نقاشی های من جنبه ی تزئینی ندارند

پنجشنبه ی گذشته، اول می نمایشگاه آثار هنری فارغ التحصیلان دانشگاه اوکد در ساختمان اصلی آن افتتاح شد که طی آن آثاری از رشته های مختلف شامل نقاشی، طراحی، تصویر سازی، عکاسی، کارهای مربوط به نقد، هنرهای چندرسانه ای، مجسمه سازی و چیدمان (installation) در بخش هنر به نمایش درآمد.

از مدت ها پیش با ابرین نقاش کوییر ساکن تورنتو قرار گذاشته بودیم که کارهایش را از نزدیک ببینم و با او گفت وگویی داشته باشم و حالا این فرصت دست داده بود. داخل ساختمان پنج طبقه ای دانشگاه اوکد جمعیت موج می زند. به سختی توانستم از میان تابلوهایی که کنارم به روی دیوار راه روها نصب شده بودند بدون مکث عبور کنم، خوشبختانه به موقع سر قرار رسیدم

ebrin-S.

ابرین باقری، نقاش کوییر ساکن تورنتوست که با مدرک کارشناسی در رشته ی هنر به تازگی از دانشگاه اوکد فارغ التحصیل شده است. نقاشی های ساختارشکنانه اش را چند ماهی ست که در فضای مجازی دنبال می کنم. او را در میانه ی سالن شماره ی ۴۳۰ پیدا می کنم. چهره ی شرقی زیبایی دارد مثل صورت هایی که در نقاشی هایش می کشد. به بازدیدکنندگانی که از کارش دیدن می کنند خوش آمد می گوید و داستان کارهایش را شرح می دهد. سرش که خلوت تر می شود به سراغش می روم. بعد از خوش آمد و احوال پرسی می رویم سراغ موضوع نقاشی هایش.

می گوید سعی کرده در کارهایش تصویری متفاوت از همجنسگرایان ارائه دهد که تاکنون در آثار تصویری دیگر بیشتر محدود به جنبه های سکسی رابطه ی همجنسخواهانه شده است. دغدغه ی اصلی کارهایش به تصویر کشیدن تنهایی و غم همجنسگرای ایرانی و کشورهای اسلامی ست. او می گوید؛ همجنسگرایان ایرانی به دلیل نداشتن حمایت های فرهنگی، اجتماعی و قانونی انزواطلب می شوند و این موجب می شود روابطشان را محدود به خودشان کنند و توضیح می دهد، در این نقاشی ها سعی کرده ام این تنهایی، انزوا، شرم و پشیمانی تحمیل شده از سوی جامعه بر فرد همجنسگرا را به تصویر درآورم.

نقاشی های من جنبه ی تزئینی ندارند، در عین حال که بیننده با دیدن آنها به خوبی با آن ارتباط برقرار می کند، ولی بنا نبوده احساس خوشایندی از این دیدار داشته باشد. اگر دوست داشت از دیدن اثری لذت ببرد بهتر است به سراغ نقاشی منظره برود. از خودکار هم به عنوان ابزار کارم استفاده کردم. این وسیله معمولاً وسیله ی مورد استفاده ی هنرمندانی چون نویسندگان و شاعران است یا به عنوان لوازم التحریر اداری شناخته شده است ولی در تصویرسازی استفاده ی چندانی ندارد. من هم سعی کردم این دیدگاه هنرهای زیبا را که رنگ روغن، آبرنگ، زغال و ابزاری از این دست را به عنوان ابزار کار هنری می داند به چالش بکشم. همین کار را سعی کردم با مینیاتور ایرانی انجام دهم؛ فضای ترسیم شده در مینیاتور ایرانی دلپذیر و دل خواه و نرم است که در آن یا یک عاشق و معشوق در حال معاشقه اند یا شراب می نوشند و غرق لذت هستند. این مینیاتور سال ها ادامه پیدا کرده است با دیدگاه هتروسکسوال و معمولاً هم در قطع های کوچک کشیده می شده. من سعی کردم این را از حالت هتروسکسوال مطلق خارج کنم و دو معشوق مرد را نقاشی کنم و می گوید: ” خب اگه عشق عشق باشه فرقی نمی کنه می تونه بین دو تا مرد یا دو تا زن یا یک مرد و یک زن و هر کسی اتفاق بیفته”.

در مورد ابعاد اثر نیز من سعی کردم با کشیدن این آثار با ابعاد بزرگ تر فضای شخصی فرد را که معمولاً در فرهنگ ایرانی و اسلامی کوچک است بسط دهم، چون بیننده مجبور می شود برای دیدن این آثار چند قدم عقب برود و از فاصله ی دورتری به آنها بنگرد در حالی که در مینیاتورهای سنتی بیننده لازم است به اثر نزدیک شود تا بتواند تصویر را به خوبی ببیند

ebrin-3.

از او می پرسم فکر می کنی چه افرادی بیشتر مخاطب کارهای تو باشند؟

می گوید: مخاطب خاصی را مد نظر قرار نداده ام، اما افرادی که در خاورمیانه هستند به دلیل تجربه ی بصری و تجربیات شخصی و یادآوری خاطرات یا حس نوستالژیک ممکن است بیشتر با این آثار هم حسی داشته باشند و با آنها ارتباط برقرار کنند، ولی مخاطبان کانادایی نیز بخصوص کسانی که حساسیت های هموفیلی (همجنسگرادوستی) دارند با این آثار که به نوبه ی خود موضوع تازه ای را به معرض دید قرار می دهند ارتباط برقرار می کنند و می بینند که گی های داخل ایران یا خاورمیانه از چه موانعی عبور می کنند تا به رشد امروز و آزادی برسند.

به خروسی که در نقاشی هایش به کرات استفاده کرده است اشاره می کنم و از او می خواهم از عناصری که در نقاشی هایش استفاده کرده صحبت کند.

من در کارهایم از حروف عربی و فارسی استفاده می کنم. مثلاً در یکی از کارهایم نوشته شده: “اعوض بالله من الشیطان الرجیم” همین طور کلاه های قجری و صوفی در کارهایم زیاد دیده می شوند.

خروس را به عنوان نماد مردانگی استفاده کردم. مرد نقاشی من که خروس را بغل کرده می خواسته مردی را در آغوش بگیرد ولی به وسیله ی بغل کردن این خروس خواسته است ناخودآگاه خودش را از نظر روحی ارضاء کند. در عین حال که میل اش را پنهان نگاه می دارد ولی این راز پنهان نمی ماند چون خروس پر سروصداست، جنگجو و مقاوم است و در عین حال بی دفاع.

به دو تابلوی پشت سر اشاره می کند و می گوید: اسم این دو تابلو را گذاشته ام “Persian lovers in the garden of loneliness” (عشاق ایرانی در باغ تنهایی) دو نفر در دو کاغذ جداگانه با خودکار کشیده شده اند و به هم خیره شده اند. هر کدام در میان گل و بلبل قرار گرفته اند. بلبل ها از بد روزگار جدا از یکدیگر قرار گرفته اند.

از او می خواهم درباره ی نقاشی ای که در آن فردی با چشم بسته به دار آویخته شده توضیح دهد؟

ـ طناب دار، پاهای آویزان، نقوش و بافت ایرانی در کارهای من زیاد تکرار می شود ولی به جا تکرار می شود. من با این تصویر فردی را نشان می دهم که در نهایت تاریکی و انزوا دست به خودکشی می زند. ممکن است این خودکشی فیزیکی نباشد و شخص در عین این که به زندگی خود ادامه می دهد از درون بمیرد و خودش و احساساتش را از بین ببرد

ebrin4.

از او می پرسم آیا تجربه اش در ایران به عنوان همجنسگرا نقشی در آثارش داشته یا خیر؟

ـ صد در صد نقش داشته است.

او تا بیست سالگی در ایران زندگی کرده و کارهای هنریش را حاصل تجربه های بصری اش در این سال ها می داند. در سال های اخیر کمتر به این موضوع پرداخته شده و اگر هم شده چندان بارز نبوده و یا بیشتر محدود به تصاویر هم خوابگی بوده است.

ابرین در پایان می گوید که قصد دارد به مطالعاتش در این زمینه در خارج از محیط آکادمیک ادامه دهد و نقاشی هایی را به نمایش بگذارد که همچنان چالش برانگیز باشند و دعوت کننده به تعمق و تفکر.

برای دیدن دیگر نقاشی هایش به صفحه ی فیس بوک Ebrin B مراجعه کنید.