درماه های اخیر امضای تفاهم نامه ژنو در مورد پرونده هسته ای حکومت آخوندی و سپس رسوایی بزرگ مالی – سیاسی در ترکیه، خبرهای مربوط به تداوم فاجعه انسانی در سوریه را به سایه کشاند.  با آن که در همین سال هایی که از قرن بیست و یکم می گذرد، این قرن از بابت فاجعه دچار کمبود نبوده و موردهایی چون حمله تروریستی به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک، لشکرکشی به افغانستان و عراق با پیامدهای فاجعه بار، کشتار و خونریزی در دارفور سودان، سومالی و… را درخود ثبت کرده، اما فاجعه انسانی از همه آنها فجیع تر است زیرا این همه مصیبت تنها بر اثر خودکامگی جنایتکارانه بشار اسد و حامیان جنایتکارتر از خودش و نیز بزدلی و بی مسئولیتی رییس جمهوری کشوری که هنوز کباده رهبری دنیا را به دوش می کشد، برسر مردم بی پناهی که گناهی جز آزادی خواهی و نپذیرفتن تداوم استبداد ندارند، می آید.

فاجعه انسانی در سوریه

فاجعه انسانی در سوریه

 فاجعه انسانی نامیدن آنچه که در نزدیک به سه سال گذشته در سوریه رخ داده و همچنان می دهد، نه تنها گزافه گویی نیست، بلکه حتی به درستی ابعاد آن را نیز بازگو نمی کند.  ماجرا از ۱۵ مارس ۲۰۱۱، کمی پس از سقوط دیکتاتورهای تونس و مصر، با تظاهرات آرام مردم در شهرهای مختلف سوریه و با شعار “الشعب یرید اسقاط النظام”، (مردم سقوط نظام را می خواهند) آغاز شد و اگر حمایت همه جانبه حکومت ولایت مطلقه فقیه و روسیه ازیک سو و تعلل و مماشات بزدلانه رییس جمهوری امریکا از سوی دیگر نبود، می باید در همان ماه های اول با تلفاتی کم و بیش مشابه تونس و مصر یا دست بالا مانند لیبی، با برکناری یا فرار بشار اسد ماجرا پایان می یافت.

 شوربختانه عوامل اشاره شده دربالا مانع از اجرای چنین روندی شدند و از ماه اکتبر ۲۰۱۱، هشت ماه پس از آغاز تظاهرات، با شکل گیری مبارزه مسلحانه توسط ارتش آزاد سوریه و به ویژه دخالت بازیگران خارجی مانند جبهه النصره وابسته به القائده، سلفی ها و جهادی هایی که با پول عربستان سعودی و قطر تغذیه می شوند، سوریه به گرداب جنگ داخلی خونینی افتاد که بنابر اعلام سازمان دیده بان حقوق بشر سوریه، تا پایان سال ۲۰۱۳، شمار قربانیان آن از مرز ۱۲۵ هزار تن – شامل ۶۳۶۵ کودک و ۴۲۶۹ زن – گذشته و هر روز نیز به این شمار افزوده می شود.

در سال ۲۰۱۲، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل رسما حکومت بشار اسد را متهم به “ارتکاب جنایت علیه بشریت” کرد.  در گزارش این نهاد آمده است: «نظامیان دولتی به طور سیستماتیک مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند».  در فوریه سال ۲۰۱۲ دبیرکل سازمان ملل نیز اعلام کرد: «رژیم بشار اسد فاقد مشروعیت است».  در ۱۷ فوریه همان سال، مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه ای سرکوب معترضان در سوریه را محکوم کرد.  این قطعنامه از بشار اسد خواست که ظرف ۱۵ روز طرح اتحادیه عرب مبنی بر کناره گیری از ریاست جمهوری و انتقال قدرت را اجرا کند.  ۱۳۷ کشور به این قطعنامه رأی مثبت و ۱۲ کشور از جمله جمهوری اسلامی، روسیه، چین، کوبا، ونزوئلا و کره شمالی به آن رأی منفی دادند.

دو هفته بعد، در ۱ مارس سال ۲۰۱۲، شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز با تصویب قطعنامه ای حکومت سوریه را به خاطر «اقدام سازمان یافته در نقض گسترده حقوق بشر و خشونت علیه شهروندان غیرنظامی» محکوم کرد.  به این قطعنامه نیز ۳۷ کشور عضو شورا رأی مثبت و ۳ کشور رأی منفی دادند.

UN

 بیشترین سهم مسئولیت در به درازا کشیده شدن فاجعه سوریه و تبدیل آن به میدان جنگ خونین و پرتلفات قدرت های منطقه ای و بین المللی را به ترتیب حکومت آخوندی و رییس جمهوری ایالات متحده به عهده دارند.  بدون حمایت همه جانبه ولی مطلقه فقیه، بشار اسد مانند همتایان تونسی، مصری و لیبیایی خود در همان چند ماه اول سقوط می کرد و باراک اوباما نیز می توانست با حمایت عملی از مردم سوریه و نشان دادن کمی قاطعیت از بروز فاجعه جلوگیری کند که نکرد.  او زمانی که تظاهرات مردمی در سوریه آغاز گشت سرگرم نامه نگاری به سید علی خامنه ای بود و درنتیجه به جای استفاده از قدرت و نفوذ کشور خود – که هنوز رسما از ادعای رهبری جهان دست نکشیده -، وقت را به تعلل و مماشات تلف کرد و عملا نشان داد که نمی خواهد در مسئله سوریه با حکومت آخوندی و روسیه درگیر شود.  این امر با اعتراض های گسترده روبرو شد و در نتیجه آقای اوباما برای آن که خودی نشان دهد ناگزیرشد اعلام کند که “خط قرمز” ایالات متحده در سوریه، کاربرد سلاح شیمیایی است که معنای مخالف آن این بود که بشار اسد بدون استفاده از سلاح شیمیایی مجاز است هرجنایتی مرتکب شود بدون آن که از “خط قرمز” عبورکرده باشد!

در ۲۱ ماه اوت ۲۰۱۳، این خط قرمز شکسته شد و حمله شیمیایی درحومه دمشق رخ داد که طی آن بیش از ۱۴۰۰ تن که بیشتر آنها زن و کودک بودند کشته شدند.  پس از این کشتار جنایتکارانه باراک اوباما که در منگنه وفای به عهد گیر کرده بود ابتدا گفت که هنوز تصمیم قطعی نگرفته، سپس اعلام کرد که واکنش امریکا “اقدامی محدود” خواهد بود و طرح حمله به سوریه را به کنگره – با اکثریت جمهوری خواه – فرستاد تا در مورد اقدام نظامی تصمیم گیری شود و سرانجام نیز پیشنهاد ترفندآمیز ولادیمیرپوتین رییس جمهوری روسیه برای از بین بردن سلاح های شیمیایی سوریه را پذیرفت و در واقع از انجام تعهد خود شانه خالی کرد.

پس از برگزاری نشست هایی در تونس و استانبول با نام “دوستان سوریه”، درتابستان سال ۲۰۱۳، کنفرانس ژنو با حمایت سازمان ملل برگزار شد.  تفاهم نامه صادر شده در پایان این کنفرانس خواستار پایان فوری خشونت ها و تشکیل دولت گذار بر اساس توافق دو طرف شده بود.  پس از منتفی شدن حمله امریکا به سوریه، قرار شد کنفرانس دیگری با نام “ژنو ۲” برای سامان بخشیدن به وضعیت فاجعه بار سوریه برگزار شود اما این امر عملا زیر سایه تفاهم ژنو ۲۴ نوامبر کشورهای موسوم به ۱+۵ و جمهوری اسلامی قرارگرفت و چند بار به تعویق افتاد تا این که اخیرا اعلام شد که این نشست در ۲۲ ژانویه برگزار می شود.  از نکات پر جنجال حاشیه این نشست مسئله حضور یا عدم حضور جمهوری اسلامی در آن است.  فرانسه و امریکا از ابتدا به عنوان این که جمهوری اسلامی خود بخشی از مشکل است با این حضور مخالفت و آن را موکول به پذیرش مفادتفاهم نامه کنفرانس ژنو ۱ از سوی جمهوری اسلامی کردند.  دولت روسیه به عکس بر شرکت جمهوری اسلامی در آن اصرار دارد.  حکومت آخوندی نیز می گوید که بدون هرگونه پیش شرط حاضر به شرکت در کنفرانس است.  محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه حکومت آخوندی می گوید: «جمهوری اسلامی هیچ گونه پیش شرطی را برای حضور در نشست ژنو ۲ نمی پذیرد».  جان کری وزیر امور خارجه امریکا نیز نظر پیشین در مورد مخالفت با حضور جمهوری اسلامی در نشست ژنو ۲ را تعدیل کرده و می گوید: «درمذاکرات ژنو ۲، اگر رژیم ایران به طور رسمی هدف از این کنفرانس که تلاش برای روی کار آمدن یک دولت انتقالی در صورت متقاعد ساختن بشار اسد به کناره گیری از قدرت است را نپذیرد، محدودیت هایی در نقش تهران به وجود خواهد آمد».  در پاسخ به این مطلب، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه می گوید: «تهران صرفا پیشنهاداتی را می پذیرد که منطبق بر عزت جمهوری اسلامی باشد».

 درمورد “عزت” حکومت آخوندی و چندوچون آن شاید یاوه گویی چند ماه پیش یکی از پر قیچی های ولی مطلقه فقیه گویا باشد که (نقل به مضمون)، گفت که حفظ رژیم حاکم برسوریه برحفظ خوزستان اولویت دارد!

دو هفته دیگر گروهی سیاست پیشه که با عواطف انسانی چندان سازگار و آشنا نیستند، بار دیگر در ژنو گردهم می آیند تا بلکه گره های کور کلاف سر درگم بزرگترین فاجعه انسانی قرن بیست و یکم را بگشایند و راه حلی بیابند تا جلوی کشتار روزانه به طور متوسط ۲۰۰ انسان گرفته شود و بر شمار میلیونی آوارگان و بی خانمان ها افزوده نگردد.  با توجه به ترکیب شرکت کنندگان در این کنفرانس و خیره سری جنایتکارانه بشار اسد و حامیانش، بعید به نظر می آید که این نشست نیز نتیجه مثبتی داشته باشد اما ازآنجا که انسان به امید زنده است و به هر روزنه و کورسویی دل می بندد، امید است که کنفرانس ژنو ۲ بتواند منشأ اثری مثبت شود و مردم دلیر و ستمدیده سوریه بیش از این قربانی سیاست بازی ها نشوند!

 

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com