مرکز اسناد حقوق بشر ایران

نیمه آبان ماه سال جاری، مرکز اسناد حقوق بشر ایران گزارشی ۶۰ صفحه ای را منتشر کرد که در آن به وضعیت همجنسگرایان در ایران پرداخته شده بود. این گزارش که با عنوان “هویت انکار شده: نقض حقوق بشر علیه جامعه دگرباشان ایران” منتشر شده تحلیلی است بر تبعیض هایی که در عمل و قانون بر علیه دگرباشان (لزبین ها، گی ها، دوجنس گراها، تراجنسی ها) در ایران رخ می دهد.

LGBT-report-H

بخشی از این گزارش بر پایه شهادت شهود تدوین شده که در آن افراد به ذکر تجربیات تلخ خود در ایران پرداخته اند.

مرکز اسناد حقوق بشر پس از انتشار گزارش خود، اکنون اقدام به انتشار تدریجی شهادتنامه کامل این افراد نموده است.

در اولین بخش، این مرکز شهادتنامه های سه دگرباش جنسی به نام های ماهان، آکان و میلاد را منتشر کرده که در آن جزئیات کاملی از آنچه بر هر یک از این سه قربانی نقض حقوق بشر در ایران گذشته، روایت شده است.

ماهان، یک همجنسگرای اهل شیراز است که بازداشت، حبس و حکم دادگاهش که پس از حضور در یک میهمانی دگرباشان در شیراز رخ داده را روایت می کند. او در سال ۱۳۸۵ ایران را ترک می کند و هم اکنون در کانادا ساکن است.

او درباره دستگیری اش می گوید:” حبس تعلیقی ما به اتهام عامل فساد بودن و شرکت در پارتی غیر مجاز همجنسگرایان در آن که مشروب سرو می شد بود. این باعث شد که من از ترس آبرو یا ترس اینکه در آینده اتفاقی نیفتد خارج شوم و البته از جمله اولین گروه هایی بودم که از ایران خارج شدم.”

دومین شهادتنامه مربوط به روایت آکان است که از آزارها و شکنجه هایی که وی از سوی پدرش متحمل می شده سخن گفته.

آکان، یک ترانسکشوال کُرد و اهل سنندج است. او حالات و روحیات کودکی خود را اینچنین به خاطر می آورد: ” از بچگی، اخلاق و خلق و خوی من پسرانه بود.از همان بچگی هایم من همیشه دوچرخه سواری می کردم. حتی وقتی با دوستانم جمع می شدیم که عروسک بازی کنیم من همیشه نقش پدر خانواده را می گرفتم. در مدرسه هم به خاطر اینکه اخلاق پسرانه داشتم همیشه تحت نظر مدیر و ناظم بودم.”

آکان درباره اولین رابطه احساسی اش که ناکام ماند، می گوید: “در دوره دبیرستان دوست داشتم مثل همه یک رابطه جدی را شروع کنم. عاشق یکی از دوستانم، ندا، شده بودم.”

او در این شهادتنامه از دو بار اقدام به خودکشی و نیز دستگیری اش توسط بسیج، سخن گفته. همچنین از ضرب و شتم هایی که طی دوران مختلف زندگی اش، از کودکی تا نوجوانی، از سوی پدرش متحمل شده نیز سخن می گوید.

آکان همکنون به کانادا مهاجرت کرده و در حال طی کردن دوره های روان درمانی است. او در اینباره می گوید: “دوست دارم واقعا هویت اصلی خودم را بشناسم. من یک سال باید تحت نظر روانشناس باشم و بعد اگر آنها به این نتیجه رسیدند و خودم هم قانع شدم عمل تغییر جنسیت را انجام می دهم.”

آخرین شهادتنامه ای که در این بخش منتشر شده مربوط به میلاد، یک همجنسگرای اهل شیراز است. میلاد در یک مهمانی توسط گروهی از بسیج دستگیر و به مدت ۳ روز با چشم بند و دستبند به همراه دیگر دوستانش زندانی بوده است:

“تلفن هایمان را از ما گرفتند. هیچ وسیله ارتباطی نداشتیم. کمربند و بند کفش ها را هم گرفتند. ما را با مشت و لگد و باتوم می زدند. “

میلاد پس از دستگیری به قید ضمانت موقتا آزاد می شود اما پیش از برگزاری دادگاه از ایران خارج می شود:” از تهران رفتم ترکیه. فقط به خاطر اینکه می ترسیدم در دادگاه حاضر شوم از ایران رفتم. ممکن بود هر اتفاقی در آنجا بیافتد.”

بنا به گفته مرکز اسناد حقوق بشر ایران، متن کامل شهادتنامه های سایر شهودی که در گزارش ۶۰ صفحه ای این مرکز روایتی از آنان درج شده، تدریجا منتشر خواهد شد.

خواندن این گزارش به همراه شهادتنامه شهود، ابعاد دقیقی را پیش روی پژوهشگران و علاقه مندان به موضوع دگرباشان جنسی در ایران روشن خواهد نمود.

همچنین برای آگاهی از سایر شهادتنامه های منتشر شده و یا پیگیری شهادتنامه هایی که در آینده توسط این مرکز منتشر خواهد شد، از وب سایت مرکز دیدن کنید.