چند وقت به چند وقت فرصت فکر کردن پیدا می کنم، افکارم اینجور جالب از آب درمی آید!

من برای جلوگیری از تظاهرات و شورش های بعدی در مملکتمان، فکری کرده ام که شاید کم نظیر باشد. علت پیدایش این فکر نیز تظاهرات مردم در دهمین سالگرد ۱۸ تیر در شهرهای بزرگ بود.

این تظاهرات نشان داد که تهدید، مهدید، و می زنیم و می کشیم و مجوز نمیدیم و این حرف ها دیگر اثر ندارد و مردم خجالت مجالت را گذاشته اند کنار و با هیچ کسی شوخی ندارند.

به این دلیل من فکر کردم بد نیست دولت هم تعارف معارف را بگذارد کنار، و جای گفتن اینکه این کارها تحریک خارجی هاست و از این حرف ها، بیاید مردم را رسماً به دو دسته کتک بزن و کتک بخور تقسیم کند.

براساس این تقسیم بندی باید برای مردم کارت شناسائی خاصی صادر شود و در کارت آنها شغل آنها خیلی ساده با یک کلمه “کتک بزن” یا “کتک بخور” مشخص شود تا هرکس بداند چکاره است و برای زندگی اش برنامه ریزی کند!

اگر هر خانواده را چهار نفر حساب کنیم، می توان گفت که ما هفتاد میلیون ایرانی، تقریباً در۱۸ میلیون خانه زندگی می کنیم.

دولت باید از میان این ۷۰ میلیون آدم، ۱۸ میلیون از رسیده هایش را که چاق و چله،گردن کلفت و بزن بهادر هستند سوا کند و بگذارد برای کتک زدن.

اسم این آدمها را هم بهتراست بگذارد “المأمور و معذور” که دچار عذاب وجدان نشوند و بتوانند با آرامش خیال توی سر و مغز مردم بزنند.

پس از انتخاب این افراد، هرکدام از آنها را باید جلوی در یک منزل مستقر کرد و به آنها گفت ماموریت شما اینه که هرکی در خونه اش را بازکرد و خواست بیاد بیرون، با این چماق بزنی تو مغزش.

(یادم رفته بود بگویم که قبلا باید ۱۸ میلیون چماق روسی یا چینی، هرکدام که ارزانتر می فروختند، خریداری و بین کتک زن ها تقسیم کرد)

برای اینکه آن ۵۲ میلیون کتک خور که قرار است بقیه عمر در خانه بمانند و به دعاگوئی حاکمان کشورمان مشغول باشند زنده بمانند، دولت باید یک سرویس توزیع نان و پنیر در سطح کشور ایجاد کند که صبح به صبح چند تا نان بربری و مقداری پنیر تبریز، از دیوارخانه ها پرت کنند توی حیاط که ساکنان خانه از گرسنگی نمیرند.

(نان بربری و پنیر تبریز را هم می شود از چین، روسیه یا ونزوئلا وارد کرد چون براساس طرح بنده، نانوائی ها و بقالی ها تعطیل است!)

این برنامه باعث می شود که دیگر نه تظاهراتی برگزار شود، نه نیازی به زدن وکشتن و زندانی کردن مردم باشد در نتیجه اینطور آبروی حاکمان کشورمان در دنیا هم نمی ریزد.

متاسفانه این طرح یک عیب جزئی دارد که باید برایش راه حلی پیدا کرد: چماقدارها نباید از جایشان تکان بخورند و حتی نباید اجازه داشته باشند به دستشوئی بروند وگرنه هیچی دیگه، همه چیز به هم می ریزد و دوباره مردم می ریزند توی خیابان و شروع می کنند به تظاهرات و شعار دادن.

برای حل این مشکل کوچولو، یعنی اینکه ماموران مجاز نباشند که رویشان را برگردانند، من چیزی به عقلم نرسید. شاید مسئولان کشورمان خودشان بتوانند فکری برایش بکنند؟ همه کارها را که نباید من بکنم!


احمدی نژاد هم به جنبش سبز پیوست!


لابد تیتر بالا را باور نمی کنید؟ ولی همچنانکه ایشان فرمودند من خودم نماد تغییرم و نزدیک بود بگویند من خودم موسوی هستم، یک جورهائی به جنبش سبز نیز پیوسته اند.

ایشان در هفته گذشته ضمن پیامی به ریاست جمهوری “دماغه سبز” روز ملی این کشور را تبریک گفته و آرزو کردند روابط دو کشور در همه زمینه ها گسترش بیابد.

لابد می پرسید دماغه سبز دیگه کجاست؟ ایناهاش: چند تا نقطه در اقیانوس! نقشه را یک کمی به چشمانتان نزدیک کنید، می بینیدش.

فکر نکنید کشوری است کم جمعیت و پرت، خیر۴۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و اگر بخواهی مردمش را حاضر غایب کنی، از صبح تا شب طول می کشد!

ظاهراً قرار است به آنها نفت و پول و خوراک و دارو تحویل بدهیم و آب آبی دریا تحویل بگیریم! خدا آخر و عاقبت ما را با این دوست ها بخیر کند.


و…دو نکته کوتاه


ـ در هفته گذشته بارها مسئولان خبر از آزادی زندانیان دستگیر شده در حوادث اخیر را دادند. معلوم نیست چرا هر چی آزاد می کنن، این زندانی ها تموم نمیشن؟!


ـ یکی از مقامات انتظامی در پاسخ سئوال خبرنگاری که پرسید سرکار چرا به روی مردمی که به آرامی تظاهرات می کردند، اسپری فلفل پاشیدید؟ پاسخ داد برای رعایت سلامتی آنها!

وی برای خبرنگارمربوطه توضیح داد فلفل به تائید همه پزشکان دارای مقادیر زیادی ویتامین C است و ویتامین C همانطوری که می دانید، برای جلوگیری از سرماخوردگی بسیار سودمند است.

این مقام وقتی پوزخند خبرنگار مذکور را دید قسم خورد وگفت به ابوالفضل دروغ نمی گم، خانم خود من هم توی اکثر غذاهامون فلفل می ریزه. برین ازش بپرسین!