این هفته چه فیلمی ببینیم؟ 

اگر اخبار سینمایی را دنبال می کنید، متوجه شده اید که دو  بازیگر نقش اصلی و مکمل فیلم “Dallas Buyers Club “، تمام جوایز این دو گروه را برده اند و اگر شما هم  فیلم را ببینید، بعید است که این انتخاب را زیر سئوال ببرید. بازی هر دو فوق العاده است و فیلم بر اساس زندگی واقعی  ران وودروف، شخصیت اصلی داستان است.

Dallas_Buyers_Club-poster

ران شاید ناسالم ترین فردی باشد که تا به حال دیده ایم. زندگی اش در سه چیز خلاصه می شود : الکل، کوکائین و سکس. به حدی لاغر است که می شود دنده هایش را شمرد و صدای سرفه هایش، گلوی مان را می سوزاند. با این حال خودش حتی شک هم ندارد که ممکن است سلامتی اش مشکلی داشته باشد، تا اینکه یک روز در محل کارش از حال می رود و در بیمارستان بیدار می شود. دکترهایی که به اتاقش می آیند، ماسک بر دهان دارند و بدون مقدمه به او می گویند که HIV مثبت است و به ایدز مبتلا است. ران فکر می کند که شوخی مسخره ای است.  سال ١٩٨۶ است و HIV ویروسی است تازه شناخته شده و باور عموم این است که ایدز، بیماری همجنس گرایان است. وقتی دکتر از او می پرسد که آیا اعتیاد دارد و یا  تا به حال با مرد دیگری رابطه جنسی داشته، ران دکتر را به فحش می گیرد و بعد با افتخار می گوید که مردترین مرد تگزاس است. وقتی بلند می شود که اتاق را ترک کند، دکتر از او می خواهد که در بیمارستان بماند چون مریض تر از آن است که فکر می کند و ٣٠ روز دیگر بیشتر زنده نیست. ران به خانه برمی گردد و شاید برای اینکه به خودش ثابت کند که هیچ چیز عوض نشده، بساط همیشگی کوکائین و زن و الکل را جور می کند. با این حال شکی که در ذهنش رو به رشد است مانع از آن می شود که آن شب با دخترهایی که به خانه آورده بود بخوابد.

فردا به کتابخانه می رود تا خودش تحقیق کند و ببیند این ایدز چه جور بیماری است و با خواندن مقاله های مختلف، کم کم  وحشت را در چشمانش می بینیم. واقعیتی که مردم در آن سالها نمی دانستند این بود که با اینکه همجنس گرایان بیشترین آمار مبتلایان به ایدز را شامل می شدند، ولی ١٧% مبتلایان، معتادانی بودند که از طریق تزریق آلوده می شدند و نیز افرادی که رابطه جنسی محافظت نشده داشتند، و ران یکی از پیشروان در این گروه بود. او به بیمارستان می رود و به دکتر می گوید که کلی مطالعه کرده و می داند داروهایی است که روی بیماران مبتلا امتحان می کنند و پولش هرچه باشد مهم نیست، می خواهد که داروها را روی او تست کنند. دکتر می گوید که خوشحال است که بیماری اش را جدی گرفته ولی سیستم به این سادگی کار نمی کند و هیچ راهی نیست که بشود به او کمک کرد و در عوض به او آدرس جایی را می دهد که عده ای از مبتلایان دور هم جمع می شوند و با حمایت از یکدیگر، به هم قدرت کنار آمدن با بیماری شان را می دهند. ران دوباره عصبانی می شود که دارد می میرد و به جای کمک، دکترش می خواهد به سراغ عده ای همجنسگرا برود و بغلشان کند.

خودش دست به کار می شود و با رشوه به یک نظافتچی  بیمارستان به  AZT ، که تنها داروی آزمایشی جهت درمان ایدز بود، دست پیدا می کند. ٣٠ روز کم کم سر می آید و حال ران بدتر می شود. وقتی دوباره سراغ نظافتچی می رود، او پیشنهاد می کند که سراغ دکتری در مکزیک برود که ممکن است بتواند کمک کند. ران خودش را در شرایطی به مکزیک می رساند که زنده ماندنش بعید به نظر می رسد، ولی بعد داستان سه ماه بعد را نشان می دهد و ران را که از هر موقع دیگر سالم تر به نظر می رسد و هنوز در مکزیک تحت نظر پزشکی است که جانش را نجات داد. حالا هرچیزی را که وجود داشت درباره ایدز می دانست. مثل اینکه ویروس هرگز از بدن بیرون نمی رفت ولی تغذیه سالم، غذاهای فرایند نشده و حذف مواد مخدر و الکل می تواند شانس حیات را زیاد کند و فهمید که AZT مانند زهری بود که آرام آرام بیماران را می کشت و داروهای پروتئینی کاملا بی ضرری وجود داشتند که در اختیار مبتلایان به HIV نبود و تمام اینها زیر سر سودجویی FDA و غول های داروسازی بود. داروهایی که در تمام کشورهای دیگر وجود داشت و با اینکه غیرقانونی نبودند، FDA حاضر به تائید آنها نبود.

ران به آمریکا برمی گردد و با کمک ریان ـ ترانسجندر مبتلا به ایدزی که در بیمارستان با هم آشنا شدند ـ Dallas Buyers Club را راه می اندازند و با وارد کردن داروهای پروتئینی و فروش آنها به بیمارانی مثل خودشان، سعی دارند کمکی را که دولت و دکتر و FDA از آنها دریغ می کند، در اختیار سایر بیماران قرار دهند، ولی FDA سایه به سایه دنبالشان است و با اینکه کاری که می کنند و داروهایشان عملا غیرقانونی نیست، ولی آیا بزرگترین سازمان غذایی و دارویی اجازه می دهد که به همین سادگی اقتدارش زیر سؤال برود؟

فیلم بسیار بسیار خوبی است و در کنار داستان قوی و گیرایی که به تصویر می کشد، پرده از واقعیت وحشتناکی بر می دارد. یک لحظه فکر کنید که چقدر همه ما هنگام خرید، وقتمان را می گذاریم و با دقت به برچسب های مواد غذایی دقت می کنیم و چقدر برایمان محصولی که تایید شده FDA هست، مطمئن می باشد. چقدر داروهایی مصرف می کنیم که خیالمان راحت است چون از خط تایید گذشته، دیگر خطری برایمان ندارد. حالا فیلمی درست شده که با سند نشانمان می دهد که چطور سازمانی به این رسمیت و صنایع عظیم و قدرتمند دارویی می توانند خیلی راحت جان میلیون ها انسان را فدای منافع خودشان کنند و تازه این فقط یک فیلم و یک داستان است. تصور تمام داستان های دیگری که هرگز نخواهیم دانست را هم نمی توانم بکنم! حالا سئوال اینجاست که از این به بعد، چه تضمینی برای قبول بی چون و چرای محصولاتی با برچسب ارگانیک و یا موثر بودن واکسن آنفولانزا وجود دارد؟

https://www.youtube.com/watch?v=fvMPU0WaPcc

* مریم زوینی دانش آموخته رشته تغذیه است ولی کار او همواره ترجمه در حوزه ادبیات بوده و علاقه اش به ویژه به هنر سینماست.  هفت کتاب از ترجمه های او تا به حال در ایران منتشر شده است.